مدیران ضعیف و ضعف سینمای کودک و نوجوان در ایران

کودکان از علاقه مندان همیشگی سینما هستند و با آن و شخصیت های فیلم کاملا همذات پنداری کرده و می کنند.کودکان و نوجوانان، هم در فیلم ها حضور داشته و هم به تماشای آن نشسته و می نشینند.آنان سرمایه های عرصه سینما هستند،سرمایه هایی که باعث می شوند چرخ اقتصاد سینما همواره در گردش باشد.

مدیران ضعیف و ضعف سینمای کودک و نوجوان در ایران|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|سینما

سینما،هنر-صنعتی است فراگیر که در سراسر جهان طرفداران بیشماری دارد.این پدیده سن و سال نمی شناسد،از کودک نوخواسته گرفته تا پیر بازنشسته از عاشقان سینه چاک آن هستند.سحر این ساحر همه را مسحور کرده است.

کمتر کسی را می توان در جهان یافت که از دیدن فیلم نفرت یا کراهت داشته باشد.اگر چنین کسی یافت شود باید به سلامت نفس و عقل او شک کرد.

کودکان از علاقه مندان همیشگی سینما هستند و با آن و شخصیت های فیلم کاملا همذات پنداری کرده و می کنند.کودکان و نوجوانان، هم در فیلم ها حضور داشته و هم به تماشای آن نشسته و می نشینند.آنان سرمایه های عرصه سینما هستند،سرمایه هایی که باعث می شوند چرخ اقتصاد سینما همواره در گردش باشد.

کودکان و نوجوانان ،چون بدون اجازه و به تنهایی نمی توانند به سینما بروند،بنابراین والدین خویش را نیز با خود همراه می کنند،این یعنی افزایش مخاطبان سینما.

کشورهای صاحب سینما،به خصوص هالیوود حساب ویژه ای روی کودکان و نوجوانان باز کرده و می کنند،زیرا این نوع تماشاگران سرمایه های عظیمی را به حساب کمپانی های بزرگ واریز کرده و می کنند.برای همین ساخت فیلم ها و انیمیشن هایی مناسب این گروه سنی را همیشه در دستور کار دارند.

همواره انیمیشن ها و فیلم های مخصوص کودکان رکوردهای فروش را در باکس آفیس جهانی جابجا می کنند.والت دیسنی مدیر با هوشی بود که این ظرفیت را به خوبی شناخت و به آن بها داد.

در سینمای ایران متاسفانه از این ظرفیت بالا آن طور که باید استفاده نشده و نمی شود.در سال هایی نه چندان دور فیلم هایی برای گروه کودک و نوجوان ساخته می شد که فروش های خوبی نیز داشتند،اما این روند ادامه پیدا نکرد.

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مرکزی بود که در این زمینه فعال بود، ولی سال هاست که دیگر تولید قابل توجهی ندارد. کانون قلب تولید فیلم برای کودکان و نوجوانان بود که دیگر از تپش افتاده است.زمانی که کانون فعال بود،اولیای مدارس دانش آموزان را برای تماشای فیلم به سالن های سینما می بردند.مدت هاست که دیگر شاهد این حرکت خوب نیستیم.

کانون پرورش فکری، دیری است که از ضعف مفرط مدیریت رنج برده و می برد.چند دهه است که هر مدیری بر مصدر نشسته،غیر از ضربه زدن به اساس کانون،کار دیگری نکرده است.

در بخش دولتی و خصوصی سینما نیز حضور مدیران کارنابلد و ناآشنا با سینمای کودک بر سر کار،باعث از بین رفتن سینمای کودک و نوجوان شده است.

بنیاد فارابی نیز که دیرزمانی است خود را متولی سینمای کودک می داند و جشنواره فیلم های کودکان و نوجوانان را نیز برگزار می کند،به خاطر ناکارآمدی مدیرهای اسبق و سابق و امروز این نهاد و مدیران زیرمجموعه آن ،به خصوص شوراهای ضعیف اش،آن قدر ضربه خورد که از نفس افتاد.

جشنواره فیلم های کودکان و نوجوانان نیز به صورت کار روتین اداری در آمده و بدون اینکه نفع مالی  و معنوی در پی داشته باشد،پول بیت المال را هدر داده و می دهد.هر مدیری که بر سر کار آمده،سینمای کودک را ضعیف تر از پیش کرده است.

شاید برخی از مدیران نیت خیر داشتند تا سینمای کودک و نوجوان را احیا کنند،اما به خاطر ناآشنایی به این عرصه و کمک نخواستن از افراد توانا،ناخواسته به این نوع از سینما آسیب زده و می زنند.

وقتی سینمای ایران مشکلات عدیده دارد،طبیعی است که سینمای کودک و نوجوان نیز دارای مشکل شود.

تهیه کنندگان نیز باید بدانند،یکی از دلایل مهم افت فروش در سینمای ایران به خاطر نادیده گرفتن مخاطبان کودک و نوجوان و به ویژه خانواده های آنان است.

اگر ظرفیت سینمای کودک و نوجوان شناخته شود،بی شک سینمای ایران از چادر اکسیژن بیرون آمده و بدون استفاده از تنفس مصنوعی سر پا خواهد ایستاد.

مطمئنا احیای سینمای کودک،حیات سینمای ایران را در پی خواهد داشت.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 85 = 87