لزوم ارتباط بیشتر بین سینما و رسانه

چرا باید برخی از مدیران رسانه این گونه تصور کنند که در حوزه فرهنگ و هنر این کشور برای بخش نمایش خانگی فیلم ها نظارت کافی وجود نداشته است؟

لزوم ارتباط بیشتر بین سینما و رسانه|شاهپور محمدی |سرزمین هنر|سینما

لازمه ایجاد موفقیت در حوزه سینما و رسانه کشور نه تنها در کنار هم قرار گرفتن این دو نهاد فرهنگساز است که  حتی در مواقعی نیاز است تا یکدیگر را حمایت کنند .
وقتی پای صحبت سینماگران می نشینیم و در مورد نحوه تعامل بین سینما و رسانه ملی از آنها سوال می کنیم مدام از رفتارهای رسانه در ارتباط با سینما انتقاد و گلایه دارند .

یکی از گرفتاری های موجود از دیدگاه سینماگران ، تعلل رسانه در تبلیغات و معرفی تولیدات سینمایی است . آنها معتقدند بدان صورت که باید و شاید به این مهم از طریق رسانه اهمیت داده نمی شود و رسانه تلویزیون که یک نهاد ملی محسوب می شود در اختیار سینما و سینماگران برای معرفی آثار فرهنگی قرار داده نمی شود؟

 اگر سینمای این کشور دولتی است و قرار است تمام ارکان و اعضا و اصناف آن زیرنظر دولت باشد ، پس تبلیغات آثار آن نیز می بایست از طریق رسانه‌ملی و دولتی به نحو احسن انجام پذیرد ، نه اینکه مدیریت تلویزیون در پخش آنونس و تیزر فیلم های سینمایی کم کاری و یا اهمال کند و یا آنها را به صورت گزینشی پخش کند که باعث ایجاد عدم رضایتمندی شود که این موضوع برازنده حوزه فرهنگ و رسانه ملی این کشور نیست .

همین موضوع باعث شده برخی تهیه کنندگان سینما ، مواد و متریال تبلیغاتی فیلم های خود  را در اختیار شبکه های خارجی مثل جم و … قرار دهند که قطعا به نفع مصالح ملی کشورمان نیست .
سینمای هر کشوری به عنوان یک پیام رسان قدرتمند فرهنگی چه برای مردم داخل کشور و چه در سطح جهان عمل می کند، بنابراین نیازمند آن است که فعالیت های آن نیز در سطح وسیعی رسانه ای شده و معرفی شوند .

اینکه سینمای ما تنها یک برنامه رسمی در بین انبوهی از شبکه های تلویزیونی داشته باشد، قطعاً برای سینمای این کشور کافی نیست.
اینکه رسانه ملی صرفا بخواهد از افراد همسو و همفکر خود در برنامه های مربوط به سینما بهره برداری کند قطعا در شأن این رسانه نیست.

اگر قرار است از طریق رسانه ملی به سینمای این کشور ارزش و اعتباری داده شود ، می بایست تمام شبکه های تلویزیونی در سطح وسیعی در اختیار این پیام رسان جهانی قرار گرفته و سینما و آدم های منتسب به آن نیز مورد حمایت وسیع فرهنگی  قرار گیرند.
در عصر کنونی ارتباطات می بایست فضا به گونه ای ترسیم شود که سینمای این کشور به عنوان یک عنصر قدرتمند فرهنگی در چشم همگان دیده شود.

قطعا اگر سینما و رسانه به جای یک رابطه تنگاتنگ با هم رابطه سردی داشته باشند به نفع مردم و مخاطبان نخواهد بود.
سالیان مدیدی است اکثریت افراد جامعه این گونه برداشت می کنند که مدیریت تلویزیون با وزارت ارشاد مشکل دارد و یا بالعکس .
چرا رسانه ملی با مدیریت فرهنگی کشور باید مشکل داشته باشد ؟مگر غیر از این است که فعالیت های آنها لازم و ملزوم یکدیگرند .

حتی اگر مشکل و سوءتفاهمی ببین این دو وجود داشته باشد می بایست با ایجاد تعامل به راحتی حل شود .
آنها باید اختلافات را کنار گذاشته و به هدف و مسیر اصلی که همانا پویایی و ارتقای فرهنگ این کشور است اندیشه کنند.
اگر قرار باشد سینما و رسانه ملی به دلیل برخی اختلافات سلیقه ای از هم فاصله بگیرند ، قطعا از اهداف فرهنگی تعریف شده دور شده و بزرگ ترین لطمه و آسیب این اختلافات نیز متوجه مردم خواهد شد .

