بنیاد فارابی افرادی مانند ناصر تقوایی دارد تا بدانند اقتباس یعنی چه؟!
اورنگ:اقتباس مبحث مهمی در فیلمنامه است. چرا ما در سینمای ایران سینمای اقتباسی نداریم یا بسیار کم داریم؟
بنیاد فارابی افرادی مانند ناصر تقوایی دارد تا بدانند اقتباس یعنی چه؟!|سرزمین هنر|مصاحبه
برنا-سیدرضا اورنگ فعال پیشکسوت رسانهای و منتقد سینما، با اشاره به ویژگیهای سینمای اقتباسی عنوان کرد: ما، در گذشته مردم قصهگو و قصهشنوی خوبی بودهایم، درحالی که امروزه شرایط فرق کرده و دیگر چنین نیستیم.
وی درباره اقتباس در فیلمنامهها گفت: اثر باید قابل اقتباس باشد که مورد استفاده قرار بگیرد. کسی هم که میخواهد کار اقتباسی انجام بدهد باید به این مهم وارد باشد. بیشتر ادبیات قدیم ما تصویری هستند. شاهنامه را اگر نگاه کنید به شما دکوپاژ هم میدهد.
اورنگ ادامه داد: اتفاقی که در فارابی افتاده و من به شدت به آن نقد دارم و اعتراض دارم این است که فارابی قرار است از قصهها و اقتباس برای ساخت فیلم حمایت کند.این خوب است،اما نقد من این است که اصلا افرادی مانند ناصر تقوایی در آنجا هستند تا بدانند اقتباس یعنی چه که بخواهند کارشناسی کرده و تصمیم بگیرند که اصلا فلان اثر قابل اقتباس هست یا نه؟! نزدیک هشتاد در صد از فیلمهای سینمایی و سریالهای آمریکایی از روی کتابها ساخته شده و میشود، هنوز هم ادامه دارد. در جایزه اسکار نیز یک جایزه خاص برای فیلمهای اقتباسی وجود دارد. این قدر جایگاه اقتباس مهم است و در ایران قدر آن را نمی دانند.
این مدرس دانشگاه افزود: اقتباس این نیست که واو به واو یک کتاب یا رمان را برگردان کرد و در فیلمنامه آورد. فیلمنامه نویس میتواند شخصیتها را کم و زیاد کند و فضا را تغییر دهد،البته تا جایی که به محتوای قصه صدمهای وارد نشود.
الان در تئاترمان خوب از کتابهای مختلف اقتباس شده، ولی از کتابهای خارجی و کمتر از آثار ایرانی استفاده شده، چون نمایشنامه نویسهای تئاتر نیز همین مشکل را دارند. تئاتر براساس بیان و حرکت است. اگر قرار است مخاطب بیاید فقط مرور یک کتاب را در صحنه نگاه کند و بشنود، چرا به تئاتر بیاید؟ همان کتاب را بخواند تاثیر بیشتر و بهتری دارد.
وی گفت: مثلا فیلم «محمد رسولالله» مجید مجیدی، بزرگ ترین ضعفی که داشت و دارد این است که اصلا فیلمنامه مناسب اقتباسی ندارد! مطالبی که بارها در کتابهای درسی و تاریخ اسلام،مردم خوانده اند را یک مابه ازای تصویری ضعیف به جایش گذاشته شده، اینکه نشد اقتباس، اقتباس باید جذاب باشد.
روزنامه نگار پیشکسوت و منتقد قدیمی سینما با اعلام اینکه اقتباس از یک اثر ادبی به معنای کپیبرداری صرف از آن اثر مکتوب نیست ادامه داد: رمان «بینوایان»،هم به صورت فیلم ،هم سریال و هم نمایشنامه چندین بار مورد استفاده کارگردانها قرارگرفته است. داستان همان داستان است و محتوا همان محتوا،اما یک بخش هایی تغییر پیدا کرده است. این تغییرات به اصل داستان ضربهای نمیزند.به عقیده بنده نوشتن فیلمنامه اقتباسی خیلی سخت تر از اورژینال است. خیلی از نویسندهها فکر میکنند اگر یک کتاب را در دست بگیرند و از روی آن فیلمنامهشان را بنویسند کار ساده ای است، نه اصلا ساده نیست.
این مدرس سینما گفت: در فیلمنامه شخصیت و شخصیت پردازی خیلی مهم است. اگر شخصیت خوب نداشته باشید نمیتوانید قصه را درست تعریف کنید. شخصیتها مثل خود ما سه بعد ظاهری، درونی یا عاطفی و اجتماعی دارند.
اورنگ افزود: اقتباس مبحث مهمی در فیلمنامه است. چرا ما در سینمای ایران سینمای اقتباسی نداریم یا بسیار کم داریم؟ دو دلیل عمده دارد، اول اینکه اکثر کتابها و رمانهایی که داریم تصویری نیستند و حتی دیالوگ مناسب و جذابی نیز ندارند. دوم اینکه اقتباس به معنی برگرداندن نعل به نعل قصه به فیلمنامه نیست که عده ای در ایران به آن مبادرت کرده و می کنند. همین کار باعث وهن اقتباس شده و می شود.مخاطب هم آن را نمی پذیرد.
این منتقد سینما عنوان کرد: در اقتباس اختیار کم و زیاد کردن شخصیتها و کاراکترها توسط فیلمنامه نویس وجود دارد، ولی حق ندارد به محتوا دست بزند، زیرا ساختار قصه بهم میریزد.
این مدرس فیلمنامه نویسی، دیالوگ نویسی را هنر برشمرد و ادامه داد: حرف زدن هنر نیست، اما دیالوگ نویسی هنر است. وظیفه دیالوگ دادن اطلاعات، افشای درون و بیرون شخصیتها و پیشبرد داستان است. بنابر این هر حرف زدنی در فیلمنامه یا فیلم را نمیتوان دیالوگ نامید.
وی افزود:نگارش حرف زدن دو یا چند نفر با هم در کتابهای داستان و رمان به معنی دیالوگ نیست، دیالوگ چارچوب مشخصی دارد و باید شخصیت پردازی داشته باشد و داستان را پیش ببرد.اغلب رمانهای ما دیالوگ و تصویر ندارند، بنابراین نمیتوان از آنها اقتباس کرد.
اورنگ عنوان کرد: شاید یک شخصیت در کتاب اضافی باشد و لازم باشد فیلمنامهنویس آن را حذف کند و شخصیت دیگری اضافه کند. ما وقتی یک رمان را میخوانیم باید بدانیم کجا و با چه کسی همراه هستیم و مکانها و افراد را به خوبی تصور کنیم،یعنی به گونه ای باشد که برای ما تداعی شود.