درد سینمای ایران به راحتی درمان شدنی بود، اما…
درد سينمای ایران به راحتي درمان شدني بود، اما ندانم كاريها و تجويز داروهاي خودسر مدیران دولتی و بخش خصوصی، هر روز درد را بيشتر از روز پيش كرده و ميكند.
درد سینمای ایران به راحتی درمان شدنی بود، اما…|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|سینما
روزی که بشر قدم به جهان هستی نهاد، درد با او همراه بوده و خواهد بود. هر دردی برای خود درمانی دارد، حتی درد بی درمان که درمان آن مرگ است.
گاهی این دردها جسمانی است، گاه روحی و گاه اجتماعی. درد نداری، بیکاری، تنهایی و دهها درد دیگر، از دردهای اجتماعی هستند. هر کدام از این دردها برای خود درمانی دارند.
دیر زمانی است که دردی دامنگیر عرصه هنر ایران شده به نام درد سینما! این درد تاکنون به هیچ درمانی جواب نداده و همچنان سینمای ایران را در پیچ و تاب میاندازد.
هر کسی به زعم خود دارویی برای آن تجویز میکند که نه تنها درد سینما را کم نمیکند، بلکه بر درد آن نیز میافزاید.
درد سینمای ایران به راحتی درمان شدنی بود، اما ندانم کاریها و تجویز داروهای خودسر مدیران دولتی و بخش خصوصی، هر روز درد را بیشتر از روز پیش کرده و میکند.
مردم کوچه و بازار،علاقهمندان سینما و متخصصان و دلسوزان واقعی هنرهفتم، به خوبی درمان این درد را میدانند، اما آنان که به دروغ خود را مدعی و دلسوز سینما میدانند،اصلا به حرف آنان گوش نداده و نمی دهند،زیرا درآمد و شهرت کاذب شان در گروی این آشفتگی است.
اصلاً تمایلی به درمان درد سینما ندارند، چرا که منافع آنان در بدحالی سینما نهفته شده. مطمئناً اگر از ته دل بخواهند درد سینمای ایران را درمان کنند،به راحتی این کار صورت خواهد گرفت.
حالا که هیچ کدام از مدعیان سینمای ایران علاقهای به درمان درد آن ندارند. تنها دو راه باقی میماند، یا مردم وارد صحنه شوند و پزشکان و دلسوزان دروغین را از دور و بر سینما دور کنند یا درمان را به عهده درمان کننده دردهای بیدرمان بسپارند!