اینجا، خنده با گریه تفاوتی ندارد

 در کوچه هاي تنهايي حناي هيچ هنرپيشه اي رنگ ندارد، پشتک و وارو زدن هاي شان، نه تنها لبخند بر لب نمي آورد، بلکه روح را نيز آزار مي دهد.

اینجا، خنده با گریه تفاوتی ندارد|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|ادبیات

همیشه در کوچه پس کوچه های تنهایی قدم می زنم، کوچه هایی که سرشار از آرامش و محبت است. آنچنان آرامشی به انسان دست می دهد که همه چیز را به دست فراموشی می سپارد.

کوچه هایی که در آن از بی محبتی، دشمنی، دوست آزاری، هتاکی، شمشیرکشی و … خبری نیست.

هیچ عاشقی به معشوق خیانت نمی کند و هیچ دلی شکسته نمی شود. در کوچه های تنهایی، خانه ای به نام خانه سینمای ۱ یا ۲ وجود ندارد. سینما، تئاتر و موسیقی، هیچ سالنی در آنجا ندارند.

فیلم ها روی پرده دل‌ها می روند، تئاتر بر صحنه روح اجرا و موسیقی با گوش جان شنیده می‌شود.

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

چقدر اینجا آرامش دارد، چه سکوت دل انگیزی! سروصدای هتاکی و دعوای اهالی سینما اصلاً به گوش نمی رسد، هیچ فحشی نمی شنوی، تهمت، روحت را آزار نداده و شمشیرکشی بدنت را زخم نمی زند.

در کوچه پس کوچه های تنهایی، همه با چشم دل به یکدیگر می نگرند و با گوش جان به گفته های هم گوش فرا می دهند.

اینجا، خنده با گریه تفاوتی ندارد و هر دو از یک جا سرچشمه گرفته اند.

مردم با واژه بی عدالتی، مال حرام خوری، مردم آزاری، انسان کشی و هر چه بر خلاف انسانیت است بیگانه اند.

در کوچه های تنهایی حنای هیچ هنرپیشه ای رنگ ندارد، پشتک و وارو زدن های شان، نه تنها لبخند بر لب نمی آورد، بلکه روح را نیز آزار می دهد.

آرامش کوچه و پس کوچه های تنهایی را، دیار خاموشان نیز ندارد. خدایا آرامش این کوچه ها را از ما مگیر. بگذار لااقل در آنجا از آزار در امان بمانیم و برای لحظه ای نفس تازه کنیم.

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 4 = 6