سینمای ایران در مسیر پیشرفت قرار دارد؟!

اقتصادی که با کمک گرفتن از نخبگان همین سینما ، به راحتی می توان آن را حل و فصل کرد، اما چنین اراده جمعی متاسفانه از طرف سیستم دولتی مشاهده نمی شود .

سینمای ایران در مسیر پیشرفت قرار دارد؟!|شاهپور محمدی|سرزمین هنر|سینما

دورنمای پیشرفت سینمای ایران مناسب نیست و اهل نظر و اصحاب فرهنگ و قلم این موضوع را به خوبی درک و احساس می کنند.

با رویکرد فعلی و روند پیش رو ، مدیریت سینمای کشور ، صرفا یک درجا زدنی بیش نیست .

نگارنده و دیگر نویسندگان و روزنامه‌نگاران مدام بر این موضوع تاکید داشته و دارند که شیوه مدیریتی موجود ، مناسب و پاسخگوی نیاز سینمای این کشور نیست .

مدام فریاد می زنیم که فرصت ها در حال از دست رفتن است ، اما گوش شنوایی در کار نیست .

با روند فعلی ، امیدی به تغییرات اساسی در این سینما مشاهده نمی شود .

وعده‌ و وعیدهای قبلی داده شده نیز نه تنها عملی نشده اند، بلکه بدون پیگیری ، به حال خود رها شده اند.

اگر بخواهد شرایط موجود ، به همین منوال ادامه پیدا کند، نه تنها تغییری در پیشرفت اساسی سینما حاصل نخواهد شد ،بلکه پسرفت نیز حاصل خواهد شد .

از وضعیت معیشتی سینماگران گرفته تا مشکلات اخیر مربوط به کرایه های وحشتناک مسکن و رهن خانه که مدام در حال فریاد زدن هستیم، اما خبری نیست .

مدام در حال تکرار هستیم که گنجینه های تاریخی سینما و ابزار و اداوت قدیمی استودیوها که می‌توانستند و می‌توانند در کنار هم موزه بزرگی را تشکیل دهند ، اما در حال تبدیل به آهن قراضه هستند که متاسفانه تکرار بیش از حد چنین مواردی، به یک کار روتین تشریفاتی تبدیل  شده است .

انگار قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد و یک عده نیز قرار است  صرفا بنویسند و صفحه روزنامه ها را پرکنند و یک عده دیگر نیز  بنام مدیر و مسوول به بی تفاوتی خود ادامه دهند و یا صرفا کار خودشان را انجام دهند.

ظاهراً زمان آن رسیده است که روزنامه نگاران و اصحاب قلم و منتقدین سینما و تحلیلگران ، به این نتیجه برسند که نوشتن و داد زدن بی فایده است و دیگر نیازی به قلم فرسایی و روشنگری نیست .

آقایان مدیر اگر به این نکته رسیده اند که کسی حرفی نزند و روشنگری نکند ، حداقل آن را به صراحت اعلام کنند تا زحمت یک عده کم شود.

چرا که این عمر و وقت ارزشمند روشنفکران و قلم بدستان است که برای بهبود کیفی امور صرف می شود .

هر روزی که از عمر مدیریتی سینمای این کشور  سپری می شود ، سرخوردگی و ناامیدی برای اصحاب قلم و اندیشه بیشتر احساس می‌شود ، چرا که هیچ روزنه ای برای تغییر و پیشرفت این حوزه دیده نمی شود و این یعنی مرگ قلم ، مرگ  روزنامه نگار و مرگ نویسندگان .

با شرایط فعلی که گوش شنوایی برای انتقادها و ارایه طریق وجود ندارد ، نمی‌توان نسخه درمانی مناسبی را برای سینمای بیمار کشور پیچید .

تا مدیران کشور نخواهند که تغییر اساسی در ساختار این سینما صورت بگیرد ، هیچ گونه اتفاق مهمی نخواهد افتاد.

اگر قرار است یک عده صرفا بنویسند و یک عده دیگر نیز صرفا کار خودشان را انجام دهند، این صرفا طی کردن یک دور باطل خواهد بود.

شرایط فعلی سینمای کشور به یک عزم عمومی برای تغییر ساختاری نیاز دارد.

آنچه از دور مشاهده می شود مدیریت نیست، بلکه سرگرمی یک عده است .

مدیران قبلی نیز چنین رویکردی داشتند پس تغییری صورت نگرفته است.

آنها نیز نگاه های صرفا دستورالعملی و بخشنامه‌ای داشتند که از تحول اساسی سینما فاصله زیادی داشت .

نگاه و رفتارهای از نوع ابتدایی مجموعه دولتی ، به معنای مدیریت سینما نیست ،بلکه یک سم مهلک و نگاه ایستایی برای پیشرفت این سینماست.

اینکه مدیر سینما برود فلان شهر و بررسی کند که آیا آن شهر سالن سینما دارد یا نه ، این به معنای فاصله گرفتن از مدیریت کلان سینماست.

اگر زیرساخت‌های سینما با کلان نگری و سیاستگذاری صحیح همراه باشد ،آن شهر نیز به خودی خود صاحب سالن سینما خواهد شد .

در شرایط فعلی که همه امور به اقتصاد ختم می شود و یک میلیون سینماگر کشور به یک برنامه ریزی کلان اقتصادی  نیازدارند ، سخن گفتن از سالن سینمای یک شهر به شوخی بیشتر شبیه است .

اول باید بتوانیم سینما را به درستی  تعریف کنیم ، بعد به مسائل جزئی و فرعی آن برسیم. وقتی بیس و فوندانسیون یک ساختمان دچار اشکال است نمی‌شود به نما و گچ کاری و کاغذدیواری آن اندیشه کرد.

سینما در وهله اول اقتصاد پویا  می‌خواهد که متاسفانه کسی به فکر آن نیست.

اقتصادی که با کمک گرفتن از نخبگان همین سینما ، به راحتی می توان آن را حل و فصل کرد، اما چنین اراده جمعی متاسفانه از طرف سیستم دولتی مشاهده نمی شود .

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

18 − = 11