هفت سین کاغذی!

خداوند به عده ای، بخشی از ثروت خویش را امانت داده که آنان از فقرا دستگیری کنند تا عدالت برپا شده و همه، کم یا زیاد از نعمت دنیا برخوردار شوند.

هفت سین کاغذی!|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|ادبیات

دخترک دست خویش را دور گردن پدر خسته، حلقه کرده و با شیرین زبانی و طنازی های کودکانه،سعی داشت او را راضی کند فردا برای اش سفره هفت سین باز کند تا مانند کودکان دیگر با لباسی خوشرنگ کنار سفره پایکوبی کرده و عیدی بستاند.

پدر، هر ترفندی بلد بود،به کار برد تا دخترک را از خواسته کوچک اش منصرف کند،اما کوتاه نیامد که نیامد.

مدام می گفت:قول بده…قول بده بابا…زودباش…

پدر برای رضای دختر،ناچار شد قولی را بدهد که دوست نداشت.

مادر،غمگین تر از پدر،گوشه ای ایستاده و ناظر این صحنه بود.

سعی کرد بغض اش نترکد،اما چند قطره اشک نافرمانی کرده و از گوشه چشم بیرون زدند.فوری با یقه پیراهن رنگ و رو رفته اش،اشک های یاغی را زدود و رفت.

پدر برای اینکه دخترش را سرگرم کند،سفره ای کاغذین پهن کرد و آنچه دختر می گفت را بر کاغذ نوشت و روی سفره گذاشت،از سمنو تا سیب و سنجد و…

آن قدر با دلبندش هفت سین بازی کرد تا اینکه دخترک به خواب رفت.

پدر نیز کنار او دراز کشید.مدام به قولی که به دخترش داده بود فکر می کرد و نقشه می کشید،اما نقشه های اش مدام نقش برآب می شدند.

به خواب رفت،اما از شدت شرمندگی مرد و شب را به صبح نرساند.

عدالت چیست که همه از آن حرف می زنند،اما عمل نمی کنند؟ در تمام دین و آیین ها از عدالت گفته و نوشته اند،اما چرا هنوز در حاشیه قرار دارد؟

عدالت شعار و لقلقه زبان نیست که مدام آن را در دهان غرغره کرد و بیرون ریخت!یک واقعیت و تکلیف دینی و انسانی است که باید به آن عمل کرد.

در کدام دین و آیین، فقر و مسکنت ستایش شده است؟کجا گفته و نوشته اند باید فقیر ماند و در حسرت مرد؟

ما از اهل تناسخ نیستیم که به زندگی دیگری در همین دنیای فانی اعتقاد داشته باشیم.اگر پیروی این آیین بودیم،فقر را تحمل می کردیم تا پس از مرگ،روح مان در جسم فردی غنی حلول کند و تولد شیرینی داشته باشیم،اما نیستیم و نخواهیم شد.

دنبال عدالت در همین جهان می گردیم،زیرا اعتقاد داشته و داریم: یک بار به دنیا می آییم و یک بار هم از دنیا می رویم.

اگر فقر خوب بود،این همه در کتب آسمانی و در کتاب های آیینی دیگر،مدام به اغنیا سفارش نمی شد تا از ناتوانان دستگیری کرده و یتیمان را بنوازند.

خداوند به عده ای، بخشی از ثروت خویش را امانت داده که آنان از فقرا دستگیری کنند تا عدالت برپا شده و همه، کم یا زیاد از نعمت دنیا برخوردار شوند.

بی شک آنانی که بخشی از ثروت خویش را خرج فقرا نکنند،خیانت در امانت کرده اند و باید به کیفر برسند که دیر یا زود خواهند رسید،زیرا کسی عمر جاودانی ندارد.

از دولت ها،همیشه ناامید بودم و هستم تا عدالت را حکمفرما کنند.هیچ گاه چنین نبوده و نخواهد بود.اگر غیر از این بود،ملت ها در سایه دولت ها در ناز و نعمت به سر می بردند.

شعار رفع محرومیت و عدالت فراگیر،همیشه گفته شده و می شود،اما هرگز به آن عمل نشده و نمی شود.اگر شده بود،سایه فقر بر سر مردم ندار،همچنان مستدام نبود!

اعتقادم به ملت هاست،تنها مردم هستند که با کمک به یکدیگر می توانند عدالت را برپا کرده تا همه زیر چتر آن زیست کنند.

هرکسی از عدالت برای خودش تعریفی دارد،اما عدالت از منظر من این است که باید تعادلی نسبی برقرار شود.اگر افرادی قدرت دارند که صدها خانه بخرند،بقیه نیز باید توان خرید حداقل یک خانه را داشته باشند.اگر اغنیا می توانند انواع اطعمه و اشربه به مقدار زیاد را ابتیاع کنند،دیگران نیز باید توان خرید در حد پایین تر را داشته باشند.

در آستانه عید نوروز قرار داریم.طبق آیین مرسوم، باید همه شاد باشند و پایکوبی کنند،اما همه نمی توانند چنین باشند و چنان کنند.

اغنیا،می خورند و می نوشند و تا حد افراط پایکوبی می کنند،اما فقرا در این ایام،حتی نمی توانند برای لحظه ای اخم فقر را از روی خود به حاشیه برانند.می خواهند،ولی نمی توانند،چون فقر مطلق دست و پای شان را بسته است.

این چه عیدی است که عده ای معدود می توانند سفره های هفت سین رنگین و عریض و طویل با انواع اطعمه و اشربه پهن کنند،اما گروه کثیری نمی توانند حتی یک سین از هفت سین را تهیه کنند!

برخی می توانند خروارها خروار پسته در ظروف زرین و بلورین بریزند و پیش روی مهمانان غنی تر از خودشان بگذارند،اما بعضی قدرت خرید یک دانه پسته خندان یا گریان را نیز ندارند!

عدالت یعنی اینکه وقتی عده ای می توانند ده ها کیلو پسته بخرند، گروهی نیز بتوانند یک کیلو تهیه کنند.

همیشه به آیین و رسوم تمام ملت ها احترام گذاشته و می گذارم،اما تا عدالتی که مد نظر من است مهیا نشود،هرگز برایم عید نوروز یا عید دیگری وجود نداشته و نخواهد داشت.

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 38 = 42