سیدرضا اورنگ:ملاک بسیاری از مدیران آموزشگاههای سینمایی و مراکز علمی-کاربردی پول است،نه آموزش
در اغلب آموزشگاههای سینمایی، از مدرسانی دعوت میشود که فقط دارای شهرت هستند و شرکت کنندگان به خاطر شهرت آن مدرس در کلاس ثبت نام کرده اند.
سیدرضا اورنگ:ملاک بسیاری از مدیران آموزشگاههای سینمایی و مراکز علمی-کاربردی پول است،نه آموزش|سرزمین هنر|سینما
باشگاه خبرنگاران جوان :نگاهی به آموزشگاههای سینمایی نشان میدهد که در سالهای گذشته، تقاضا برای ثبت نام در این آموزشگاهها، آن هم بر اساس نام و شهرت مدرسان بیشتر شده است و آموزشگاههای سینمایی هم از این فرصت استفاده کرده و با جذب چهرههای مشهور سینمایی در حوزههای مختلف، تلاش کرده اند که درآمد بیشتری به دست بیاورند.
این موضوع نشان میدهد که اغلب آموزشگاههای سینمایی، مغازههایی شده اند که گردش مالی برای شان از تربیت شاگردان با استعداد و حرفهای از اهمیت بیشتری برخوردار است.
سید اورنگ،مدرس، کارشناس و منتقد سینما، درمورد ویژگیهای آموزشگاههای سینمایی و مدرسان سینما و عملکرد آنها بیان کرد: در همه جای دنیا، از هالیوود گرفته تا اروپا، دانشجویان زیادی در آزمون های اولیه رشته سینما شرکت میکنند،اما در مرحله آخر تعداد کمی پذیرفته می شوند .آنها عقیده دارند اگر از بین همه پذیرفته شدگان،حتی یک نفر هم موفق شود بعد از تحصیل وارد بازار کار سینما شود، موفقیت آن مرکز محسوب می شود، ولی در ایران، انواع و اقسام دانشگاههای دولتی، علمی -کاربردی و آموزشگاهها در حوزه سینما وجود دارند و اگرچه همه آنها خروجیهای زیادی دارند، اما فقط میتوان به چند نفر از آنها امید داشت .هر فردی نمی تواند با یدک کشیدن نام مدرس موفق باشد،زیرا معلمی کار سختی است و هر کسی نمیتواند معلم باشد.
این کارشناس سینما گفت: ممکن است فردی فیلمبردار، بازیگر، کارگردان و… خوبی باشد و در حوزه کاری خود تخصص داشته باشد، اما معلم خوبی نباشد. زیرا بحث معلمی متفاوت است . به همین دلیل، نمیتوان یک کارگردان را از پشت دوربین برای تدریس انتخاب کرد، چراکه ممکن است با چارچوب تدریس آشنایی نداشته باشد و نتواند برای کلاس برنامه ریزی کرده و با بچهها ارتباط برقرار کند . در چنین شرایطی، هنرجویان و آموزشگاهها با مشکل روبرو میشوند.
اورنگ تصریح کرد: خیلی از آموزشگاهها فکر میکنند اگر شخص معروفی را به دلیل اسم و رسم دار بودن به عنوان مدرس انتخاب کنند، می توانند هنرجوهای بیشتری را جذب کنند.ممکن است در یکی دو ترم تعداد دانشجویان آنها زیاد شوند، ولی به دلیل اینکه آن مدرس نمیتواند درست درس دهد، هم خودش و هم دانشجویان آسیب میبینند و بدنبال آن افت تحصیلی به وجود میآید و تعداد دانشجویان ریزش پیدا میکنند. در مقابل، استادانی هم هستند که هم حرفه ای کار کرده اند و هم راه و رسم معلمی را بلدند و موفق هم هستند.
وی ادامه داد: افرادی که در یکی از مهارتهای سینمایی موفق هستند، ولی معلمی را نمیدانند، میتوانند به عنوان افرادی که تجربه های شان را انتقال میدهند در آموزشگاههای سینمایی حضور پیدا کنند. به طور مثال فردی بازیگر خوبی است و میتواند در طول ترم، در دو کلاس، انتقال تجربه داشته باشد، ولی اگر توانایی تدریس را ندارد، نمیتوان او را به عنوان مدرس آموزشگاه انتخاب کرد، زیرا از عهده کار بر نمیآید.
