خودنمایی راکوئل ولش بر پرده خاطره

«حیوان» آخرین فیلمی بود که از راکوئل ولش روی پرده سینما دیدم.سالن سینما پر بود از تماشاگر و آنان هرگاه که ولش روی پرده ظاهر می شد،سوت می کشیدند و کف می زدند.

خودنمایی راکوئل ولش بر پرده خاطره|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|سینما
خاطره ها،فاصله ها را پر نمی کنند،اما انسان را به گذشته و گذشتگان پیوند می دهد.گذشته ای که چراغ راه است و گذشتگانی که زندگی را برای مان تداعی می کنند.

سینما،فیلم ها و بازیگران،بخش بزرگی از حجم خاطراتم را در بر می گیرد.امروز که سینمای جهان و ایران،مانند دیروز نیست،فقط خاطره های به جا مانده از آنها و آنان مرا دلخوش کرده و می کند.

روزگاری نه چندان دور،یعنی پیش از زمانی که عده معدودی جای مردم تصمیم گرفتند تا اکران فیلم های جذاب خارجی،به خصوص هالیوودی را محدود و ممنوع کنند،سینماهای خاطره انگیزی در سراسر ایران و تهران وجود داشت که عاشقان سینما در آنها عشقبازی می کردند، همان گونه که عشقبازان با پرنده ها و کبوتران شان نرد عشق می باختند و می بازند.

لاله زار تهران، قلب تپنده تئاتر و سینمای ایران بود که روزانه هزاران نفر در این خیابان و سالن های تئاتر و سینمایش تردد داشتند که به آنان لذتی وافر می داد.

استانبول(استامبول) از خیابان های معروف تهران بود که خیابان لاله زار را به دو بخش جنوبی و شمالی تقسیم می کرد.دربخش شمالی دو سینمای متروپل و کریستال قرار داشتند و باقی سینماها در قسمت جنوبی بود.

خیابان استانبول تا آنجا که یادم می آید،چهار سینما داشت.یکی از آنها در کوچه ای بن بست و در جوار مسجد معروف هدایت قرار داشت که نام آن سینماپارک بود.یکی از درهای مسجد از کوچه باز می شد و بر سردر آن شعری دیده می شد که تامل بر انگیز بود:

متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست       گروهی این، گروهی آن پسندند

بعدها فهمیدم که این بیت شعر را مرحوم آیت الله طالقانی دستور داده بود آنجا نصب کنند،یعنی نزدیک سردر سینما.ناخودآگاه چشمم به این شعر می افتاد،لحظه ای درنگ می کردم،اما به جای ورود به مسجد،از در سینما داخل می شدم!

بارها دیدم که عده ای از سینما خارج شده و برای ادای نماز وارد مسجد می شدند و تعدادی نیز بعد از خواندن نماز وارد سینما.بیشتر مشتریان این سینما از کسبه و کارگران این خیابان بودند.از آنجایی که ما عاشقان سینما در همه سالن ها حق آب و گل داشتیم،در این مکان هم غریبه محسوب نمی شدیم!

سینماپارک از سالن های معدودی در تهران بود که دو فیلم را با یک بلیت نمایش می داد.فقط کسانی که آن دوران را درک کرده اند،می توانند فهم موضوع کنند.

فیلم «حیوان» ساخته کلود زیدی با بازی ژان‌پل بلموندو و راکوئل ولش، یکی از دو فیلمی بود که در این سینما نمایش داده می شد.کلود شابرول معروف نیز در این اثر بازی می کرد،اما نقش او را به یاد نمی آورم.

«حیوان» آخرین فیلمی بود که از راکوئل ولش روی پرده سینما دیدم.سالن سینما پر بود از تماشاگر و آنان هرگاه که ولش روی پرده ظاهر می شد،سوت می کشیدند و کف می زدند. با اینکه ژان‌پل بلموندو بازیگر معروف و محبوبی بود،اما اظهار محبت مخاطبان به راکوئل ولش بیشتر بود.

وی بازیگری را از اواخر دهه ۵۰ میلادی شروع کرد،اما در دهه ۶۰ معروف شد و در ۷۰ به محبوب رسید . تماشاگران عام، مخصوصا ایرانی ها، هرگاه فیلمی با نقش آفرینی او اکران می شد،سریع خود را به سالن سینمای نمایش دهنده می رساندند.

در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی بازیگران زن بزرگی روی پرده هنرنمایی می کردند، اما خودنمایی راکوئل ولش بیشتر به چشم مخاطبان عام می آمد.

بعد از آن ،دیگر نه راکوئل ولش را روی پرده سینما دیدم و نه سینمایی باقی مانده بود که دو فیلم را با یک بلیت نمایش دهد. سینماپارک هم که سال هاست مانند دیگر سینماهای استانبول و لاله زار دچار تغییر یا تخریب شده است!

بد نیست دشمنان و معاندان اکران فیلم خارجی که همیشه بحث سانسور را بهانه قرار می دهند،این را بدانند و آویزه گوش سنگین خود کنند.

برخی از صاحبان سالن های سینما برای اینکه سانس زودتر عوض شود،با سانسور بی منظور از زمان فیلم می کاستند.در معدود سینماهایی هم که دو فیلم را با یک بلیت نمایش می دادند،آن قدر از سر و ته فیلم می زدند که تایم هر دو فیلم تقریبا به اندازه یک فیلم در می آمد.گاهی آن قدر برش ها زیاد بود که اصلا نمی شد از داستان فیلم سر درآورد،مانند همین فیلم «حیوان»،اما باز سالن سینماها پر از جمعیت بود.این راز را فقط سینماداران اصیل و عاشقان سینما فهم و درک می کنند،زیرا به سینما عرق و عشق دارند.

مسوولان دولتی ، تهیه کنندگان و آنانی که در محدود و ممنوع کردن سینما دخیل بودند و همچنان عناد ورزیده و لجاج می کنند،بدون هیچ شک و شبهه ای،درک و فهمی از سینما ندارند یا تا حدودی می فهمند،اما از سر ترس اینکه فیلم های شان با اکران فیلم خارجی روی دست شان باد کند،همچنان بر طبل تهی خویش می کوبند.

راکوئل ولش چهارشنبه پیش درگذشت،اما خاطراتی که مخاطبان خارجی،به خصوص ایرانی از وی روی پرده عریض سینما دارند،فراموش نخواهد شد.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

12 − 2 =