روابط عمومی صداوسیما مرده یا زنده

پرسشهایی بنیادین برای رسیدن به اصلاح

سخت و دردناک است که قبول کنیم روابط عمومی صداوسیما مرده ای است که بود و نبودش در ساختار عریض و طویل این سازمان هیچ تفاوتی ندارد. اما واحدی ارتباط گر که نه مردم به آن دسترسی دارند و نه رسانه ملی می تواند به آن تکیه کند آیا زنده است؟

واحدی که نه کارکنان سازمان از وجودش منتفع می شوند و نه مسؤلان آن را به بازی می گیرند اگر ماکتی از روابط عمومی نیست پس چیست؟

اوج فعالیت روابط عمومی رسانه ملی

آنچه این روزها از روابط عمومی صداوسیما دیده می شود در زیرنویسهای تکراری اعلام تلفن ۱۶۲ در سیما یا آنونسی رادیویی است. وبسایت رسمی آن هم  همچون تابلوی اعلاناتی است که تفاوتی با درگاه اطلاعاتی یک سازمان غیر رسانه ای ندارد و مخاطبی جز مدیران خود ندارد.

اوج زحمت روابط عمومی رسانه ملی،همراهی با رییس سازمان در برخی از مراسم داخلی و خارجی و تهیه پلاکارد به مناسبت های مختلف است از محرم و صفر گرفته تا مراسم درگذشت یکی از مدیران یا بستگان مدیران محترم سازمان والبته نه برای کارکنان معمولی و یا بازنشستگان.

فکر می کنم این قدر انفعال از ناحیه اداره کل روابط عمومی صداوسیما که باید مدافع حیثیت سازمان باشد نیاز به تذکر از ناحیه ی کارشناسان و مدرسان روابط عمومی داشته باشد تا شاید بتوان جان تازه ای برکالبدش دمید.

مروری بر الفبای روابط عمومی

در تعاریف ساده روابط عمومی آورده اند که روابط عمومی قلب تپنده سازمانهاست که برای بازگوکردن واقعیت‌های سازمان‌ها به مشتریان یا مخاطبان به  وجود آمده است و حدّ این شفاف‌سازی، دغدغهٔ اصلیِ روابط‌عمومی‌ها است. چرا که آنجا که پای بازگوکردنِ اسرار سازمان در میان است میان حقوق مشتری و اسرار سازمان باید به بهترین نحو توازن برقرار کرد.

ساختن چهره‌ای مناسب از سازمان در میان مردم و مخاطبان اصلی سازمان یا شرکت آن هم در بین رقبای قدرتمندش یکی از وظایف مصرح روابط عمومی است.

روابط عمومی باید به دنبال سود طرفین ارتباط باشد و همین تفاوت آن را با تبلیغات روشن می سازد. به عبارتی تبلیغات فقط به سود شرکت یا سازمان می اندیشد اما روابط عمومی هم به سازمان و هم به مشتریان(مخاطبان) خدمت رسانی می کند.به عبارت بهتر روابط عمومی باید تلاش کند تا با ارتباطی هدفمند و مؤثر، ضمن برآوردن نیازهای سازمان خود، شکل‌دهی صحیح  ارتباط مشتریان و سازمانش را برعهده بگیرد و از این طریق ارتباط مخاطبان با سازمان را نیز تسهیل کنند.

یک سؤال اساسی و چند پرسش ساده

اگر چه ماهیت سازمان صداوسیما به دلیل آنکه هرکدام از ارکان تولیدی آن اعم از معاونت خبر یا معاونتهای صدا و سیما ابزار لازم و کافی برای ارتباط با مخاطبان و مدیران مرتبط را به طورکامل در اختیار دارند، با سازمانهای دیگر متفاوت است و روابط عمومی آن را نمی توان با هیچ جای دیگر مقایسه کرد، اما اگر این سازمان اداره ی کلی به عنوان روابط عمومی دارد قاعدتاً باید اصول اولیه ی روابط عمومی را از آن مطالبه نماید.

