ابراهیم خان داروغه زاده،از اصحاب کهف چه خبر؟!

ابراهیم خان،اگر حتی یک کار مفید در زمان مسند نشینی ات داشتی و همه تو را با آن عمل خوب می شناختند،امروز مجبور نبودی برای به چشم این و آن آمدن، در فضای مجازی و کذایی دست به هر کاری بزنی تا خود را بنمایانی و پز سیاسی بدهی!

ابراهیم خان داروغه زاده،از اصحاب کهف چه خبر؟!|سیدرضا اورنگ

ابراهیم خان داروغه زاده که مدت ها به خاطر جو شلم شوربایی که در صداوسیما و سینمای دولتی حاکم بود و هست،صاحب مسند بود و یکه تازی می کرد.بعد که از خر مراد پیاده اش کردند،در حاشیه قرار گرفت.

مدتی ساکت بود،اما در چشم نبودن و مسند نداشتن،بسیار آزارش داد.سرانجام مانند افرادی که نظیر آن را کم نداشتیم و نداریم،یکباره مانند اصحاب کهف از غار عزلت بیرون آمد!

او که هنگام مسندنشینی اصلا به حاشیه نمی پرداخت و درباره چیزی نظر نمی داد،به علت فشار روزافزون گوشه نشینی،حاشیه پرداز شد و در فضای مجازی و کذایی،به ترقص سیاسی پرداخت و چون الکنی که تخم کبوتر خورده،نطق اش باز و دستش راه افتاد.

آقای داروغه زاده،وقتی شما در کهف ریاست تشریف داشتید،قضیه تعطیلی برنامه «نود» پیش آمد!به یاد ندارم در این باره چیزی نوشته یا گفته باشید؟

همان زمان که نان چرب ریاست را می خوردید و پز هنری می دادید،امثال من با اینکه بیننده دائم این برنامه نبودیم،دست به قلم بردیم و تعطیلی برنامه پرمخاطب «نود» را شدیدا محکوم کرده و به مدیر تازه به دوران رسیده شبکه سه تاختیم و سکه یک پولش کردیم.شما کجا بودید و چه گفتید؟!

شما همانی نیستید که به عنوان دبیر جشنواره فیلم فجر(که مانند بقیه دوستان تان،اصلا شایسته آن نبودید) یک فرد لمپن و بزن بهادر را که نویسندگان و منتقدان را تهدید به ضرب و شتم می کرد،به عنوان داور این جشنواره منصوب کردید؟!حالا چه شده که مصلح اجتماعی شده اید؟

مرد و زن اهل عمل، آنانی هستند که بدون ترس و به موقع دهان به اعتراض گشوده و دست به قلم می برند،نه وقتی که آب ها از آسیاب افتاد و اتفاق به تاریخ پیوست،درباره آن بگویند و بنویسند.

ابراهیم خان،به یاد ندارم در زمان مسندنشینی به غیر از حوزه کاری خود،درباره چیز دیگری گفته یا نوشته باشی.حالا که از چشم ها دور ماندی،چرا دست به قلم شده و مرتب توئیت می گذاری و از همه چیز و همه کس که اصلا ارتباطی به کارت هم ندارد، می نویسی و می گویی؟

ابراهیم خان،نه من برای تو کاری کرده ام و نه تو برای من قدم از قدم برداشته ای،بنابراین خصومت شخصی نداشته و ندارم،اما صلاح دانستم برای حفظ اعتبار و آبروی خودت،اینها را بگویم که آویزه گوش و ذهن خویش کنی تا انگشت نمای این و آن نشوی.

ای کاش در رشته تحصیلی خود،تخصص لازم را داشتی و به آن کار می پرداختی و هرگز وارد معرکه تلویزیون و سینما نمی شدی،اما حیف…

ابراهیم خان،اگر حتی یک کار مفید در زمان مسند نشینی ات داشتی و همه تو را با آن عمل خوب می شناختند،امروز مجبور نبودی برای به چشم این و آن آمدن، در فضای مجازی و کذایی دست به هر کاری بزنی تا خود را بنمایانی و پز سیاسی بدهی!

شاید جوانان تازه ذهن و دل پاک و عده ای ناآگاه یا زبانم لال سوءاستفاده چی گول حرف های تو را بخورند یا هندوانه زیر بغلت بگذارند،اما پیران دنیا دیده و منتقدان استخوان خرد کرده،چون از پشت و روی پرده مطلع هستند،اغفال نشده و نمی شوند.

آن زمان هم که مسند نشین بودی و عده ای معدود و محدود مدام برایت سوت می کشیدند و کف می زدند،همانانی بودند که در جشنواره فیلم فجر و سلامت با پول بیت المال ملت سبیل شان را چرب کرده بودی!

یادت که نرفته در جشنواره سلامت،چقدر از کیسه خلیفه بذل و بخشش کردی؟احتمالا از یاد نبرده ای که برای آوردن فلان بازیگر و بهمان کارگردان،چقدر هزینه کردی تا در کنارشان عکس سلفی و غیرسلفی بگیری؟!

ابراهیم خان،فرق افرادی مانند من که استقلال رای دارند و مسندنشینی را برنمی تابند و اشخاصی مانند تو که بفرموده عمل می کنند و برای مسند نشینی به هر دری می زنند،این است که ما در آسمان، پر به پر عقاب عزت می ساییم،شما در زیرزمین مصلحت به دنبال موش ذلت می گردید!

فرد سیاستمداری می گفت در ایران سیاستمداران و مدیران،بالا رفتن از پلکان ریاست را بلد هستند،اما پایین آمدن از آن را نمی دانند!

مانند ابراهیم داروغه زاده،کم نبودند و نیستند افرادی که وقتی مسند نشین بودند و کبک شان خروس می خواند،به گونه ای دیگر عمل می کردند و می گفتند،اما وقتی صندلی ریاست از زیر پای شان کشیده شد،رفتار و گفتاری متضاد از قبل داشته و دارند.جالب است که ظاهرشان نیز یکباره تغییر می کند!

چه خوب است انسان،حتی از عنفوان جوانی،شخصیت اش شکل گرفته و برای خود هدفی را تعیین و مسیری را با چشم باز برگزیند و تا آخر عمر با همان دست فرمان جاده زندگی را به پایان ببرد.

افرادی که رنگ عوض کرده و به خاطر منفعت و مصلحت،مدام تغییر مسیر می دهند،بی شک روزی به جاده خاکی زده و در دره بی اعتباری و بی اعتنایی سقوط کرده و هرگز کسی ذکر خیرشان را نخواهد گفت.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

30 − = 28