چرا هیچ نویسنده ایرانی برنده جایزه ی نوبل ادبیات نشده است؟

چرا هیچ نویسنده ایرانی برنده جایزه ی نوبل ادبیات نشده است؟

ایرج محرمی

پس از اعلام نام کازو ایشی گورو به عنوان برنده جایزه ی نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۶ میلادی یک پرسش مهم در سطح علاقمندان به ادبیات ایران مطرح شد و آن این که چرا هیچ نویسنده ی ایرانی برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات نشده است؟ عدم کسب جایزه نوبل توسط نویسندگان ایرانی در قید حیات دلایل تکنیکی و محتوایی دارد:

نقش ترجمه

نخست به ترجمه اثر بر می گردد. ترجمه یک اثر به زبان های دیگر نشانه جهانی بودن مفهوم و اقبال خوانندگان بیشتری است و در انتخاب برنده نوبل ادبیات کم تاثیر نیست. نویسندگان ما علاوه بر آن که کمتر آثارشان به زبان های مختلف ترجمه شده بلکه اگر ترجمه ای هم بوده است، این ترجمه تداوم و اقبالی نداشته است. نباید سفارش یا توصیه نویسنده یا نهادی برای ترجمه کتابی از فارسی به سایر زبان ها با اقبال مثلا یک انگلیسی زبان به ترجمه یک اثر اشتباه گرفت.

نقش سینما و تئاتر

از سویی سینما و تئاتر ایران که می توانست معرف ادبیات ایرانی باشد جز چند مورد اندک، اقتباسی در خور و شایسته از این آثار برای حضور جهانی خود نداشته است.

نوع نگارش

دلیل دیگر به تکنیک بیشترنویسندگان ایرانی بر می گردد، آنها قبل از آن که رمان نویس باشند بیشتر قصه گو هستند. شاعران ما هم به قدری درگیر استعاره و صور خیال و پیچیدگی های زبان و ادب فارسی هستند که ترجمه آثارشان نه تنها دشوار بلکه شعر ترجمه شده شان را نیز در سطح سخیفی در بین آثار جهانی قرار می دهد. گاهی نیز شاعرانی مانند ی . ر و ی . گ که این بازی الفاظ در شعرشان کم و سادگی گیرایی در اشعارشان دارند متاسفانه ترجمه پنهان شعری فرانسوی یا انگلیسی هستند که داوران نوبل اصل آن را خوانده اند!

نوع سوژه ها

نویسندگان ایرانی اغلب به جای تبدیل سوژهای بومی به اندیشه جهانی برعکس عمل کرده اند اشتباهی که حتی نویسندگان معاصر افغانی و تاجیک از ان دوری کرده اند. در ادبیات معاصر مابه جز مرحوم هدایت و مرحوم ساعدی که در دنیا در مقاطعی به آنها توجه شده است، بقیه آثار داستانی ما در مرکز توجه نبوده است.

وقتی شما اسم یک برنده جایزه نوبل را می شنوید حداقل یک یا دو اثر از او را خوانده اید. ولی در مورد نویسندگان ایرانی در جهان چنین رخدادی، به دور از ذهن بوده است.

ایرج محرمی
ایرج محرمی
ممکن است شما دوست داشته باشید
3 نظرات
  1. طوفان می گوید

    حقیقت امر این است که در ادبیات نمونه های سیاه نمایی و بدبخت نشان دادن ایران نداشتیم

  2. علی می گوید

    ببخشید منظور از ی . ر و ی . گ ، یوری گاگارین هست؟

  3. علی قضایی می گوید

    این هم هست، ولی مطالب بالا کاملا درسته. داستان های ایرانی یه جوریه! همونطوری که اکثر فیلم های سینمایی و سریال های ایرانی در ژانر اجتماعی به جای قصه گویی بیانیه های مطول اجتماعی نویسنده یا کارگردان هستند، در حوزه کتاب نیز داستان ها کم و بیش درگیر حکم صادر کردن و هدایت زوری خواننده هستند. تجربیات و علائق شدیدا شخصی هستند. بابا داستان رو طوری بنویسید که وقتی با گوگل ترانسلیت هم ترجمه بشه، فرح داشته باشه و خواننده مشتاقانه بخواد تا انتها بخوندش، مثل سریال های تلویزیون در دهه ۶۰ (دوره طلایی آنتن) – و نه مثل سریال های دو دهه اخیر که به زور تیتراژ و خواننده شاید بیننده ای پیدا کنه.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

49 − 40 =