ناصر طهماسب : روایتی از زندگی پرصدا، بدرقه ای در سکوت

نقدی بر واکنش هنرمندان به درگذشت ناصر طهماسب

ناصر طهماسب : روایتی از زندگی پرصدا، بدرقه ای در سکوت| علیرضا دباغ| سرزمین هنر| فرهنگ و ارتباطات| وقتی همه از درگذشت مرد خوش صدای دوبله ایران مطلع شدند که او به خاک هم سپرده شده بود. خبر بیماری و درگذشت ناصر طهماسب که می توانست از اول تا آخرش خوراک چند روز یا چند هفته  رسانه ها باشد، تنها در یک پاراگراف منتشر شد، آن هم زمانی که همه چیز تمام شده بود.

ناصر طهماسب در ۱ دی ۱۴۰۲ بر اثر سکته مغزی درگذشت و مراسم خاکسپاریش در سکوت خبری در ۲ دی ماه در بهشت زهرا تهران برگزار شد.”

به همین کوتاهی، به همین سادگی

خبر کوتاه و ساده بود، اما ناصر طهماسب که بود و چرا سخن گفتن از او در این روزها سخت شده است. در این روزهایی که گروهی زبان به تمجید از وی گشوده اند و گروهی هم با گوشه و کنایه، این درگذشته را مورد شماتت قرا می دهند.

ناصر طهماسب در سال ۱۳۱۸ در تهران متولد شد و  از حدود ۲۰ سالگی فعالیت خود در دوبله را به صورت حرفه ای آغاز کرد. صدای ممتاز او و مهارت مثال زدنیش در اجرای تیپهای مختلف از شخصیتهای جدی تا کمدی و به کارگیری لهجه‌های مختلف از او شخصیت ممتازی ساخته بود. از نقشهای کمدی بازیگری چون «هارولد لوید» تا نقشهای گانگستری هنرپیشه ای چون «همفری بوگارت» با صدای طهماسب به شخصیتهای ماندگار سینمای کلاسیک در حافظه دوستداران سینما در ایران به یادگار مانده اند.

صدای او همچنین بر روی کاراکترهای بازیگرانی چون استیو مک کوئین،آنتونی پرکینر،کری گرانت، کوین اسپیسی،جک نیکلسون،هنری فوندا و گری کوپر خوش می نشست اما او نه تنها یک دوبلور تمام عیار بلکه یک مدیردوبلاژ حرفه ای هم بود.

علاقمندان سینما صدای طهماسب را  به‌جای داستین هافمن در «پاپیون»، برایان کرانستون در «برکینگ بد»، جک نیکلسون در «دیوانه از قفس پرید» ، لزلی هاوارد در «بربادرفته»، جانی سکا در «محمد رسول‌الله»  به یاد دارند؛ همانطور که بییندگان تلویزیون نقشهایی همچون فرمانده کسلر در «ارتش سری»، جاناتان گرت در «در برابر باد» در سریالهای خارجی و «ابوالفتح» با بازی «علی نصیریان» در «هزاردستان» اثر علی حاتمی و «آقاجان» با بازی نصرت کریمی در «دایی‌جان ناپلئون» را در سریالهای ایرانی با صدای این مرد به خوبی در حافظه ثبت کرده اند. او حتی در خلق صدای شخصیتهای کارتونی مانند صدای یوگی در انیمیشن «یوگی و دوستان» برای کودکان دهه های ۵۰ و ۶۰ نوستالژی خلق کرده است.

واکنش هنرمندان به درگذشت ناصر طهماسب

هنرمندان در پی درگذشت ناصر طهماسب واکنشهای مختلفی نشان دادند. گروهی با تجلیل از او به ذکر جملاتی کوتاه در توصیف شخصیت یا حس درونی خودشان پس از شنیدن خبر درگذشت وی پرداختند.

