لیلای «برادران لیلا»،محبوب یا منفور؟!

بی شک مهم ترین بخش هر فیلمنامه ای شخصیت پردازی درست است،زیرا اگر این کار حرفه ای صورت نگیرد،بازیگران نیز نمی توانند کاراکتر جذابی را ارائه دهند.

لیلای «برادران لیلا»،محبوب یا منفور؟!|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|سینما

شخصیت های جذاب،همیشه داستان ها،نمایش ها،سریال ها و فیلم را جالب و دیدنی کرده و خواهند کرد.بدون حضور این کاراکترهای دوست داشتنی،مخاطب رغبتی برای دنبال کردن داستان نداشته و نخواهد داشت.

در فن فیلمنامه نویسی،عنصر مهمی به نام شخصیت های جذاب وجود دارد و روی آن بسیار تاکید شده و می شود.

هر داستان شخصیت های مختلفی دارد که قرار گرفتن آنان در کنار هم،قصه را پیش برده و مخاطب را جذب می کند،از قهرمان گرفته تا ضدقهرمان و شخصیت های فرعی تاثیرگذار.

شخصیت پردازی از بخش های مهم و سخت فیلمنامه نویسی است، زیرا اگر شخصیت ها،به خصوص قهرمان ها تاثیرگذار نباشند مخاطب با آنان همذات پنداری نکرده و سرنوشت شان مهم نخواهد بود.

این کاراکترها هستند که داستان را پیش می برند.اگر جذاب و دوست داشتنی باشند،مخاطبان تا آخر، قصه را پیگیری می کنند،اما اگر جذاب نباشند با آنان همراه نمی شوند.

جالب اینجاست که در فیلمنامه های سه پرده ای و کلاسیک،توصیه شده که جذاب بودن قهرمان یا شخصیت اصلی باید در همان بخش ابتدایی،یعنی حدود پانزده دقیق اول نشان داده شود.

به وجود آوردن شخصیت جذاب در فیلم و فیلمنامه روش های ساده و کاملا مشخصی دارد،درست مانند زندگی عادی و روزمره آدم ها.

تنها کافی است قهرمان یا شخصیت فیلم را در موقعیتی قرار داد که به افراد ضعیف جامعه،از جمله کودکان،افراد مسن،معلول و یا حتی حیوانات کمک کند.

یک شخصیت با انجام کار ساده ای چون خریدن خوراکی برای یک کودک،عبور دادن پیرمرد یا پیرزنی از عرض خیابان و …برای مخاطب محبوب می شود.برعکس ،اگر کاراکتری به جای کمک به افراد ضعیف جامعه، آنان را آزار داده یا کتک بزند،نزد بیننده منفور شده و هرگز مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت،مگر اینکه به جای آزار دادن،به چنین افرای کمک کند.

قصد نقد کردن «برادران لیلا» را ندارم،زیرا سال هاست که فیلم های ایرانی را نقد نمی کنم.تنها به بخش مهمی از فیلم و فیلمنامه که همان شخصیت پردازی است،اشاره ای مختصر می کنم.

همه می دانند،فیلمنامه نویسی مشکل بزرگ سینمای ایران بوده و هست و اگر چاره ای برای آن اندیشیده نشود، احتمالا خواهد بود.

بی شک مهم ترین بخش هر فیلمنامه ای شخصیت پردازی درست است،زیرا اگر این کار حرفه ای صورت نگیرد،بازیگران نیز نمی توانند کاراکتر جذابی را ارائه دهند.

بارها دیده شده برخی از کارگردانانی که آشنایی مختصری با فن فیلمنامه نویسی دارند،اصرار دارند فیلمنامه را خودشان بنویسند.

این لجاجت بیهوده،بزرگ ترین آسیب ها را به سینمای ایران زده و می زند.این افراد چون با ریزه کاری و لم های فیلمنامه نویسی آشنا نیستند،تنها پلان هایی که به ذهن شان راه پیدا می کند را یادداشت کرده و به عنوان فیلمنامه ارائه می دهند.برای همین وقتی فیلم ساخته شده و روی پرده می رود،بدون اینکه کارگردان منظور خاصی داشته باشد،صحنه ها اصلا در پی هم نبوده ، در راستای داستان قرار نداشته و پراکنده اند. رک بگویم،آن قدر بی سر و ته هستند که خود فیلمساز نیز از آنها سر در نمی آورد،چه رسد به مخاطب!

اگر بزرگانی چون زنده یاد علی حاتمی،بهرام بیضایی،ناصر تقوایی و تعداد بسیار معدود دیگر، فیلمنامه آثارشان را می نوشتند و می نویسند،به این دلیل است که آنان حرفه خود را با نویسندگی شروع کرده و خبره این کار هستند.

اگر شاهدی صادق برای این ادعا می خواهید،یک نگاه گذرا به آثار این افراد داشته باشید.همه این بزرگان به بحث شخصیت های جذاب توجه ویژه داشته اند.

اشاره ای به نمونه های خارجی نمی کنم،چون بحث به درازا می کشد،اما یک سوال دارم،بزرگانی چون جان فورد از نسل قدیم و استیون اسپیلبرگ از نسلی که هنور فیلمسازی می کند،فیلمنامه چند اثر را خودشان نوشته اند؟

فیلم «برادران لیلا» ضعف های زیادی دارد،اما از شخصیت پردازی نادرست بیشترین ضربه را خورده است.تمام شخصیت های فیلم،یا منفعل هستند یا منفور.اصلا برای مخاطب جذابیتی ندارند تا قصه آنان را دنبال کنند.

پدر و مادری مستاصل و فرزندانی مستاصل تر از خودشان که هیچ کارکرد مناسبی ندارند.در این میان،لیلا دختر خانواده می خواهد با آنان متفاوت باشد،اما در این کار موفق نیست و برخلاف نظر نویسنده و کارگردان که می خواست از وی یک قهرمان بسازد،شخصیتی منفور پدید آورده.

همان طور که در ابتدای مطلب آورده شد،کمک به افراد ضعیف جامعه، محبوبیت به دنبال می آورد و آزار دهنده آنان در نظر مخاطب منفور می شود.

بنابراین،سیلی بی رحمانه ، ناجوانمردانه و بی دلیلی که لیلی بر صورت پدر پیر،رنج کشیده و از کار افتاده خویش می زند،نه تنها حرکتی قهرمانانه محسوب نمی شود،بلکه نفرت انگیز ترین حرکتی است که می تواند اتفاق بیفتد.

ای کاش اجازه می دادند،این فیلم بدون کوچک ترین اصلاحی اکران عمومی می شد تا سازندگان آن در می یافتند که مخاطبان از شخصیت های منفور بیزار بوده و آنان را همیشه لعن و نفرین می کنند.

سیدرضا اورنگ

 

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

98 − = 97