علیرضا بهرامی برای ایسنا حکم کیمیا را داشت

رسانه های مهمی در عرصه هنر و سینما داشتیم که به خاطر ندانم کاری مدیر مسوولان آنها و عناد و لجبازی مدام شان،فرد یا افراد کارآمد را تعدیل کرده اند که پیامد این کار خطا،تعطیلی آن نشریه و رسانه یا افت شدید بوده است.

علیرضا بهرامی برای ایسنا حکم کیمیا را داشت|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|فرهنگی

روزگار این چنین است و خواهد بود.هر آمدنی را رفتنی است،منتها چگونه رفتن مهم است.تفاوت فاحش انسان ها نیز همین مهم است.

عرصه رسانه،همیشه شاهد این رفت و آمدها بوده و خواهد بود،اما بسیاری از رفتن ها آسیب زننده بوده و خواهد بود.

متاسفانه در این دو-سه دهه اخیر،افرادی وارد عرصه رسانه شده و صاحب عناوین مدیرمسوول و سردبیر و … شده و می شوند که حتی توان نوشتن یک خبر ساده را نیز ندارند.برخی از آنان،حتی مدارج دانشگاهی را هم طی کرده اند،اما جنم این کار را نداشته و ندارند.

ذهن شان از محفوظات پر است،اما کار عملی آنان در مدار صفر درجه می چرخد!

همین افراد، وقتی صاحب پست و مقامی در رسانه ها می شوند،چون نمی خواهند از لحاظ دانش و تجربه کسی بالاتر از آنان باشد ،افراد کاربلد را یا کلا سلب مسوولیت کرده و به حاشیه می رانند و یا عذرشان را می خواهند.

این گونه مدیرمسوولان،حاضرند رسانه تحت امرشان از هم پاشیده شود،اما نمی توانند بپذیرند که فردی تواناتر از آنان در اطراف شان حضور داشته و کارها را پیش ببرد.

رسانه های مهمی در عرصه هنر و سینما داشتیم که به خاطر ندانم کاری مدیر مسوولان آنها و عناد و لجبازی مدام شان،فرد یا افراد کارآمد را تعدیل کرده اند که پیامد این کار خطا،تعطیلی آن نشریه و رسانه یا افت شدید بوده است.

علیرضا بهرامی را سال هاست می شناسم،هم در عرصه رسانه و هم ادبیات.هرچند یک نسل فاصله بین من و اوست،اما وی نیز مانند من،عرق و عشقی خاص به روزنامه نگاری و ادبیات داشته و دارد.

پیش از اینکه علیرضا در خبرگزاری ایسنا قبول مسوولیت کند،دوستان دیگری داشتم و دارم،از جمله آقای شاکری و خانم معزی که برای این رسانه بسیار زحمت کشیدند،اما با آنان نیز غیرحرفه ای برخورد کردند.

این افراد کاربلد کسانی بودند که بخش فرهنگ و هنر خبرگزاری ایسنا را پایه گذاری کرده و رونق دادند.

تعامل خوبی بین من و دیگر دوستان رسانه ای با آقای شاکری ، خانم معزی و علیرضا بهرامی وجود داشت.در کنار هم توانستیم به هنر و به خصوص ادبیات و سینما کمک کنیم.پیش تر هرگز در چنین حجم گسترده ای رسانه ها از هنر و هنرمندان نمی نوشتند.خبرنگاران زیادی نیز آموزش داده شدند تا عرصه خالی نماند.

برخی از این خبرنگاران،قدر استادان و کسانی که دست شان را گرفتند و از زمین بلند کردند را دانستند،اما بعضی نمک خوردند و نمکدان شکستند!

در همه رسانه ها چنین بی معرفتانی بوده و خواهد بود.در ایسنا نیز،یکی- دو نفر بودند و هستند که دوستی و همکاری را همیشه یک طرفه خواسته و می خواهند.تعامل برای آنان همیشه یک سویه است!

متاسفانه از ادب نیز بدور بوده و احترام استاد و پیشکسوت را هم نگه نداشته و نمی دارند،حتی از دادن یک سلام ساده به بزرگان نیز پرهیز می کنند،چه رسد به تعامل با همکاران رسانه ای!

علیرضا بهرامی از این قماش نبود و نخواهد بود،هرچند زیر دست او چنین افرادی مشغول به کار بودند و او با سعه صدر با آنان برخورد می کرد.این افراد نمک نشناس به جای اینکه به دنبال اعتلای رسانه خود باشند،منافع خویش را دنبال کرده و می کنند.

علیرضا،هم اهل تعامل با همکاران دیگر رسانه ها بود و هم احترام پیشکسوت را بر خود واجب می دانست.

من،علیرضا و دیگرانی مانند ما،اگر چیزی در چنته داریم،به خاطر زانو زدن خاضعانه در مقابل استادان و پیشکسوتان مان بوده.هنور هم،نه تنها به استادان و پیشکسوتان،بلکه به همه احترام گذاشته و می گذاریم،چون این گونه تربیت شده ایم.

علیرضا بهرامی مانند دیگر دوستان قدیمی من در ایسنا،حکم کیمیا را داشتند و دارند،هر رسانه ای یکی مانند آنها را داشته باشد،کارها همیشه بر مداری که باید بچرخد،می چرخد.

مدیران جدید ایسنا اگر علیرضا را از دست بدهند،بی شک خودشان و این رسانه مهم آسیب خواهد دید.زیرا او هرجا که باشد به خاطر کارآمدی اش موفق خواهد بود.

امیدوارم علیرضا بهرامی همچنان سکان کار را در دست داشته باشد،اما اگر چنین نشد،برای همه عمر دوست خوب و فرهیخته من خواهد بود و برایش آرزوی موفقیت می کنم.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

90 − = 81