مرثیه سرایی و ریختن اشک تمساح برای کیومرث پوراحمد

کیومرث پوراحمد از دنیا رفت تا برخی دوباره سر از مکمن خویش بیرون آورده و برای خودنمایی، وقت را مغتنم شمرده تا در فراق دردناک این هنرمند،اشک تمساح بریزند و مرثیه سرایی کنند!

مرثیه سرایی و ریختن اشک تمساح برای کیومرث پوراحمد|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|سینما

کیومرث پوراحمد مرد،چنانکه همه مردند و خواهند مرد.مرگ واقعیت است و گریز و گزیری از آن نیست و نخواهد بود.برای مردن راه های مختلفی وجود دارد،اما هرکسی طبق تقدیر مقدر از راهی که باید می رود.

برخی انتحار را مرگی خودخواسته می دانند،اما این گونه نبوده و نخواهد بود،زیرا امری ناخواسته است.بسیاری را دیده و درباره برخی شنیده اید که آرزو کرده یا می کنند تا در وضع و حال خاصی از دنیا بروند.این خواسته فقط مربوط به دوران کهنسالی انسان ها نمی شود، بلکه بعضی نیز در عنفوان جوانی و در اوج قدرت و موفقیت، نوع مرگی را که دوست دارند اعلام می کنند.

عده ای دوست دارند در راه میهن شان جان بدهند،خلبانان و چتربازان آرزو دارند در آسمان هم آغوش مرگ شوند،هنرمندان واقعی خوش دارند هنگام هنرنمایی جان به جان آفرین تسلیم کنند،مثلا بازیگران، مردن روی صحنه تئاتر یا مقابل دوربین را طلب می کنند.

کوهنوردان نیز می پسندند که آخرین نفس شان را بر ستیغ کوه ها یا قله ها بکشند.دریانوردان نیز آرزو دارند که دریا مدفن آنان باشد. بعضی نیز دوست دارند که در کنج خان و روی رختخواب بمیرند.از این خواسته ها بسیار بوده و خواهد بود.برخی به خواسته خود رسیده اند و بعضی دیگر نرسیده و نخواهند رسید.

بوده اند بازیگرانی در ایران و کشورهای دیگر که یا روی صحنه جان داده اند یا مقابل دوربین.اگر زنده یادان پیمان ابدی و ارشیا اقدسی در رختخواب می مردند جای تعجب داشت.

کجا دیده یا شنیده اید فردی آرزو کرده باشد با خودکشی از دنیا برود؟

انتحار خواسته نیست،ناخواسته است،زیرا هرکسی و در هر زمانی و با هر وسیله ای می تواند به زندگی خود خاتمه دهد.

همسر زنده یاد کیومرث پوراحمد گفته است همسرش مردن در رختخواب را خوش نمی داشت. سوال اینجاست که این هنرمند فقید دوست داشت در اوج قدرت و هنگام هنرنمایی از دنیا برود یا با انتحار در گوشه تنهایی؟

تعدادی معدود که همیشه می خواهند در چشم این و آن باشند و برای رسیدن به این خواسته نامعقول دست به هر کار زشت و نادرستی می زنند، از روی ادا و اصول چندش آور،خودکشی را خوشایند می دانند!این افراد واخورده همانانی هستند که طلاق پارتی برپا کرده و می کنند!

کیومرث پوراحمد از دنیا رفت تا برخی دوباره سر از مکمن خویش بیرون آورده و برای خودنمایی، وقت را مغتنم شمرده تا در فراق دردناک این هنرمند،اشک تمساح بریزند و مرثیه سرایی کنند!

همانانی که بدترین توهین ها را نسبت به او روا داشته و فیلم هایش را به بدترین شکل می کوبیند،اکنون از سجایای پوراحمد و قوت آثارش می گویند!جالب است که هرکدام سریع خاطره ای مشترک به ذهن شان خطور می کند و با آب و تاب آن را تعریف کرده و می نویسند.

امروز همه خود را دوست نزدیک آن زنده یاد می خوانند و طوری از او یاد می کنند که انگار یک روح در دو بدن هستند!اگر این ادعا درست بود این اتفاق برای کیومرث پوراحمد رقم نمی خورد.

دوستان و مدعیان دوستی،زمانی که دوست شان به محبت آنان نیاز دارند،در کنارشان نیستند،اما به محض اینکه اتفاقی می افتد،در صف اول مرثیه خوانان و اشک تمساح ریزان خود را جای می دهند.

آیا تمام آنانی که فضای مجازی و غیرمجازی را با نوشته ها و مرور خاطرات با پوراحمد اشغال کرده اند،دوست و همراه او بودند؟اگر آن خدابیامرز این تعداد دوست نزدیک داشت که برای خلوت گزینی به ویلایش در بندرانزلی نمی رفت!

سازمان سینمایی،خانه سینما،صداوسیما،خانه هنرمندان،خانه تئاتر و… در بزنگاه هایی که باید حضور داشته باشند و به داد هنرمندان برسند نیستند، اما به محض آنکه اتفاقی می افتد،در ردیف اول عزادارن و تسلیت گویان قرار می گیرند!

مانند کیومرث پوراحمد بسیار داشته و داریم که به خاطر شرایط خاص کاری،روحی و معاش دچار مشکل شده اند.چه نهادی یا چه کسی باید به داد آنان برسد؟هنرمندانی که پا به سن می گذارند،باید بیشتر مراقب شان بود و هر از گاهی حال شان را پرسید و با آنان مشورت کرد تا حس کنند،هنوز مفید هستند.سازمان سینمایی این کار را کرده و می کند یا خانه سینما؟

هنوز ناله ها و گله های بزرگانی چون:مهری مهرنیا،مهری ودادیان، سعدی افشار، ثریا حکمت، نادیادلدار گلچین و…در گوش مان طنین انداز است که چقدر دل شان خون بود از دست مدیران دولتی سینما،خانه سینما و….زنده یاد مهری مهرنیا تا لحظه آخر زندگی، نفرین می کرد کسانی را که زندگانی اش را بر باد داده و خودش را به آسایشگاه سالمندان تبعید کردند.

آنانی که بر مصدر سازمان سینمایی،صداوسیما،خانه سینما،خانه تئاتر، خانه هنرمندان و…تکیه داده اند،به جای اینکه برای مرگ هنرمندان این مملکت پیام تسلیت ارسال کنند،پیش از مرگ سراغی از آنان بگیرند و مرهمی بر زخم های جسم و دل شان باشند.پیشکسوتان را احترام کنند و حضورشان را مغتنم بشمارند.

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

11 − = 6