اسماعیل سلطانیان،بازیگری دوست داشتنی که اهل بزک نبود

زنده یاد اسماعیل سلطانیان،هم دانش آکادمیک داشت و هم از بزرگان این عرصه زانو به زانو آموخته و به کار بسته بود.معلمان واقعی و استخوان خرد کرده،همواره پیش از گفتن مسائل فنی و تکنیکی،از اخلاق حرفه ای و منش هنرمندی به هنرجویان شان گفته و می گویند.

اسماعیل سلطانیان،بازیگری دوست داشتنی که اهل بزک نبود|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|سینما

 همیشه لبخند بر لب داشت و این لبخند واقعی را دوست داشتم.خیلی ها لبخند بر لب دارند،اما به دل نمی نشیند،اما لبخند دلنشین اسماعیل سلطانیان تا عمق وجود انسان نفوذ می کرد،زیرا پشت آن سادگی و صداقت نهفته بود.
چند دهه است که او را می شناسم،هم روی صحنه هنرنمایی اش را دیده ام،هم بر پرده عریض سینما و هم قاب تنگ تلویزیون.همیشه به خودش و هنر صادقانه اش احترام گذاشته و می گذارم.وقتی با او از نزدیک آشنا شدم،علاقه ام به اسماعیل دوچندان شد.

زنده یاد اسماعیل سلطانیان،هم دانش آکادمیک داشت و هم از بزرگان این عرصه زانو به زانو آموخته و به کار بسته بود.معلمان واقعی و استخوان خرد کرده،همواره پیش از گفتن مسائل فنی و تکنیکی،از اخلاق حرفه ای و منش هنرمندی به هنرجویان شان گفته و می گویند.
اگر در رفتار،گفتار و کردار هنرمندان واقعی و کاربلد،خشوع و خضوع دیده شده و به همه،به ویژه مخاطب احترام می گذارند،به خاطر تلمذ در محضر بزرگان است.

اگر از برخی کسانی که امروز در عرصه تئاتر، سینما، تلویزیون و رسانه یکه تازی می کنند،بی ادبی،بی احترامی به پیشکسوتان و مخاطبان،غرور،حاشیه پردازی و…مشاهده می شود،به این دلیل است که در مکتب بزرگان حاضر نشده و درس اخلاق نگرفته اند.
کافی است نگاهی به بزرگان موی سپید عرصه تئاتر و سینما و فعالان امروز بیندازید تا متوجه شوید چه تفاوت بزرگی در رفتار و کردار آنان دیده می شود.این تفاوت فقط و فقط به خاطر آموزش درست و گرفتن درس اخلاق است.
زنده یاد اسماعیل سلطانیان،یکی از همین هنرمندانی است که پیش از آموختن تئاتر،کارگردانی و بازیگری در محضر بزرگان، ابتدا درس اخلاق گرفته.

اسماعیل هنرمندی باسواد و اخلاقمدار بود که هرگز به جاده خاکی حاشیه نزد.اهل خودنمایی و بزک نیز نبود.همیشه سعی داشت با هنر خالصانه و حرفه ای اش به چشم بیاید،نه با ادا بازی و حاشیه پردازی های لوس و دور از شان هنر و هنرمند در فضای مجازی.
آن قدر در هنر بازیگری توانا بود که در نقش های به عهده گرفته،نه تنها خوش درخشید،بلکه آنها را ماندگار کرد،حتی اگر بازی اش در حد یک پلان بود،حضور سنگین اش کاملا حس می شد.

هرچند زنده یاد اسماعیل سلطانیان کارنامه سنگین و رنگینی در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون دارد،اما دوست ندارم او را با نقش های ماندگارش به یاد بیاورم،دوست دارم با همان لبخند واقعی و زیبایش که از نزدیک دیده بودم به خاطر آورم.هرچند بازی اش را می پسندیدم،اما علاقه ام به خودش بیشتر بود و هست.

اسماعیل و اسماعیل های دوست داشتنی در عرصه هنر که یا رسانه ها و منتقدان به آنان و هنرنمایی های شان نپرداخته یا نگاهی گذرا به آن بزرگان داشته اند،هنرمندان با اخلاق و بی حاشیه ای بودند و هستند که مانندشان دیگر یافت نخواهد شد.

متاسفانه سردمداران رسانه ها و خبرنگاران و منتقدان شان،بیشتر دنبال خبرگیری و خبرسازی از صورت های بزک کرده و خودنما که هنری در وجودشان،حتی سوسو نمی زند، بودند و هستند.اعتقاد دارم بزرگان عرصه هنر،آن قدر بزرگ هستند که به چشم غیرمسلح این رسانه ها نمی آید.

منتقدی که نمی تواند سره را از ناسره تشخیص دهد،چگونه به خود اجازه می دهد قلم در دست بگیرد؟!کسی که در عرصه هنر قلم می زند،باید آنچنان قوی و کاربلد باشد که حتی با دیدن یک پلان از بازیگری، توانایی او را درک کند.کسی که نقد خویش را با گوشی موبایل تایپ کرده و منتشر می کند،محال است بتواند منتقد خوبی بشود.
این گونه افراد تنها از فیلم های بد و شبه بازیگران بزک کرده خودخواه و بی سواد نوشته و می نویسند.هزار خوش رقصی می کنند تا عکسی با آنان گرفته تا در فضای کذایی آن را منتشر کنند!

کدام یک از این شبه منتقدان از بزرگان هنر،به خصوص تئاتر و سینما نوشته اند؟درباره شبه بازیگری که چهره بزک کرده خویش را در فضای مجازی به تماشا می گذارد،ده ها مطلب می نویسند و گوشی به گوشی منتقل می کنند،اما حتی یک مطلب چند خطی نیز درباره امثال زنده یاد اسماعیل سلطانیان ننوشته و نمی نویسند،زیرا نه سواد آن را دارند و نه با اهداف منفعت طلبانه آنان سازگار است.
خدا می داند که در عرصه سینما،تئاتر و تلویزیون،چه بزرگانی از دست رفتند که نه از آنان آموختند و نه درباره شان کلامی نوشتند و گفتند.

بزرگان عرصه نقد،چه موی سپید کرده و چه جوانان باوجدان و کاربلد،هرگز دنبال خودنمایی و خوش رقصی در فضای مجازی و کذایی نبوده و بیشتر در متن قرار می گیرند تا در حاشیه.
ممکن است منتقدی به هنرمندی ارادت داشته باشد و مدام از او بنویسد، اما وی از این نوشتن به دنبال سوءاستفاده کردن نیست،بلکه به خاطر شدت علاقه است.

مشکل کسانی هستند که برای رسیدن به منافع شخصی و عکس گرفتن با بی هنران بزک کرده،یک نفس از این گونه افراد می نویسند و چاپلوسی پیشه می کنند.جالب اینکه وقتی به هدف خویش نمی رسند،در کسری از ثانیه نظر خود را عوض کرده و به شخص مورد نظر می تازند!

منتقد و نویسنده ای که ثبات شخصیت و هویت ندارد و دم به دم رنگ عوض می کند،به چه کار رسانه و جامعه می آید؟
این شبه منتقدان،چه از بزرگان بی حاشیه ای مانند اسماعیل سلطانیان بنویسند یا ننویسند،از بزرگی آنان کم نشده و نخواهد شد.
خداوند اسماعیل سلطانیان هنرمند لبخند به لب و بی حاشیه عرصه تئاتر،سینما و تلویزیون ایران را بیامرزد و در بهشت برین جای دهد.
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 78 = 83