طفل عربستانی را گردن زدند،اما کسی، نه جایزه پس داد،نه شیشه شکست و نه گریبان درید!

افرادی که نه تنها از زدن گردن طفلی 13 ساله اشک نریخته،بلکه اظهار شعف هم می کنند،حتی در میان وحشی ترین وحوش نیز نمی توانند برای خود جایی پیدا کنند،چه رسد در حیاط خلوت انسان.

طفل عربستانی را گردن زدند،اما کسی، نه جایزه پس نداد،نه شیشه شکست و نه گریبان ندرید!|سرزمین هنر|سیدرضا اورنگ

دیروز عربستان سعودی ۸۱ نفر را همزمان و با اعلام قبلی هم  گردن زد .بین این افراد حدود ۴۰ نفر شیعه نیز بودند و پسربچه ۱۳ ساله ای به نام عبدالله ظاهر.

وقتی چنین خبرهایی را از گوشه و کنار دنیا می شنوم،به عنوان یک انسان شرم کرده و بارها خود را نفرین می کنم که من در این جهانی که وحوش، انسانی تر از آدمیان رفتار می کنند،چه می کنم؟!

اصلا مهم نیست چه کسی و در کجا بیگناه کشته می شود،مهم این است که جان انسانی به ناحق و بی تقصیر از او گرفته شده است.

مردم عادی کوچه و خیابان شهرها و کوچه باغ روستاها،هرگز به وجود آورنده جنگ نبوده و نیستند،اما همیشه سایه سنگین مرگ روی آنان چمباتمه زده است.

ریخته شدن حتی یک قطره خون ناحق از بینی بیگناهی دل انسان را به درد می آورد،چه رسد به کشته شدن هزاران نفر در دنیا و گردن زدن ده ها فرد بی تقصیر در کشوری مانند عربستان که مسبوق به سابقه است !

دردآورتر از این کشتارها،برخورد دوگانه و چندگانه کسانی است که پرچم حقوق بشر و انسان دوستی در دست گرفته و در هوا می چرخانند!

متاسفانه این گونه افراد در کشور ما نیز زیست کرده و بر تعدادشان نیز افزوده می شود.

چگونه است که وقتی ناخن بلند یک مانکن چشم آبی و موبلوند به هر دلیلی می شکند،عده ای بیانیه صادر کرده،کمپین تشکیل داده و هشتک و تشتک راه می اندازند،اما وقتی صدها و هزاران چشم و مومشکی زیر بمباران هواپیما  و گلوله باران توپ و خمپاره له شده یا گردن شان با شمشیر و تبر جهل و بی رحمی زده می شود،نه کسی جایزه پس می دهد،نه شیشه می شکند،نه مقابل دوربین های اجانب گریبان می درد و نه…؟!

مگر خون چشم آبی ها رنگین تر از مومشکی هاست؟ جنایت،جنایت است.چرا برای آنان فریاد مظلومیت خواهی سر می دهند و در قبال اینان سکوت سنگین و سهمگین پیشه می کنند؟!

آیا منافع مادی بر شرافت انسانی ارجح است؟ آیا گرفتن پاسپورت و تمدید اقامت ارزشمندتر از جان آدمیان است؟!

این برخورد دوگانه و چندگانه از کجا ناشی می شود؟آیا در دنیای وحوش نیز چنین رفتار می کنند؟آیا بین آنها نیز چشم آبی و مومشکی وجود دارد؟!

طفل ۱۳ ساله ای که هنوز بالغ نشده و حتی کرکی نیز بر صورت اش نروییده،چه جرمی می تواند مرتکب شده باشد که گردن نحیف او با تبر سنگین زده شده و خونش به ناحق بر زمین ریخته و سرش گوی میدان شقاوت جنایتکاران شود؟!

اگر به این جنایت اعتراض نکرده و بر این مظلومیت اشک نریزیم،می شود نام انسان بر ما نهاد؟

آنانی که به دروغ خود را طرفدار حقوق بشر دانسته و برای انسان اشک تمساح می ریزند،حتی شعار حمایت از حیوانات شان هم دروغ محض است،چه رسد به اینکه طرفدار انسان و حقوق او باشند!

افرادی که نه تنها از زدن گردن طفلی ۱۳ ساله اشک نریخته،بلکه اظهار شعف هم می کنند،حتی در میان وحشی ترین وحوش نیز نمی توانند برای خود جایی پیدا کنند،چه رسد در حیاط خلوت انسان.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

− 8 = 1