پاسخ به این پرسش اساسی که اصولاً روابط عمومی رسانه ی ملی برای رسانه ای که تمامی رسالتش ارتباط با مخاطب است چه نقشی می تواند داشته باشد و مروری برالفبای آموزش روابط عمومی و پاسخ به سؤالاتی مانند آنچه در ادامه می آید روشن می کند که وقتی می گوییم روابط عمومی زنده است یا مرده یعنی چه؟

۱- درباره رسوایی اخیر رأی گیری بهترین مجری در جشنواره سیما که با افشاگری بالاترین مقام وزارت ارتباطات همراه بود، روابط عمومی صداوسیما چه کرده است؟

۲- درباره شکایت شرکت کنندگان در مسابقه برنده باش در خصوص پاسخهای غلط و دستکاری نتایج کدام روشنگری صورت گرفته است؟

۳- روابط عمومی سازمان صداوسیما درباره تقویت روحیه کارکنان رسانه ملی  چه کرده است؟ و از کدامیک از کارکنان سازمان قدردانی کرده است؟


۴-آیا روابط عمومی رسانه ملی از ارتباط با نهادهای فرهنگی و سازمانهای دولتی  برای هم افزایی بیشتر وهمچنین ارتقا روحیه و نشاط آفرینی برای کارکنانش استفاده می کند؟

۵- کدام حرکت خلاقانه ای در حوزه ی ارتباط با مردم به جز تلفن ۱۶۲ که یک دهه از فعالیت آن می گذرد رخ داده است؟

۶-نتایج نظرسنجی از مردم که درباره برنامه های صداوسیما صورت می گیرد چیست؟ کدام آمار دقیق و صحیح از تماسهای مردمی در اختیار برنامه سازان رادیو و تلویزیون قرار گرفته است؟

۷-انبوه نظراتی که با تلفن ۱۶۲ مطرح می شود در چه مکانیسم روشنی تجزیه و تحلیل می شود و چه تأثیری در روند برنامه های صداوسیما دارد؟

۸- چرا اداره کل روابط عمومی صداوسیما درباره اعتراض مردم به تبلیغات بی رویه در برنامه ها و نفوذ منفعت طلبانه ی اپراتورها و ستاره، مربعها که این روزها دیگر داد کودکان را هم درآورده است هیچ اقدامی در زمینه اقناع افکار عمومی نمی کند؟

اگر بنا به افزایش شمارگان این سیاهه باشد می توان پرسشهای زیادی مطرح کردلکن باید دید اراده ای برای رفع این کاستیها وجود دارد یا خدای نکرده روال گذشتگان درپیش گرفته خواهد شد.

تفاوت نقدمصلحانه  با سهم خواهی از صداوسیما

پیش از این و در زمان مدیریت جناب آقای سرافراز نیز یک بار به نیت اصلاح در کاستیهای وقت سازمان نوشته ای در همین سایت منتشر شد که متأسفانه با سوء تعبیر مواجه شد و به جای اصلاح مشکلات، به نفی نگارنده اقدام کردند؛ اما یک منتقد دلسوز برخاسته از درون این سازمان با یک مخالف جناحی یا یک نهاد یا نماینده ی سهم خواه از صداوسیما متفاوت است به خصوص آنکه گوشه چشمی نیز به آموزش داشته باشد.

دقت به این نکته ضروری است که روابط عمومی معاونتهای مختلف در سازمان صداوسیما و حتی شبکه ها  زنجیره ی هستند که در صورت لزوم به معاونین و مدیران شبکه ها خدماتی ارائه می دهند اما نقش اداره کل روابط عمومی سازمان صداوسیما چیست؟ آیا فقط معرفی مدیران روابط عمومی به مدیران بالادستی می تواند منطق روشنی برای ادامه فعالیت ضعیف اداره ی کلی باشد که نبودش هم در روند کلی سازمان صداوسیما توفیری ندارد؟ شاید در روند کوچک سازی سازمان فربه صداوسیما نیاز به توجه بیشتر به عملکرد این اداره کل و واحدهای مشابه آن باشد.

بدترین تصویر آن است که به جایی برسیم که بگویند روابط عمومی صداوسیما نه علم می خواهد نه تجربه؛ منصبی است تشریفاتی برای ردیف بودجه و ترفیعی برای کسانی که دوست داشته می شوند، خواه یک کارمند معمولی باشد یا یک مجری ناموفق.

ممکن است شما دوست داشته باشید
1 نظر
  1. احسان می گوید

    متن بسیار خوبی هستش،برای این صدام سیمای میلی باید متاسف بود،به نظر و سلیقه مخاطبان اهمیت نمیدن و فقط هزینه های بیخود صرف برنامه های بیخود میشود

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 61 = 67