فاطمه نقوی،چلچراغ صحنه تئاتر ایران

استاد فاطمه نقوی،نه شناسنامه اش را عوض کرد و نام به اصطلاح هنری روی خود نهاد،زیرا خودش اصل هنر بود.هرچقدر حجم سوابق هنری اش افزایش یافت،مانند درختی پر ثمر،سربزیرتر شد.

فاطمه نقوی،چلچراغ صحنه تئاتر ایران|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|تئاتر

تئاتر،هنری زنده و پویاست که سرآمد هنرهای نمایشی است.سینما و تلویزیون،هرچند تعداد مخاطبان شان ممکن است بیشتر باشد،اما از لحاظ هنری و فرهنگی،هرگز به پای هنر نمایش نرسیده و نخواهند رسید.

تنها کسانی می توانند در این عرصه فعالیت کرده و موفق باشند که در مکتبخانه تئاتر،زانو به زانوی بزرگان نشسته تا هم هنر نمایش را بیاموزند و هم درس اخلاق بگیرند.

هنرمند تئاتر،مودب و اهل فرهنگ و مطالعه است.سخت کوشی،رنج کشی،شکیبایی،به کم ساختن،تمام وجود خویش را به کار گرفتن،از خودگذشتگی،اخلاقمداری،ممارست خستگی ناپذیر و از همه مهم تر،احترام به خود و مخاطب از خصایص منحصر به فرد آنان است.

برخی می پندارند که با گذراندن چند ترم یا حضور در کلاس های آموزش تئاتر،می توانند بین هنرمندان عرصه نمایش برای خود جایی دست و پا کنند،اما این محال است.آنانی در این میدان می توانند اسب موفقیت را بتازانند که تمام وجود خود را صرف آن کرده و از بزرگان، درس هنر و اخلاق بگیرند.

مشکل تئاتر امروز ایران همین مهم است.اینکه عده ای مدرک به دست به خود اجازه داده اند خویش را تئاتری خوانده و در این عرصه بدون دلیل راه ترکتازی کنند.جالب اینکه برخی از این چشم سفیدان با وقاحت تمام،بزرگان و ستون های هنر نمایش در ایران را به سخره گرفته و آنان را عقب افتاده از زمان می خوانند!افرادی با این طرز فکر،می توانند تئاتری محسوب شوند؟هرگز!

هنر تئاتر فقط بزرگانی چون بانو فاطمه نقوی را در جمع خود پذیرفته و می پذیرد.هنرمندی که بخش مهمی از زندگی خود را پای تئاتر  ریخته تا در این عرصه صاحب هنر شود.

این هنرمند ارزنده و کم نظیر،هرچند که تحصیلات آکادمیک هم دارد،اما از زمانی که روی صحنه مقدس تئاتر پای گذاشت،زانوی تلمذ پیش پای بزرگان بر زمین زد و سال های متمادی فقط آموخت و آموخت و آموخت تا خودش آموزنده شد.

فاطمه نقوی،نه تنها هنر تئاتر را از بزرگان آموخت،بلکه اخلاق حرفه ای،عرفان،شکیبایی،اخلاق و مردمداری را نیز از آنان یاد گرفت و به کار بست تا امروز که چلچراغ صحنه تئاتر ایران شده است.

سخت کوشی،دقت،نظم،احترام به همکار و مخاطب،وقت شناسی و… او را تبدیل به حرفه ای ترین بازیگر و کارگردان تئاتر کرده است.

این بانو در تئاتر ایران مظهر اخلاق حرفه ای است.هرگز سر صحنه دیر حاضر نشد و هیچ گاه گرد غرور روی آینه پاک ضمیرش ننشست.

وقت شناسی وی ضرب المثل است و همه از آن یاد می کنند. زهرا صبری از کارگردانان تئاتر درباره این ویژگی فاطمه نقوی گفته است: او از منظم‌ترین بازیگران تئاتر است. من ساعت را از روی آمدنش کوک می‌کنم. واقعا از ایشان یاد گرفتم حرفه‌ای بودن در تئاتر یعنی چه.