این منتقد سینما افزود: الان، در اغلب آموزشگاههای سینمایی از افرادی دعوت میشود که فقط دارای شهرت هستند و برخی از آنها حتی سر کلاس نمیآیند یا کم می آیند. خیلی از شرکت کنندگان اعتراض می کنند به خاطر اسم آن مدرس در کلاس ثبت نام کرده اند، ولی آن مدرس سرِ کار فیلمبرداری است و آموزشگاه، فرد دیگری را به جای او قرار داده. یعنی خیلی از این آموزشگاهها از این طریق، حقّه میزنند و اعتماد دانشجویان را ازبین میبرند.
اورنگ با اشاره به سواد آکادمیک و تجربه استادان آموزشگاهی بیان کرد: در سینما، مدرسها دو گروه هستند که بر اساس آیین نامه موجود، یا دارای مدرک فوق لیسانس به بالا دارند و یا اینکه افراد خبرهای در این حوزه هستند و تجربه بالایی دارند. به طور مثال؛ فردی که از جوانی در لابراتوار بوده و عمر خود را در آنجا گذرانده است، بهتر میتواند درس دهد در مقایسه با کسی که سینما را از روی کتاب خوانده است. اگر ترکیب این دو مورد، یعنی تحصیلات آکادمیک و تجربه با یکدیگر باشد و آن فرد توانایی تعلیم را نیز داشته باشد بسیار موثر است .متاسفانه افراد بسیار کمی هستند که هر دو ویژگی را دارند.
این مدرس سینما گفت: خیلی از دوستان فعال در زمینه لابراتور، اگرچه مدرک تحصیلی این حوزه را ندارند، ولی دورههای آموزشی در کشورهای خارجی را گذرانده اند و کاربلد هستند. چنین افرادی میتوانند این کار را آموزش دهند .افرادی هستند که هم کار حرفه ای سینمایی انجام داده اند و هم در آموزش مطرح اند، ولی چنین افرادی کم هستند. یک سری از افراد در حوزه آموزش حضور دارند که سینما را فقط از روی کتاب یاد گرفته اند. یعنی تاریخ سینما را بیان میکنند، ولی فیلمی که در موردش مطالعه کرده را روی پرده عریض سینما ندیده اند. درواقع تنها کتاب را حفظ کرده اند که چنین افرادی نمیتوانند مدرس خوبی باشند.
این کارشناس سینما افزود: اگرچه در زمینه سینما، مطالعه بسیار کمک کننده است، ولی اگر فرد، فیلم را ندیده باشد طبیعتاً حرفی برای گفتن ندارد . این نشان میدهد که ترکیب مطالعه و تجربه خوب است. متأسفانه در حال حاضر، این ترکیب وجود ندارد و یا بسیار کم است. یک سری سوالهایی دانشجویان و هنرجویان دارند که فقط افراد با تجربه میتوانند پاسخ دهند؛ آنانی که پشت دوربین یا در لابراتور بوده اند و یا اینکه فیلمنامه نوشته و سالها نقد کرده اند. زیرا این افراد میتوانند ابعاد کار را آموزش دهند، در حالی که یک سری از مدرسان فقط از روی کتاب آموزش میدهند و این اصلاً به کار نمیآید. چون برخی از بچهها قبلاً آنها مطالعه کرده اند و یا میتوانند این کار را انجام دهند . برای اینکه پاسخ سوال های شان را بیابند و فوت و فن کار را یاد بگیرند سَرِ کلاس حاضر می شوند.