کارن همایونفر نوشت:

“و جواهری دیگر از میان ما رفت. ناصر طهماسب با صدای جادوئیش که تمام خاطرات ما از قهرمانان سینما بود. همسایه کودکی من، سلام من را به پدرم دوست قدیمی ات برسان”

الهام پاوه نژاد نوشت:

“ای داد از این خبر، آقای صدا…. تا دیدار…”

امین زندگانی نوشت:

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

“صدای خاطراتمان سکوت را اختیار کرد، روحت شاد، تکرار ناپذیر”

ناصر طهماسب
واکنش هنرمندان به درگذشت ناصر طهماسب

 

با این همه  گروه دیگری از هنرمندان به جای ابراز همدردی با خانواده وی به خصوص برادر هنرمندش ایرج طهماسب، با لحنی سرد زبان به ملامت گشودند و یا در برابر ضایعه ای که به صنعت دوبله وارد شد سکوت اختیار کردند.

بازیگری با انتشار تصویر او نوشت:

آقای ناصر طهماسب! آیا ارزشش را داشت؟

روزنامه نگاری نوشت:

آقای ناصر طهماسب! کاش خاطراتِ خوبِ ما را از آن صدای عجیب، آن صدای مسحور کننده در این چند صباحِ آخرِ عمر خراب نمی‌کردی؛ ارزش‌اش را داشت؟

ظاهراً اینگونه پیامها واکنشی است به فعالیتهای  ناصر طهماسب در خوانش نریشن مستندهایی درباره مسائل سیاسی سالهای اخیر که از تلویزیون پخش شده است و به مذاق برخی از هنرمندان خوش نیامده است.

فارغ از خوشایند یا ناخوشایند سلیقه این گروه جای این پرسش مطرح است که یک هنرمند در انتخاب خویش برای خلق یک اثر چه میزان آزادی عمل دارد و دیگران چه حقی در قضاوت کردن وی دارند؟در فصل اول از کتاب حقوق ارتباط جمعی، ذیل عناصر آزادی بیان به ۸ عنصر اصلی به عنوان آزادیهای هر فرد به این شرح اشاره می شود:

  • آزادی در تشکیل عقاید و افکار
  • آزادی در ابراز عقاثد و افکار
  • آزادی در اشاعه و انتقال عقاید و افکار
  • آزادی در تعیین مفاد بیان
  • آزادی در انتخاب وسیله بیان
  • آزادی در دریافت بیان
  • آزادی در جستجوی اطلاعات

هنرمند هم  مثل هر انسانی در خصوص عقاید و افکار خویش آزاد است . او نیز حق دارد هر وسیله ای را برای بیان خویش انتخاب کند. علاوه بر اینها یک شخصیت حرفه ای آزاد است که در بازار کار هر کاری را که برای خویش صلاح بداند انتخاب کند فارغ از اینکه این انتخاب چه میزان مورد پسند دیگران واقع می شود یا نمی شود. فرض این که ناصر طهماسب با محتوای نریشنهایی که خوانده بود موافق بوده باشد هم، انتظار این است کسانی که منتقد محدودیت آزادی بیان و معترض به دیکتاتوری هستند خودشان حریم هنرمند پیشکسوت دوبله را محترم می شمردند نه اینکه حق انتخابش را نادیده گرفته و نظرات خود را به او یا جامعه دیکته کنند.

گرچه این فرض در عالم هنر معنا ندارد درست مثل این است که بگوییم هیچ هنرمندی حق ندارد نقش منفی یک فیلم را قبول کند، یا مثلاً بگوییم چرا ناصر طهماسب دوبله نقش فرمانده کسلر در سریال ارتش سری را پذیرفته در حالی که این شخصیت منفی سنبل همه خشونتهای گشتاپو بوده است! 

سزاوار آن است که در فقدان هنرمند از دست رفته اگر نقدی بر فرازی از زندگی حرفه ای وی مطرح می شود شایستگی آثاری که خلق کرده است را نیز مورد تجلیل قرار داد نه آنکه خودخواهی های خود را در قالب طعنه و کنایه به شخصی که دستش از دنیا کوتاه شده در رسانه ها منتشر کنیم.

برای آن هنرمند فقید که دوران طلایی دوبله ایران با نام او درخشید اما چنان که شایسته نامش بود بدرقه نشد، غفران الهی و برای خانواده محترمش صبوری مسئلت می کنیم و امیدواریم حرمت آزادی بیان از سوی همه هنرمندان و اهالی فرهنگ و ادب پاسداری شود.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

27 − = 17