معمای هزینه‌های بی بازگشت

همین روزها هم در پلتفرم ها و هم در سینما، سریال‌ها و فیلم‌هایی را می‌ببنیم که میلیاردها تومان هزینه آنها شده، ولی بعد از گذشت مدت ها از عرضه حتی نتوانسته اند به اندازه یک روز فیلم‌هایی مثل عقاب ها، مخاطب داشته باشند.

معمای هزینه‌های بی بازگشت|مسعود احمدی|سرزمین هنر|سینما

در نبود ساختار صنعتی برای تولیدات سینمایی و تلویزیونی، مرتب شاهد هزینه های بی بازگشتی هستیم که صرف تولید برخی فیلم‌ها و سریال‌های پلتفرم‌ها می‌شود.

عدم بازگشت، نه فقط به معنای ضرردهی در بازگشت سرمایه ،بلکه به معنای عدم تاثیرگذاری حداقلی بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های اخیر در جامعه مخاطبان است.

وقتی آمار هزینه‌های صرف شده را کنار کیفیت تولید محصولات می‌گذاریم می‌بینیم که واقعا فاصله بعیدی است میان بودجه مصروفه با نتیجه کار و این معنایی ندارد جز آنکه فقط بخشی از بودجه، صرف تولید شده و مابقی در جایی جز تولید، ذخیره شده.

در ساختار صنعتی تولید قاعدتا وقتی یک تهیه‌کننده یا یک پلتفرم نتواند با بازگشت مالی در محصولات مواجه شود، لااقل برای چند ماه هم که شده فعالیت خود را معلق کرده یا تغییر جهت می‌دهد، ولی در ساختاری که نه تولید فیلم و نه تولید سریال، صنعتی نیست شاهد مرفه تر شدن تهیه کنندگان و پلتفرم‌های ضررده و همچنان ادامه فعالیت آنها هستیم.

همین چند ماه پیش بود که سریالی فانتزی مرتبط با زندگی شاه قاجار با بودجه گزاف کلید خورد، ولی فقط بعد از گذشت چند قسمت، کلا تولیدش متوقف شد،اما جالب اینکه دست اندرکاران آن بی منع، مجدد به سمت کار تازه ای رفته‌اند.

یا سریالی دیگر با برآوردی هنگفت در کیش جلوی دوربین رفت و در ابتدا وعده چندفصلی بودن داد با این حال همان فصل اولش هم از نظر داستانی به انتها نرسید.

یا سریال «سرخ» که حین تولید چندین بار تغییر کارگردان داد تا به تولید برسد و متاسفانه تا قسمت انتهایی حتی نتوانست یکی از باگ‌های فیلمنامه را بپوشاند.

همین روزها هم در پلتفرم ها و هم در سینما، سریال‌ها و فیلم‌هایی را می‌ببنیم که میلیاردها تومان هزینه آنها شده، ولی بعد از گذشت مدت ها از عرضه حتی نتوانسته اند به اندازه یک روز فیلم‌هایی مثل عقاب ها، مخاطب داشته باشند.

متاسفانه در سال‌های اخیر این طور باب شده که هرگاه سوالی طرح می شود در چرایی صرف هزینه های بی بازگشت برای پروژه‌های ضررده با واکنش‌های تند از سوی صاحبان آثار روبرو می‌شود که اگر این پروژه ها نباشد بر میزان بیکاران سینما و تلویزیون افزوده می‌شود و همگان باید قدردان آنها باشند که چنین تولیداتی را ترتیب می‌دهند.

به نظر می‌رسد این پاسخ، سفسطه ای بیش نباشد، چون دیگر بر همگان ثابت شده، نه فقط بخش عمده بودجه های میلیاردی چنین پروژه ‌هایی نهایتا فقط جیب ۳۰ درصد عوامل را پر می کند، بلکه گاهی قسط دوم و سوم بسیاری از عوامل نیز تا مدت ها بعد از عرضه، تسویه نمی شود‌.

بر این اساس همچنان باید پرسید چرا بودجه هنگفت صرف کرد برای تولید فیلم و سریال هایی که یا مروج نوعی لمپنیزم و لات‌بازی قمه به دستان هستند یا متکی بر شوخی‌های اروتیک مملو از کنایه بی‌ادبانه یا متمرکز بر نوعی رئالیزم جعلی که جز پلیدی و زشتی از ایران عرضه نمی‌کنند؟!

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

9 + 1 =