شبکه نمایش خانگی متعلق به هنرمندان سینماست

اهمیت نظارت بر‌ حفظ هنجارها و ارزش های جامعه بر کسی پوشیده نیست ، اما موضوع را همه جانبه باید دید.

شبکه نمایش خانگی متعلق به هنرمندان سینماست|شاهپور محمدی|سرزمین هنر|سینما

بحث حساسیت های نظارتی بر پلتفرم ها و محصولات نمایش خانگی از زمان دولت روحانی آغاز شد.

یک طیف سیاسی که مخالف سیاست ها و عملکرد رییس دولت بودند ، مدام اعمال و رفتار و تصمیمات او را زیر سوال می بردند تا جایی که حتی کاریکاتور رییس جمهور وقت با هر گونه تمسخری در جای جای شبکه های اجتماعی یافت می شد . این مخالفت ها به شکل علنی درآمده بود.

آنها با آزادی عمل کامل به رفتارهای اعتراضی دست می زدند تا رییس جمهور و دستگاه اجرایی کشور را منفعل و ناکارآمد معرفی کنند .در همین زمان ها بود که به دلیل هنجار شکنی و عبور از خط قرمز در برخی سریال های خانگی ، نظارت بر فعالیت نمایش خانگی در وزارت ارشاد زیر سوال رفت.

این موضوع باعث شد تا زمزمه اعطای نظارت و مسوولیت این شبکه به نهاد رسانه ملی، به گوش برسد.

مخالفان رییس جمهور به دنبال هر نوع عملکرد ساختار شکنانه ای بودند تا دولت را بی کفایت معرفی کنند.

از بد حادثه در این دولت ، هم وزیر ارشاد وقت و هم رییس سازمان سینمایی ، جزو ضعیف ترین مدیران بودند.

بنابراین بهترین فرصت در اختیار مخالفان قرار گرفت تا اشتباهات و اتفاقات صورت گرفته در حوزه نمایش خانگی را به راحتی برجسته و عیان کرده و به پای دولت بنویسند .

طیف مخالف اعلام کرد وزارت ارشاد  نظارت لازم و کافی در جهت حفظ شونات اسلامی و رعایت هنجارهای جامعه را اعمال نمی کند.

آنها با لابی گری هایی که در مجلس انجام دادند ، موفق شدند مدیریت و اختیارات حوزه نمایش خانگی را به سمت رسانه ملی سوق دهند.

از نظر خود در این دعوای جناحی پیروز میدان شدند، اما در واگذاری مدیریت اجرایی و نظارتی این شبکه به نهاد رسانه ملی ، چند نکته مهم را فراموش کردند.

اول اینکه نهاد رسانه در مدیریت سریال سازی خود دچار ضعف ها و اشکالات اساسی محتوایی بود تا جایی که با طیف وسیعی از اعتراض های منتقدان در این زمینه مواجه بود ، پس چگونه می‌توانست مسوولیت دیگری را نیز در این زمینه به عهده بگیرد؟ مگر اینکه بخواهد تولید نمایش خانگی را نیز به تراز سریال سازی تلویزیون نزدیک تر کند که عملا چنین امری نیز با چالش مواجه می‌شد ، چرا که سینماگران کشور، به عنوان فیلمسازان مستقل ، زیر بار ساخت هر نوع فیلم و سریالی که با سلایق هنری آنها منطق نباشد ، نمی رفتند.

مراودات فیلمسازان کشور همواره با حوزه فرهنگ و هنر بوده، نه اداره و سازمان و ارگانی دیگر.

دوما، خلاء ایجاد شده باعث می شود تا فعالان عرصه تولید و افراد همسو با سیاست های تلویزیون ، به راحتی بتوانند ساخت سریال های مورد دلخواه رسانه در شبکه های خانگی را به نفع خود قبضه کرده و همانند سیستم تولید فیلم و سریال تلویزیون که در انحصار عده ای خاص قرار دارد ، تولیدات این بخش را نیز در اختیار بگیرند .

بنابراین سینماگرانی که به هر دلیلی نمی‌توانستند با سیاست های تولید رسانه ملی کنار بیایند، به ورطه بیکاری کشیده می شدند.

پیشقراولان و مخالفان طرح واگذاری، به جای ایجاد همدلی و تقویت سیستم نظارتی وزارت ارشاد در امر حفظ شوونات فرهنگی جامعه ، بر تغییر مدیریتی آن پافشاری کردند که عمده دلایل آن هم نبود شناخت کافی و نگاه تخصصی نسبت به مقوله سینما و افراد منتسب به آن بود.

از نظر مخالفان، آنچنان فرقی بین تصویرسازی سازی در سینما و رسانه وجود نداشت و همین عدم تفکیک دقیق کارکرد این دو دستگاه فرهنگی و رسانه ای باعث شد، به جای تاکید بر اصلاح سیاست های نظارتی ارشاد بر طبل تغییر فضای مدیریتی این شبکه بکوبند.

آنها به این نکته مهم توجه نداشتند که شبکه نمایش خانگی اگر بخواهد از طریق نهادی غیر از مجموعه فرهنگی کشور اداره شود ، مشکلات مربوط به سینماگران و فعالان این عرصه چندین برابر خواهد شد .