چرا باید هنگام گزینش فیلمسازان برای ساخت سریال ها و فیلم های تلویزیونی مدام از افراد و یک طیف خاص استفاده شود؟ یا تهیه کنندگان برای تولید آثار تلویزیونی صرفاً باید یک عده انگشت شمار باشند که مدام در این رسانه فعالیت دارند و از طرف مدیران تلویزیون گلچین شده اند و افراد توانمند دیگر نادیده گرفته شوند ؟!
قطعا این گونه رفتارها می‌تواند باعث ایجاد سوءتفاهمات بزرگی برای اصحاب فرهنگ و سینماگران باشد.

 دیگر زمان آن رسیده که روشن شود چه اتفاقی در رسانه ملی افتاده است که از تهیه کنندگان و کارگردانان حاذق و کاربلد سینما برای فیلمسازی کمتر استفاده می شود و صرفا به انتخاب عده ای خاص اکتفا می شود؟
مدیریت رسانه خاصه معاونت سیما باید بررسی کند که چه عامل و یا عواملی باعث بروز چنین تصمیم گیری ها و رفتارهایی می شوند ؟
 آیا زمان آن نرسیده دو حوزه سینما و رسانه ، ارتباطات خود را وسیع تر کرده و با بررسی بیشتر نقاط ضعف و قوت خود به این گونه سوءتفاهم ها پایان دهند؟

بهترین راه برای بالا بردن کیفیت آثار رسانه بهره گیری فکری و هنری از آحاد سینماگران برای ساخت فیلم ها و سریال های تلویزیونی است ، نه اینکه صرفا یک عده خاصی در این حوزه ها فعال باشند .
یکی دیگر از مواردی که این روزها بسیار سوال برانگیز شده است موضوع انتقال مدیریت نمایش خانگی است . چرا باید اجازه دهیم در مورد انتقال مدیریت نمایش خانگی به نهاد رسانه (ساترا) این گونه تلقی شود که سیاستگذاران حوزه رسانه در کشور به مدیریت فرهنگی کشور اعتمادی ندارند؟

آنها حواس شان بود که با انتقال مدیریت نمایش خانگی به تلویزیون به نوعی به اعتبار حوزه فرهنگ کشور لطمه زده و به اختلافات بین وزارت ارشاد و نهاد رسانه ملی نیز دامن زدند.
مجموعه این گونه رفتارها باعث می شود اعتبار فرهنگی وزارت ارشاد تنزل کرده و مدیریت این وزارتخانه نیز به عنوان متولی فرهنگ کشور به راحتی زیر سوال برود.
چرا باید برخی از مدیران رسانه این گونه تصور کنند که در حوزه فرهنگ و هنر این کشور برای بخش نمایش خانگی فیلم ها نظارت کافی وجود نداشته است؟

اگر به زعم این عزیزان کم کاری در گذشته در این زمینه ها صورت گرفته است ، باید بپذیرند که نگاه شأن صرفا یک نگاه سلیقه ای است.
آنها باید به این نکته مهم توجه داشته باشند که اگر هم مدیریت حوزه فرهنگ کشور در مواقعی به هنرمندان فیلمساز کشورمان آزادی عمل نسبی عطا می کند ،  نشان از وجود دموکراسی و آزادی اندیشه بیشتر در حوزه فرهنگ کشور است.

در دنیای تکنولوژیک کنونی که ماهواره ها و رسانه های خارجی اذهان و افکار مردم این کشور را درگیر خود ساخته اند‌، ایجاد برخی آزادی عمل ها در حوزه فرهنگ از طرف بخش دولتی قطعا به نفع مردم و جامعه است ، نکته ای که متاسفانه مورد دقت بیشتر سیاستگذاران کلان فرهنگی کشور قرار نمی گیرد و عامل بروز اختلاف بین برخی نهادهای موازی  می شود.
امید که شاهد رفع اختلافات سلیقه ای و ایجاد تعامل هرچه بیشتر بین این نهادهای فرهنگی و رسانه ای باشیم .
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

80 − 70 =