گفتگو با طاهره فرخی پیشکسوت تئاتر بافت

قسمت اول

هفته ای که گذشت مراسمی برای گرامیداشت تنی چند از هنرمندان پیشکسوت استان کرمان برگزار شد که در بین آنها نام یک بانوی هنرمند می درخشید.به همین دلیل گفتگویی با این پیشکسوت تئاتر بافت انجام داده ایم که در سه قسمت تقدیمتان می نماییم| منصوره صالحی سنجانی

 

طاهره فرخی پیشکسوت تئاتر در شهر بافت برایمان از پیشینه و چگونگی فعالیتهای هنری اش سخن می گوید.فعالیتهایش را به پنج دوره تقسیم می کند:

    • بخش اول از سن دوازده سالگی ۱۳۴۱
    • بخش دوم از وقتی معلم شدم از ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷
    • بخش سوم در اوایل انقلاب سال ۱۳۶۲ آخرین باری که پس از انقلاب در تئاتر بازی کردم
    • بخش چهارم که هنر زن حذف شد و نادیده گرفتند و نتوانستم ادامه بدهم .عضو فرهنگ فولکلور ایران بودم که حذف شدم و نتوانستم ادامه بدهم
    • بخش پنجم اولین دهه فجر که تایید کل تئاترهای شهر بافت بر عهده من بود و با تاییدیه امام جمعه ، سپاه ، آموزش و پرورش که مرا تایید کرده بودند برای انتخاب تئاترهای دهه فجر کار می کردیم.

در گذشته کارهای طنز بسیاری داشته ام من بازیگر طنز بودم و خواننده ی سرود کر و گاهی تکخوانی هم داشتم که اکنون اجازه ادامه ی هیچکدام را ندارم اما سرودهای انقلابی را از سطح راهنمایی تا دبیرستان تایید می کردم یا می رفتم می دیدم آیا خوب هستند بد هستند تن صدا چه جور است زیر و بم صدا چی هست و گاهی می گفتم خوب است می رفتند روی صحنه اما اکنون در سالهای اخیر باز راه باز شده و از سال هشتاد به بعد خیلی راحتتر توانستم کار را ادامه بدهم .

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

اگر زمستان نباشد بهار معنی ندارد . اگر سختی نباشد موفقیت دیگر لذت بخش نیست .

من طاهره فرخی معلم بازیگر تئاتر طنز و سایر تئاترها و عضو موسیقی کر در ۱۱خرداد ۱۳۲۹ در یک خانواده فرهنگی در شهر بافت به دنیا آمده ام تحت سرپرستی مادر و دایه بزرگ شدم و در مدرسه شهناز قدیم، دبستان را زیر نظر مادرم و سایر معلم های محترم گذراندم.
از کودکی دنبال تقلید صدا و بازی به شکل تئاتر با بچه ها بودم و در این عرصه معلمان هنرمند ی همچون آقای «صمداله افراسیابی» -که نویسنده بودو دیالوگهای تئاتر می نوشت- و مرحوم «فرامرز ساعد» -که کارمند مخابرات بود و بازیگر طنز- و برادرش «فریبرز ساعد» -که کارمند ذوب آهن و بازیگر طنز- بود، داشتم .
آقای «هوشنگ قراری» معلم ورزش بود و مسئول برقراری جشنها و یاد دادن تکنیکهای دست و پا و انعطاف پذیری بدن را به عهده داشت این استادان وقتی علاقه مرا دریافتند در سن دوازده سالگی به بازیگری اولین تئاتر شهر روی صحنه هدایت کردند که با پشتوانه معلمین آن زمان هم توانستم دانش آموز خوبی باشم چون وقتشان را در منزل شخصی پدر ومادرم صرف آموزش خصوصی من می کردند .
از تشویق های مردم بسیار خوشحال می شدم و روی صحنه درخشیدم که جوایز زیادی هم گرفتم .چون ساعات طولانی در دو پرده ی سنگین در کار مرد دوزنِ بازی کردم تمام تئاتر به شکل ترانه و بیست بیت بود که در هر پرده ده بیت خوانده می شد و میان پرده رقص سنتی یا آواز سنتی بود این بخش اول بود که خدمتتان عرض کردم .

ادامه سخنرانی ها ادامه سرودها و تایید سرودهای دبستان ، راهنمایی و دبیرستان

تا اینکه در سال ۹۷ پنجاه سالگی تئاتر شهرم را می خواستند جشن بگیرند من در خدمت تئاتر شهرم بودم اولین دختر بچه ای بودم که در استانم روی صحنه تئاتر رفتم درشهرستان بافت که شهرستان ثبت شده در ایران است و به عنوان اولین شهر فرهیختگان کشوری شناخته شده است و شهر گردشگری است .
منطقه سبز در کویر!شهری است باصفا و خرم با مردمانی فرهیخته . بسیار سرسبز و خرم هست و برای اینکه منطقه خوبی است من در این شهر زندگی می کنم و این شهر را دوست دارم .
آخرین بازیگر من ، در بزرگداشت تئاتر شهرم بود که  یک بازی طنز داشتم.این نمایش را امسال(۱۳۹۷) تحت نظر استادانی  اجرا کردم و آنها تایید کردند که من روی صحنه بروم  در سن ۶۸ سالگی…

ادامه دارد

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

2 + 2 =