نمایشی به نام گفت وگوی چالشی جیرانی با خزاعی!

امروز،به علت ضعف شدید رسانه ها و نبود مدیران مسوول ، سردبیران و مصاحبه کننده های قدر،حتی به اندازه انگشتان یک دست نیز،گفت و گوهای جاندار و اصولی به چشم نمی آید.

نمایشی به نام گفت وگوی چالشی جیرانی با خزاعی!|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|سینما

مصاحبه یا گفت وگو از مهم ترین و سخت ترین کارهای رسانه ای است.بنابراین هر خبرنگار و منتقدی،هرچقدر هم حافظه تاریخی خوب و سابقه مطبوعاتی داشته باشد،نمی تواند مصاحبه کننده کاربلدی بشود.

گفت وگوهای معمولی که هر روز در رسانه های مکتوب و فضای مجازی انجام و منتشر می شود،یک کار روتین و غیرتاثیر گذار و از دایره مصاحبه های چالشی خارج است.

گفت و گو کننده ماهر و قاهر،به خوبی با فنون و تکنیک های مصاحبه آشناست و می داند چگونه آغاز کند و چه سوالی را ابتدا بپرسد که مصاحبه شونده را دچار غافلگیری کند.در حقیقت می داند سیلی گیج کننده را کی بنوازد که زمام گفت وگو را در دست بگیرد.

مدت هاست که اغلب گفت وگوها از حالت زنده بودن خارج شده و حس و خالی در آنها دیده نمی شود.برای همین،علی رغم بازی های هماهنگ شده،فاقد جذابیت هستند.

وقتی مصاحبه شونده پیش از آغاز،سوال ها را داشته یا می داند که حول چه محورهایی می تواند باشد،مانند کودکی که امتحان دارد،اقدام به مرور و حفظ آنها می کند.درحقیقت با یک اعتماد به نفس تمرین شده مقابل مصاحبه کننده قرار می گیرد و خیال اش از هفت دولت آزاد است.

در عالم سیاست،به خصوص اکثر قریب به اتفاق روسای جمهور، وزرا،وکلا،صاحبان قدرت و…حاضر نیستند که در مصاحبه ها غافلگیر شوند،برای همین پیش از گفت وگو سوال ها یا محورهای آن کتبا در اختیارشان قرار می گیرد تا آنان با فراغ بال در مصاحبه حاضر شوند.

متاسفانه چند سالی است،در رسانه های ایران،به خصوص هنری و سینمایی،به علت بی سوادی،کم سوادی یا ادای روشنفکری درآوردن برخی از بازیگران،کارگردانان و…نه تنها سوال ها در اختیار این افراد قرار می گیرد،بلکه متن پیاده شده مصاحبه نیز به آنان عودت داده می شود تا به دلخواه،آن را کم یا زیاد کنند!این نامش به هیچ وجه مصاحبه نیست،بلکه نمایشی است که بیشتر در قالب رپورتاژآگهی جای می گیرد،نه گفت وگو.

همیشه مخالف چنین مصاحبه هایی بوده و هستم،زیرا نه کیفیت دارند و نه حس و حال.سفارشی بودن آنها کاملا مشخص است و حتی مخاطبان عام نیز این بی حسی و غیرزنده بودن را همان ابتدای گفت وگو حس کرده و از خواندن ادامه آن منصرف می شوند.

سال ها پیش یکی از خبرنگاران نشریه ای که در آن کار می کردم، مصاحبه ای با یکی از بازیگران و کارگردانان انجام داد.

گفت وگو پیاده شده و آماده چاپ بود که فرد مزبور به مدیرمسوول زنگ زد و خواستار خواندن مصاحبه شد.متاسفانه وی به دلیل سابقه این شخص با این کار موافقت کرد.

متن مصاحبه دستنویس که حدود ۳۹ صفحه بود به در منزل وی فرستاده شد.وقتی متن را برگرداند،بیش از ۵۰ صفحه بود!این کارگردان با خیال راحت،آنچه نمی خواست برداشته و آنچه می خواست را افزوده بود،حتی حالت های خود،مانند خندیدن و ناراحتی را هم اضافه کرده بود!هنوز هم بین بچه های قدیمی این اتفاق ضرب المثل است.

امروز،به علت ضعف شدید رسانه ها و نبود مدیران مسوول ، سردبیران و مصاحبه کننده های قدر،حتی به اندازه انگشتان یک دست نیز،گفت و گوهای جاندار و اصولی به چشم نمی آید.

در روزهای اخیر گفت وگویی در فضای مجازی گوشی به گوشی شد که در آن فریدون جیرانی مقابل محمد خزاعی نشسته بود.با تجربه ای که دارم،از نظر من،این مصاحبه نیز علی رغم بازی هایی که دو طرف داشتند،به خصوص حرکات غلو شده جیرانی،به هیچ وجه چالشی نبود و دو طرف از قبل می دانستند که باید چه بکنند و چه بگویند!

به هیچ وجه حس و حالی واقعی در این گفت وگوی به ظاهر چالشی به چشم نیامد.آن گونه که از تصاویر هویداست،رییس سازمان سینمایی به گونه ای نشسته بود که انگار خیال اش از همه جهت راحت است و جو به نفع او خواهد بود.

سوال های پرسیده شده از طرف جیرانی،اصلا غافلگیرکننده نبود و مشابه آن،بارها هم دیده و هم شنیده شده بود.بنابراین ضربه اول زده نشد یا قرار نبود زده شود!

نظیر این مصاحبه را پیش تر جیرانی با رییس سازمان سینمایی سابق انجام داده بود،از لحاظ فضا فقط کمی با آن متفاوت ،اما اهداف یکی بود.

در این گونه مصاحبه ها، همه چیز به نظر از پیش تعیین شده است، مانند همان گفت وگوهایی که سوال یا محورهای مصاحبه برای مصاحبه شونده ارسال می شود.

دوستانی که آگاهانه و با برنامه یا ناآگاهانه این گفت وگو را چالشی دانسته و هرکدام از یک طرف قضیه حمایت کرده و این طرفداری را رسانه ای کردند،بگویند کدام سوال تازه و غافلگیرکننده ای در این گفت وگو وجود داشت که چالش برانگیز بود؟

اصلا فکر نکرده اند که محمدخزاعی و تیم او که از مصاحبه های ساده با دیگر رسانه ها،حتی همسو و از جمله رادیو پرهیز کرده اند،چرا باید با رسانه جبهه مخالف گفت وگو کنند؟اصلا شک نکردند ؟!

فریدون جیرانی فرد مطلعی است که تاریخ سینما را در حافظه دارد،اما در اغلب مصاحبه هایی که از وی دیدم،نکته بین و نکته گیر نبوده و به نوعی برای طرف مقابل فرصت ایجاد کرده تا حرف هایش را بزند.من هرگز او را مصاحبه کننده خوبی ندانسته و نمی دانم.

جیرانی در این گفت وگو مانند گفت وگویی که با حسین انتظامی داشت،فرصت مغتنمی برای محمد خزاعی فراهم کرد تا وی از یک تریبون به ظاهر مخالف حرف های خود را بزند که زد.دوستان و رسانه های همسو نیز برایش سنگ تمام گذاشتند!

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

48 + = 49