عاشقان بروند ،تئاتر نیز مرده است

کسی که سختی های کار تئاتر را نچشیده باشد و تنگ نظری ها، محدودیت ها و طعنه ها را با تمام وجود حس نکرده و نچشیده باشد نمی تواند یک تئاتری شش دانگ و عاشق باشد.

عاشقان بروند ،تئاتر نیز مرده است|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|تئاتر

تئاتر،هنری خاص است که نسبت به دیگر هنرها جلوه ویژه ای دارد.هنری زنده و پویا که فرهنگساز و حافظ آن است.

آنانی که در فضای تئاتر نفس می کشند،چه هنرمند،چه منتقد و چه تماشاگر،هرگز حاضر نیستند از لذت این هنر اصیل بی بهره بمانند.برای همین است که در سخت ترین شرایط و با کمترین امکانات آن را حفظ کرده و تمام وجود خود را وقف این هنر زنده و بی بدیل می کنند.

تئاتری ها عادت کرده اند که با تمام سختی ها بسازند و از هر موقعیتی استفاده کنند تا نمایشی را روی صحنه ببرند.به همین دلیل است که گفته اند فقط عاشقان واقعی می توانند وارد عرصه تئاتر شده و در آن هنرنمایی کنند.

کسی که سختی های کار تئاتر را نچشیده باشد و تنگ نظری ها، محدودیت ها و طعنه ها را با تمام وجود حس نکرده و نچشیده باشد نمی تواند یک تئاتری شش دانگ و عاشق باشد.

تئاتر،یعنی هنر نظم،عشقبازی،تمرین زیاد،عرق ریختن بسیار، همنفس خاک شدن،تعهد،خوش قولی،تحمل سختی ها و…. کسی که این محاسن را ندارد،هنرمند تئاتر نیست.فردی که وسط نمایش به خاطر چند ریال بیشتر ترک صحنه کند و رنج و تلاش گروه را به هیچ انگارد، بویی از تئاتر نبرده و نخواهد برد.

آنانی که پشت به تئاتر کرده و با بهانه های واهی صحنه را خالی می کنند،دوستدار تئاتر نیستند،خنجر به دستانی هستند که مدام از پشت به کمر شکسته،اما ستبر این هنر رنج کشیده ضربه های زهرآلود زده و می زنند!

کدام اهل تئاتری که روح و جانش با این هنر عجین شده می تواند از آن دل بکند،حتی برای لحظه ای کوتاه؟!

آنانی که مدام شعار می دهند،تئاتر زندگی و عشق ماست ریاکارند و دروغگو،عاشق تئاتر عشق اش را با عمل نشان می دهد،نه حرافی های بیهوده و سرسام آور!

برخی خود را تئاتری می خوانند تا پز آن را بدهند،فردی که این گونه می اندیشد را می توان تئاتری نامید؟

بزرگان تئاتر ایران و جهان،آنانی که عشق به تئاتر داشتند و دارند، حتی به قیمت از دست دادن جان شان نیز حاضر نشده و نمی شوند برای چشم برهم زدنی از این صحنه مقدس دور باشند،مگر اینکه مرگ بین آنها فاصله بیندازد.

نام تئاتری های اصیلی در تاریخ این هنر ثبت است که روی صحنه تئاتر و هنگام هنرنمایی جان خویش را از دست داده اند.

هنرمندان واقعی تئاتر در ایران و جهان،در هر شرایطی و تحت سخت ترین محدودیت ها،همواره آماده هنرنمایی روی صحنه ها بوده و هستند.

هرگز گوشه ای نمی نشینند و نق نمی زنند،آه و ناله نمی کنند،ادا و اصول در نمی آورند،گردن پیش ناکس و کس کج نمی کنند،با تمام سختی هایی که به آنان تحمیل می شود تا دست از تئاتر بر دارند، بر نمی دارند و مردانه و زنانه،مانند سربازی جان بر کف،پشت سنگرهای تئاتر جانفشانی می کنند.

