مرگ یک کارگردان زیر آوار سینما!

ساختمان متروپل آبادان، یک بارفرو ریخت و انسان ها را بلعید،اما ما سینماگران و هنرمندان، لحظه،لحظه زیر آوار ساختمان فرسوده سینما و فرهنگ و هنر می میریم و دفن می شویم!

مرگ یک کارگردان زیر آوار سینما!|سرزمین هنر|جبارآذین|سینما

دیشب شنونده وسنگ صبور درددل های یکی ازهنرمندان و سینماگران بزرگ کشور بودم.او که خود را برای بارش توفانی غم و رنج هایش به عنوان یک انسان و سینماگر آماده کرده بود،چه زود حرف هایش از اوضاع بد و غمبار اقتصادی مردم و لگدمال شدن هنر و سینمای ملی و مردمی زیر چکمه های هنر و فرهنگ رسمی و حاکمان نالایق فرهنگ وهنر کشور و تعطیل و رکود سینما و سینماگران، به واگویه زخم های  شخصی و انسانی رسید.

ازیک عمر فعالیت خود در تئاتر و سینما و مشقاتی که متحمل شده بود گفت. از سختی ها و نامهربانی هایی که همراه چند سینماگر دیگر برای احیا، قوام و بازسازی سینما، در چهار دهه اخیر متحمل شده بود، حکایت ها گفت.

او همچنان می گفت و من صدای انفجار بغض و خیس شدن کلمه هایش را می شنیدم. رنجور، شکسته و خرد شده می گریست و نمی توانست اشک های خشم مرا ببیند.

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

این رفیق سینماگر از سینمای بیمار و بیکاری و بدهی های خود گفت و اینکه دیگر چیزی برای فروش برایش نمانده است. او درست می گفت، می دانستم که اتومبیل و خانه و وسایل دفترش را فروخته است تا نزد خانواده اش شرمنده نباشد.

برایم گفت، سینمای ایران به تدریج درحال مرگ است، اما من مدت هاست که مرده ام! حالش را خوب می فهمیدم ،احوال امروز بسیاری از اهالی هنر و قلم و سینما و رسانه است.

او دردمندانه گفت: ساختمان متروپل آبادان، یک بارفرو ریخت و انسان ها را بلعید،اما ما سینماگران و هنرمندان، لحظه،لحظه زیر آوار ساختمان فرسوده سینما و فرهنگ و هنر می میریم و دفن می شویم! صبر کردم تا آن قدر از سوخته دلی های خود و اهل هنر و قلم گفت تا اندکی آرام شد.

گرچه او دیشب و برای لحظاتی آرام شد، ولی امروز و فردا چه؟!غم و رنج او، فقط اندوه و زخم یک تن نیست، قصه تلخ هزاران سینماگر و هنرمند و اهل قلم و هنر است!

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

2 + 2 =