آنچه بدان دقت نشد اینکه تولید در عرصه سینما تعریف خود را دارد و آثار سینمایی نمی‌توانند ورسیون مشابهی از تولیدات رسانه تلویزیون باشند.

از طرفی یکدست شدن محصولات فرهنگی و رسانه ای ، یک امر غیر حرفه ای بوده و عرصه خلاقیت و رقابت را برای هنرمندان هر دو حوزه تنگ تر می کرد.

اهمیت نظارت بر‌ حفظ هنجارها و ارزش های جامعه بر کسی پوشیده نیست ، اما موضوع را همه جانبه باید دید.

نمایش خانگی سال هاست که متعلق به سینماگران است و صرف تاکید بر نظارت بر فعالیت این طیف کثیر، شاید مشکل سیاستگذاران را حل کند ، اما مشکل سینماگران را حل نمی کند.

آیا در زمان تصویب چنین آیین نامه هایی ، امور مربوط به اقتصاد و امنیت شغلی سینماگران نمایش خانگی نیز ، برای قانون گذاران و سیاستگذاران و  نهاد صدا و سیما ، به اندازه اهمیت موضوع نظارت و سالم‌سازی فضای مجازی و… سوال ایجاد کرده است؟

همه می خواهند به نحوه فعالیت سینماگران نظارت کنند تا مشکلی در جامعه پیش نیاید ، اما آیا کسی از همین هنرمندان و زحمت‌کشان و تولید کنندگان شبکه نمایش خانگی حمایت می‌کند؟

به حدکافی هنرمند سینما از نبود امنیت شغلی در طول سالیان گذشته لطمه و آسیب دیده است ، همین مانده بود که با این گونه سیاستگذاری های یک جانبه، به بیکاری آنها در طیف وسیعی نیز دامن زده شود.

در جلسه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی انتظار می‌رفت که اختیارات نمایش خانگی با درخواست صریح وزیر ارشاد به عنوان نماینده تمامی سینماگران کشور مطرح و به سازمان سینمایی بازگردانده شود.چرا چنین اتفاقی نیفتاد؟

چرا باید بدون در نظر گرفتن خواست اکثریت سینماگران چنین تصمیماتی اتخاذ شود؟

در کمپین جمع آوری امضا که دو سال پیش برای بازگرداندن مدیریت شبکه نمایش خانگی به وزارت ارشاد برگزار شد بالغ بر ۵۰۰۰ نفر سینماگر کشور آن را امضا کردند.

آیا وزیر ارشاد قبل از حضور در این جلسه ، نظرات ۶۰۰۰ اعضای خانه سینما ، به عنوان متولیان اصلی تولیدات شبکه خانگی را جویا شدند؟

وی می بایست به نمایندگی از طرف سینماگران کشور اعلام می‌کرد که خواسته این قشر کثیر چیست و فعالان  تولید نمایش خانگی ، درکنار عمل به مسوولیت اجتماعی و ارتقای سطح فرهنگ جامعه ، به دنبال حفظ منافع اقتصادی خود نیز هستند.

نهاد تلویزیون ، یک رسانه با پشتوانه مالی و ساز و کاری مشخص است ، اما سینماگران این کشور آزادانه و مستقل فعالیت می کنند و درآمد ثابتی ندارند و چرخه تولیدات نمایش خانگی می تواند بخشی از اقتصاد خانواده بزرگ سینما را تامین کند.

عمده مشکل سینماگران با تصمیم گیرندگان امر در همین نکته است که آنها صرفا به آیین نامه ها و بخشنامه ها و دستور العمل های خود اندیشه می کنند و کاری به زندگی و معیشت و اقتصاد هزاران دست اندرکار سینمای این کشور ندارند .

اگر در گذشته وزارت ارشاد در نظارت بر حوزه نمایش خانگی دچار اهمال شده ، اعضای شورای انقلاب فرهنگی می توانستند آیین نامه ‌‌های بازدارنده خود را به وزارت ارشاد ابلاغ کنند تا از تکرار موارد خارج از عرف و قانون جلوگیری شود ، اما به جای تذکر و تاکید بر قوانین نظارتی، اساس مدیریت و نظارت کار را تغییر دادند!

شورای عالی انقلاب فرهنگی می تواند دغدغه ها و نگرانی های مربوط به سالم‌سازی محتوای سکوها و شبکه های مجازی و محتوای سریال های نمایش خانگی را با یک سری الزمات قانونی به وزارت ارشاد تفهیم و مسوولیت نمایش خانگی را به این وزارتخانه تفویض کند.

ضعف در هر حوزه فرهنگی با اصلاح و تدبیر حل و فصل می شود ،نه با تغییر جایگاه مدیریتی آن حوزه.

نباید اجازه داده شود تغییر یک جایگاه مدیریتی ، این همه سوال و دغدغه و سوءتفاهم برای سینماگران ایجاد کند.

امید که اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی خواسته های اکثریت سینماگران کشور را قبل از هر گونه اقدامات دیگری ملاک تصمیمات خود قرار دهند.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

80 + = 84