این «اساس» بی احساس | یادداشتی بر جلسه «پالایش» انجمن منتقدان سینما

مهدی کشاورز با حقیقت

این «اساس» بی احساس! یادداشتی بر جلسه «پالایش» انجمن منتقدان سینما |مهدی کشاورز باحقیقت | سرزمین هنر | سینما |

حدود پنجاه نفر از اعضای انجمن منتقدان سینما به نمایندگی از دویست سیصد نفر غایب که چند بار طی چند ماه گذشته با تذکرهای متعدد پیامکی مبنی بر تکمیل پرونده مربوط به آثار نوشتاری خود مواجه شده بودند نه صرفا برای ابقای شانس خود برای برخورداری از کارت جشنواره فیلم فجر و حتی نه برای پرونده مربوط به صندوق اعتباری هنر که بابت اعتبار خود و حفظ جایگاه خود در این خانواده به خیابان سمنان آمده بودند تا شاکله شاکیانی را به خود بگیرند که متهمند به کم کاری در حوزه نقد ‌و یادداشت ‌‌و گزارش سینمایی. متهمان به کم کاری البته بارها بیکاری را بنا به دلایلی همچون تعطیلی و‌ توقیف روزنامه ها و این دوسال شبیخون کرونا تجربه کرده بودند.

جعفر گودرزی به عنوان قاضی جلسه اولین نفر بود که ماسک از چهره برداشت و پیش درامد تلطیف آمیزش را خطاب به حضار بیان کرد. اینکه همه ما از یک خانواده ایم و قرار نیست مطالبه گری فقط از سمت شما باشد و ما هم به عنوان انجمنی که از فشار بالاسری ها بارها در آستانه حذف قرار گرفتیم مجبوریم دستورات مافوق را اجرا کنیم.

گویی که پیوند این خانواده تنها از مسیر خط و خطوط اساسنامه قابل تحقق است. وقتی می گوید یک عضو این خانواده حتی اگر ده بیست سال نوشته و دو سال ننوشته ، کارت زرد اول و بعد فرصتی، کارت زرد دوم و اخراج! و این یعنی دوستت دارم اما نه آنقدر که فکرش را می کردی!

از سوی جعفر گودرزی در این مقطع حساس ، «پالایش» از اولویت های اصلی انجمن عنوان شد و افتتاح سایت انجمن ، بشارتی بود از سوی هیات مدیره انجمن منتقدان سینما. حال آنکه شاید دلیل قطع همکاری بسیاری از نویسندگان حوزه سینما از رسانه های متبوع طی سالیان اخیر عدم تامین مالی بوده است نه صرفا در اختیار نداشتن رسانه ای برای فعالیت! اما به هر حال سایت انجمن فرصتی معرفتی و‌ مرامی است در راستای آنچه رییس خانواده از آن دلخور بود ؛« مطالبه گری یکسویه»

انجمن منتقدان سینماگفت و شنودها گاه طعم دوستانه و‌درون خانوادگی داشت اما به تعبیر کامران ملکی که حضوری کوتاه در این جلسه داشت وضعیت این خانواده بوی قهر میداد و میدهد. که این لحن از سوی تعدادی از مهمانان احساس می شد. نوعی دلخوری از ادبیات « پالایش گیت»، دلخوری از خیلی چیزهای دیگر که اصلاً شاید باعث و بانی اصلی اش انجمن و انجمن‌گردان‌ها نیستند.
پیشنهاداتی تقدیم میزبان شد. اعم از اصلاح اساسی اساسنامه ای که به قول یکی از حضار پر از حفره است و قرار است در انتخابات آتی هیات مدیره انجمن در دستور کار قرار بگیرد.
یکی از این حفره ها این است که برای احراز اثربخشی یک صاحب قلم در این‌حوزه، صفحه شخصی او چه در برخی سایتها و وبلاگها چه در قالبهای جهان شمولی چون اینستاگرام نادیده گرفته میشود.
من نگارنده مصداقی از خود میاورم.
سالها در یک مجله سینمایی خوش اسم اما کم تیراژ که در همین تهران بزرگ نیمی از دکه ها حتی یکبار هم شاهد توزیع آن نبوده اند نوشته ام. به حجم چند کارتن در انبار منزل!! قاطعانه می‌توانم اعلام کنم که به جز روزهای خاصی مثل جشنواره فیلم فجر ، این مجله را زیر صد نفر مخاطب ورق زده اند. اما در عصر مدرن ارتباطی امروز ، در فرصت مناسب ِ کم خودسانسوری و حفظ استقلال ذهن و بینش ، گاه مطالب من در اینستاگرام پنجاه هزار بار دیده شده اند حتی اگر خوانده نشده باشند لااقل ورق خورده اند!! و البته چند صد کامنت دریافت شده به نشانه اینکه لااقل در این میزان خوانده شده اند. در عصر سریع السیر درج ایده و فید بک لحظه ای ، نادیده گرفتن صفحات مجازی نویسندگان و در عوض لحاظ کردن رسانه های مکتوبی که بعضا رسالت اصلی شان شده «کاغذ یارانه ای فروشی» به عنوان متر و معیار اصلی ، قطعاً یک طنز آشکار است.

این جلسه انجمن منتقدان به سه ساعت کشید. قدری از سو تفاهم‌ها در لفافه اساسنامه و تذکر چندباره در این خصوص که اولویت حفظ همه اعضا و تلاش برای همکاری های دوجانبه بیشتر و فراهم اوردن موقعیت های درخشان هنری و رفاقتی و بهره‌مندی بیشینه برای انجمن است رفع شد و با ته کشیدن آفتاب ، اعضای این خانه در راه خانه از سمنان دور شدند به امید ملاقات های بهتر با حال و روز خوش‌تر بدون دخالت منفی و گسست انگیز اساسنامه‌ خویش نویس!

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

6 + 1 =