اگر قرار بود مانند برخی که به دروغ خود را تئاتری می خوانند، مدام بهانه بگیرند و با کوچک ترین فشاری قهر پیشه کرده و گستاخانه پشت به صحنه مقدس تئاتر کنند،هرگز هنرمند تئاتر نمی شدند.

آنانی هنرمند تئاتر هستند که وقتی در گذشته، از در و دیوار سالن سنگلج مار می بارید،همچنان تمرین می کردند و روی صحنه هنرنمایی.

نگاهی به تاریخ تئاتر جهان و هنرمندان این عرصه، به وضوح نشان می دهد که تئاتری های اصیل و واقعی،چقدر برای اعتلای این هنر تلاش و جانفشانی کرده اند.

مگر می شود کسانی که چند بار با فیس و افاده و بدون هیچ گونه سختی روی صحنه رفته و بویی نیز از هنر تئاتر نبرده اند را جزو تئاتری ها حساب کرد؟!

تئاتری اصیل مانند عارفی است که تمام سختی ها را به جان خریده و هفت شهر عشق را طی کرده باشد.آیا به سادگی می توان عنوان تئاتری را بر جبین هر کس و ناکسی حک کرد؟!

افرادی هنرمند تئاتر هستند که وقتی حکومت ها به آنان فشار آورده و در تنگنا قرارشان می دهند تا دست از این هنر بکشند، مداومت کرده و همچنان روی صحنه دلاوری کنند.از این افراد در تاریخ تئاتر بسیار بوده.

کسانی هنرمند تئاتر هستند که در همین شهر تهران و در تئاتر شهر،زیر بمباران و موشک باران دشمن، به خاطر اعتلا و استمرار این هنر و عشق به مردم روی صحنه ایثار می کردند. هرگز نگفتند به دلیل اینکه جان مان در خطر است تئاتر را تعطیل کنید یا به تاخیر بیندازید.آنان عاشق بودند و با هنر تئاتر عشقبازی می کردند!کدام عاشقی است که از عشقبازی با معشوق به خاطر ترس از جان و منافع بپرهیزد؟

در همین سالن اصلی تئاتر شهر،هنگامی که هنرمند کاربلد و بی حاشیه، فردوس کاویانی روی صحنه هنرنمایی می کرد،آژیر خطر به صدا درآمد،اما نه کاویانی ترک صحنه کرد و نه مخاطبان ترک سالن. چند چراغ بادی روی صحنه آوردند و بازیگر،بدون ترس و هیچ دغدغه ای کار خود را به نحو احسن انجام داد.

فردوس کاویانی و امثال او هنرمند تئاتر هستند یا کسانی که با بهانه های واهی مدام به تئاتر پشت می کنند؟!

محال است کسی عاشق واقعی تئاتر باشد و حتی برای لحظه ای معشوق خود را تنها گذاشته و پشت به او کند.

آنانی که قهر پیشه کرده و مدام نق زده و بهانه جویی می کنند،تئاتر عشق شان نیست،دکه کار و کاسبی شان است و می خواهند در فضای مجازی و کذایی برای خود گرد و خاک راه بیندازند تا از این طریق خودنمایی کنند.این افراد،نه معنی عشق را فهمیده و می فهمند و نه از هنر تئاتر درکی داشته و دارند!

قهر،ترک صحنه،نق زدن،بهانه آوردن،سیگار کشیدن و بیانیه دادن،ترک گروه به خاطر پول،بی اخلاقی،بی ادبی،بی احترامی به مخاطب و… که از برخی مدعیان دروغین تئاتر سر می زند،نشانه آن است که نسل عاشقان هنر نمایش از بین رفته یا دارد می رود. عاشقان بروند ،تئاتر نیز مرده است.بعد از آنان هرچیزی که روی صحنه برود دیگر تئاتر نام ندارد.

اگر نبودند هنرمندانی که بعد از انقلاب با وجود تمام سختی ها روی صحنه رفتند و پایداری کردند،امروز چیزی از تئاتر باقی نمانده بود.

 

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

8 + 1 =