استاد نقوی،به عصر طلایی تئاتر ایران تعلق دارد،دورانی که دیگر تکرار نشد و نخواهد شد.بزرگ ترین و نامی ترین هنرمندان تئاتر در این برهه فعال بودند.یک بازیگر جوان باید خیلی توانا باشد که بتواند بین این همه بزرگ برای خود جایگاهی دست و پا کرده و بزرگ شود.

نه به عنوان منتقد،بلکه یک تماشاگر عادی هنر تئاتر،سعادت و افتخار دارم بیشتر نمایش هایی که این بانو در دوران باشکوه دهه شصت در تئاتر شهر یا دیگر سالن ها روی صحنه آن هنرنمایی کرد را ببینم و لذت ببرم.

بسیار با قدرت و محکم بازی می کرد.بازی قدرتمندانه و حرفه ای اش دیگران را نیز وادار می کرد با تمام توان خویش بازی کنند.

هرگز ندیدم روی صحنه و هنگام اجرای نمایش دچار لغزش شده و خطی یا کلمه ای از نمایشنامه را جا بیندازد.اگر هم چنین اتفاق نادری می افتاد،بسیار حرفه ای و بدون کوچک ترین تاملی کار را ادامه می داد.

نه فقط متخصصان فن،بلکه مردم عادی نیز قدرت بازی و حرفه ای بودن او را درک و فهم کرده و همواره تمام قد ایستاده و با تمام وجود او را تشویق می کردند.

استاد نقوی،هم روی صحنه تئاتر حرفه ای عمل می کرد و هم پشت صحنه،حتی راه رفتن ساده او روی صحنه نیز کلاس درسی بود برای هنرجویان هنر تئاتر.

او همیشه از حاشیه خود را دور نگه داشت و هرگز وارد بازی های سیاسی و غیرسیاسی و جلف بازی های رایج نشد.او به جای خودنمایی در فضای مجازی و غیرمجازی به هنرآرایی پرداخت.

استاد فاطمه نقوی،نه شناسنامه اش را عوض کرد و نام به اصطلاح هنری روی خود نهاد،زیرا خودش اصل هنر بود.هرچقدر حجم سوابق هنری اش افزایش یافت،مانند درختی پر ثمر،سربزیرتر شد.درختی تناور است که در عمق صحنه تئاتر ریشه دوانیده و از گزند روزگار و سختی کار ابایی نداشت و ندارد.

با اینکه سابقه ای درخشان روی صحنه تئاتر،پرده سینما و قاب تلویزیون داشت،اما مانند برخی از تازه به دوران رسیده ها خود را نباخت.

دولتمردان و تولیدکنندگان آثار نمایشی،باید سراپای هنرمندانی چون فاطمه نقوی را در زر ناب بگیرند،ولی هزاران افسوس که چنین نکرده و میلیاردها و میلیاردها تومان را به پای نابازیگران پرافاده و بی ظرفیت ریخته و می ریزند که جز ضرر هیچ دستاورد دیگری برای هنر ایران ندارند.

بانو فاطمه نقوی،نمونه یک شیرزن اصیل ایرانی است.هم در زندگی خصوصی یک همسر وفادار و دلسوز است و مادری مهربان و هم در عرصه هنر، موفق و خستگی ناپذیر.

وزارت ارشاد،معاون هنری و مدیر مرکز هنرهای نمایشی،باید هنرمندان بزرگ و بی حاشیه ای چون استاد نقوی را قدر دانسته و از دانش و تجربه این بزرگواران بی نظیر برای احیا و ارتقای هنر تئاتر بهره بگیرند.

نمی شود چشم روی هم نهاد و این گنجینه بی نظیر و تمام نشدنی را ندید و تحسین نکرد.بی شک این بانوی بزرگ نیز دوست دارد تا هنر و اخلاق حرفه ای خویش را به نسل جوان انتقال دهد.

وزارت ارشاد،سازمان سینمایی و تلویزیون باید از هنرمندانی مانند استاد نقوی که هم در هنر و هم اخلاق سرآمد هستند تجلیل کرده و از تجارب ارزشمندشان استفاده کنند.دوباره دچار غفلت نشوید که خودتان و هنر ایران زمین خسارت خواهید دید.

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 14 = 18