سایه سنگین بی رحمی و سنگدلی بر سینمای ایران!

سینمای ایران مدت های مدیدی است که بی رحمی بر آن سایه ای سنگین انداخته و به سیطره خود درآورده است.سنگدلی بیش از حد، باعث شده تا محبت از این عرصه رخت کشیده و در جای دیگری منزل کند!

سایه سنگین بی رحمی و سنگدلی بر سینمای ایران!|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|سینما

سینما را هنرهفتم نامیده اند، چه بخواهیم و چه نخواهیم باید آن را به عنوان هنر بپذیریم.اگر فقط آن را نوعی صنعت بدانیم،مطمئنا اتفاقات ناخوشایندی در عرصه آن رخ خواهد داد،اما اگر به عنوان هنر باورش داشته باشیم، اتفاق خارج از عرف انسانی در این حوزه پذیرفتنی نخواهد بود،زیرا تفاوت بسیاری بین هنر و صنعت وجود داشته و دارد.

همان گونه که عرفان انعکاس دهنده روح پاک انسان است، هنر نیز چنین است و چنین باید باشد.بی رحمی از خصلت های رذیله بشر است که با وجود آن، هرگز کسی،نه تنها به مقام انسان کامل نخواهد رسید،بلکه بویی از انسانیت نیز نخواهد برد.در هنر واقعی بی رحمی جایی نداشته و اساس همه چیز بر محبت است،اگر محبتی وجود نداشته باشد،نه عرفانی خواهد بود،نه عشقی،نه هنری و نه حتی انسانی.

سینمای ایران مدت های مدیدی است که بی رحمی بر آن سایه ای سنگین انداخته و به سیطره خود درآورده است.سنگدلی بیش از حد، باعث شده تا محبت از این عرصه رخت کشیده و در جای دیگری منزل کند!

اگر محبتی وجود داشت و سینمایی ها به یکدیگر رحم کرده و هوای هم را داشتند،هرگز سینمای ایران و اکثر اهالی اش دچار گرفتاری و نداری نمی شدند.

سینما هنری گران است و پول های بسیاری در آن جابجا می شود،اما اکثر آن به جیب کسانی رفته و می رود که کم ترین زحمت را برای کسب آن کشیده اند!آیا در سینمایی که این همه پول و سرمایه در آن دست به دست می شود،باید چنین وضعیتی بر آن حاکم باشد؟باید اهالی آن دچار عسر و حرج باشند؟

وقتی عده ای در این عرصه به ثروت های نجومی و غیرقابل باور رسیده اند،چرا در مقاطعی که اهالی آن دچار مشکل شده اند ، نباید اغنیا از ضعفا دستگیری کنند؟!

هالیوود و کشورهای صاحب سینما،سندیکاهایی منسجم و با ساختاری محکم دارند که از اعضای خود در شراط سخت حمایت می کنند،اما در ایران، خانه سینما،هرچند در ظاهر برای  فعالیت صنفی راه اندازی شده،اما هرگز به عنوان سندیکا شناخته نشده و نمی شود،زیرا متکی به خود نیست و چشم به بودجه دولتی دارد.بنابراین نمی توان از این خانه انتظار داشت تمام مشکلات اهالی گرفتار سینما را رفع و رجوع کند.اگر سندیکا بود،باید این کار را می کرد،چون جزو وظایف اصلی آن بود.

با این وضعیت تنها راه این است که اغنیای سینمای ایران در مقاطع حساس،مثل امروز که کشور دچار مشکلات عدیده اقتصادی است، به کمک قشر ضعیف تر این عرصه بیایند و با دستگیری از آنان سینما را حفظ کنند.هم می توانند صندوق ویژه ای در خانه سینما تاسیس کنند و هم صندوقی مستقل.مهم یاری رسانی به اهالی گرفتار سینماست.

وقتی سینماگر و اهالی دیگر آن نباشند،سینمایی هم نخواهد بود تا ثروتمندان این عرصه بر ثروت شان بیفزایند.آنان باید از سرمایه شان استفاده کنند تا خودشان نیز نفع ببرند.اگر نبودند اهالی زحمتکش سینما و تلاش و رنج آنان ،کجا برخی از تهیه کنندگان و بازیگران در اسکناس و ارز و طلا غلت می زدند و لذت می بردند؟!

افراد غنی نیز باید سینما را هنر بدانند و باور داشته باشند که در این عرصه بی رحمی جایی ندارد،اگر به این باور برسند سینمای ایران راه صلاح و اعتلا را پیش خواهد گرفت.اگر ایمان نداشته باشند،وضعیت آن هر روز بد تر و فاجعه آمیزتر خواهد بود.

درصد بسیار کمی از اغنیای سینمای ایران هستند که بدون منت و پرسش نام از اهالی گرفتار این عرصه حمایت می کنند.اغلب که کمک به دیگران را اصلا وظیفه صنفی و انسانی خود نمی دانند.گروهی دیگر نیز به عنوان خودنمایی و با بردن آبروی افراد کمک ناچیزی می کنند که اگر نکنند بهتر است،زیرا کمک باید بی ریا و از دل و جان باشد.کسی که اهل کمک کردن است و با رغبت تمام این کار را می کند،اصلا برایش نام افراد مهم نیست،چون نیت او فقط کمک و یاری رسانی است.

سینمای ایران اگر می خواهد پیشرفت کرده و به حیات خود ادامه دهد،باید اهالی آن خصلت غیر انسانی بی رحمی را از خود دور کرده و محبت پیشه کنند.بی رحمی دشمنی و بدبختی به وجود می آورد و محبت، عشق و دوستی.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

46 − 38 =