آخرین تصویر زندگی

مادر همچنان با مرگ می جنگد تا لبخند پسرش را جشن بگیرد.پلک های اش سنگین تر شده و نفس کشیدن به سختی صورت می گیرد.

آخرین تصویر زندگی|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|ادبیات

مادری جوان روی تخت بیمارستان دراز کشیده و نفس های آخر را خرج لبخندی می کند تا پسرک گریانش که بالای سرش ایستاده و دست در دست او دارد نیز لبخندی بر لب آورد.

مادر مدام از دلبندش می خواهد و التماس می کند،به جای گریه بخندد تا صحنه زیبای خندیدنش آخرین تصویری باشد که در این دنیا می بیند.

پسرک تمام توان خویش را به کار می بندد تا هر طور شده نیمچه لبخندی بر لب آورد تا مادر مهربانش را در این واپسین لحظات خوشحال کند،اما زورش به دلش نمی رسد.

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

مادر به سختی نفس می کشد،دیگر تاب حرف زدن و ماندن ندارد،با نگا بی رمق به عزیزترین اش خیره مانده لبخند خود را به او هدیه دهد تا توشه آخرت اش باشد.

مادر همچنان با مرگ می جنگد تا لبخند پسرش را جشن بگیرد.پلک های اش سنگین تر شده و نفس کشیدن به سختی صورت می گیرد.

پسر با آستین پیراهن اشک های اش را پاک می کند.چشم در چشم مادر می دوزد،مادر نیز نگاه اش به او خیره مانده.

پسرک لبخند کمرنگی روی لب می آورد،مادر آخرین نفس و توان اش را خرج جواب لبخند می کند.

 

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 23 = 27