اورنگ ادامه داد: در دوره ای، افرادی بودند که از جنس این کار یا علاقهمند به آن بودند و واقعاً میخواستند که خدمتی کنند، ولی متأسفانه، الان تعداد این افراد کمتر از انگشتان دو دست است. زیرا آن زمان، پول ملاک اول آموزش سینما نبود و در مقابل، آموزش درست و تربیت نسل جدید به سینما بسیار مهم بود، اما در حال حاضر، ملاک بسیاری از مدیران آموزشگاههای سینمایی و مراکز علمی-کاربردی پول است و فضای آموزشگاهها دانشجو محور شده اند . خیلی از این افراد میگویند که برای شان مهم نیست چه کسی سر کلاس میآید و چه کسی درس میدهد؟ در حالی که هر کاری اصولی دارد. مثلاً من هر قدر هم با تئاتر آشنایی داشته باشم، ولی نمیتوانم آن را درس دهم . در مقابل کسی هم که تئاتر خوانده نمیتواند سینما درس دهد، چون شناختی از سینما ندارد، اما متاسفانه در آموزشگاه های سینمایی و مراکز علمی-کاربردی ،حتی رشته بازیگری را نیز تئاتری ها درس می دهند!
این منتقد سینما افزود: الان، مدرسهایی هستند که کارهای بزرگان سینمای دنیا را ندیده اند و وقتی میخواهند در این خصوص تدریس کنند دانشجویان شان ناراضی هستند. چراکه این مدرسان نمیتوانند به آنها درست درس دهند و حس و حال فیلم را به دانشجویان منتقل کنند. یکی از مشکلات دیگر اینکه در بعضی از آموزشگاه ها، کارگردان ها بازیگری جلوی دوربین را آموزش میدهند، در حالی که کارگردان خوب باید کار خودش را انجام دهد.
او بیان کرد: اگرچه مدیر آموزش خوب، فردی است که روی کل آموزش نظارت دارد، ولی خیلی از مدیران آموزشی در آموزشگاهها حضور پیدا نمیکنند و شاید هفتهای یک بار سر بزنند و بروند . برای آنها مهم نیست چه اتفاقی میافتد. فقط برای آنها مهم است که چند دانشجو ثبت نام کرده است و چه مقدار پول در آورده اند!برخی از این مدیران آموزشگاه ها و مراکز علمی کاربردی به مشاغل دیگر هم مشغول هستند.
اورنگ گفت: در دانشگاههای هنری، به ویژه سینمایی،برای استادان و دانشجویان، ورودی مهم است و خروجی اهمیتی ندارد. اینکه چه افرادی در آموزشگاه و دانشگاه درس بخوانند و چه کسانی تدریس کنند مهم است . در خارج از کشور، اگر یک نفر کارآمد و متخصص از یک کلاس بیرون بیاید از اهمیت برخوردار است، اما در آموزشگاههای اینجا، ورودی آزاد است و هر کسی که بخواهد ثبت نام میکند و مدرس هم انتخاب میشود و خروجیها نیز بسیار است و بازار کاری وجود ندارد.
این مدرس سینما ادامه داد: افراد میتوانند کارگاه انتقال تجربه داشته باشند، نه این که به عنوان مدرس انتخاب شوند. نباید اجازه داد که تجربه بزرگان تئاتر و سینما از بین برود و این بسیار مهم است. نه این که دست هر کسی گرفته شود و او را بیاورند تا درس دهد. شاید باور نکنید ،به فردی که فوق لیسانس تئاتر دارد، درس مبانی فیلمبرداری، تدوین و جلوههای ویژه ارائه شده است! چون خیلیها فکر میکنند که کاری ندارد از روی کتاب میخوانیم و تدریس میکنیم ! پرسش دانشجو را هم این طور پاسخ میدهند که که وسط درس سوال نپرسید! و یا به شوخی درس را ادامه میدهند.دانشجو حق دارد حتی در میان درس هم سوال بپرسد و مدرس هم باید پاسخگو باشد.
او افزود: در مراکز علمی -کاربردی هم که قرار بود همه چیز کاربردی باشد،فقط مدرک گرایی مطرح است . درواقع افرادی تدریس میکنند که متخصص آن رشته نیستند. وقتی هم درمورد این موضوع اعتراض میشود، میگویند که کارگردان فلان فیلم است یا فلان جا برنامه دارد و یا اینکه بازیگر مطرحی است! این موضوع ادامه پیدا میکند؛ به طوری که وقتی چنین مدرسانی برای انتقال تجربه میآیند، اطلاعات کافی ندارند و باعث بی اعتباری آن موسسه آموزشی هم میشوند. بنابراین، ورودی، هم برای پذیرش دانشجو و هم استاد بسیار مهم است.