میرزاکوچک خان گیلانی،بزرگمرد مظلوم ایرانی

شاه انگلیسی ، اذناب خونخوارش و خائنان به وطن و مردم، تمام تلاش خود را کردند تا نام شهید میرزا کوچک خان را از ذهن و دل  مردم پاک کنند،اما نتوانستند و نخواهند توانست.

میرزاکوچک خان گیلانی،بزرگمرد مظلوم ایرانی|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|فرهنگ

تاریخ کهن سرزمین ایران، شاهد صادقی است بر اینکه همواره در این مملکت شیرپرور،مردان و زنانی قدم بر این خاک پاک نهاده اند که دلیرانه و خالصانه از کیان وطن و مردم خودشان تا پای جان و حتی دادن آبرو مبارزه کرده و یک آن در انتخاب خود شک نکرده اند.
با جرات می توان گفت که اکثر قریب به اتفاق این بزرگان و مبارزان دلاور ایرانی، با خیانت و سعایت برخی از دشمنان دوست نمای خود به شهادت رسیده یا در کنج سیاهچال ها روزگار گذرانده اند.

بی شک یکی از این دلاوران و مبارزان مظلوم، شهید بزرگوار میرزاکوچک خان گیلانی،بزرگمرد ایرانی است که در طول مبارزه،هم از نادوستان نزدیک زخم عمیق برداشت،هم از نیروهای نظامی میهن خویش خنجر خورد،هم طعم گلوله های انگلیسی را چشید،هم ترکش توپ های روسی و بلشویکی به تن و جانش نشست و هم از مال پرستانی که برای پشیزی ناقابل و تکه ای زمین دین،میهن و مردم خویش را فروختند زخم فراوان دید و در نهایت، همین خائنان شقی با دست کثیف موجودی لعین به نام رضا اسکستانی سر از تن مبارکش جدا کردند و پیش پای قلدری خودفروخته انداختند.

لعنت خدا و مردم بر تمام کسانی که به شهید میرزا و امثال او خیانت کردند و در مظلومیت کامل جان شان را به لب رسانده و گرفتند.
بعد از شهادت مظلومانه نیز او را آماج تهمت ها قرار داده و به امر شاه انگلیسی و مزدوران اش،دروغ های فراوان به این شهید مظلوم بستند تا از چشم مردم بیفتد،اما نیفتاد و نخواهد افتاد.

قصد بر این نیست تا دوباره تاریخ را مرور و تکرار مکررات کرد،آنچه گفته و نوشته می شود،درباره دلاوری ها و مبارزات این بزرگمرد گیلانی و ایرانی نیست،بلکه پیرامون مظلومیت اوست، مظلومیتی که همچنان بعد از گذشت صد سال از شهادت غریبانه اش،دل ها را می سوزاند و اشک ها را به چشم می آورد.

شکی وجود ندارد که شهید میرزاکوچک جنگلی،مانند تمام مبارزان خدا پرست و میهن دوست،مرگ آگاه بود و حتی می دانست، چگونه، کجا و به دست چه کسانی به شهادت می رسد،اما بدون ترس قدم به میدان نهاد و از کیان وطن ، مردم گیلان و کل ایران جانانه و مردانه دفاع کرد.

او می دانست که ضربات مهلک و زخم های کاری را از نادوستان خواهد خورد.می دانست که خائنان همیشگی تاریخ دوباره خیانت خواهند کرد و او را به اجانب و دشمنان داخلی خواهند فروخت.

یقین داشت که خان های خائن و دنیا پرست با دست کفتارسیرتی مانند رضا اسکستانی سرش را از تن جدا و مقابل خائنان وطن و مردم خواهند انداخت تا با دم جنبانی ،خیانت همیشگی و چاپلوسی خود را برای چندمین بار ثابت کنند.

برخی نجنگیدن شهید میرزا با نیروهای دولتی را اشتباه مهلک او می دانند،اما اشتباه نبود،انتخاب بود.زیرا او برای نجات میهن می جنگید، دشمن بیگانگان بود،نه خودی ها،هرچند که خودی ها بسیار بی رحم تر،شقی تر و نامردتر از اجانب بودند.

میرزا اگر غیر از این رفتار می کرد مورد تردید بود.برای اینکه مردی وطن پرست و مردم دوست بود.دنبال راه انداختن حکومت و نشستن بر تخت زرین نبود.اگر مانند شاه انگلیسی دنبال تخت و تاج بود،کافی بود با انگلیس ها و بلشویک ها کمی مدارا کند.

نجنگیدن شهید میرزا با نیروهای دولتی،مشت محکمی بر دهان کثیف یاوه گویان و خائنانی بود و هست که مدام تلاش داشته و دارند این شهید دلاور را زبانم لال دشمن مملکت معرفی کنند.

شاه انگلیسی ، اذناب خونخوارش و خائنان به وطن و مردم، تمام تلاش خود را کردند تا نام شهید میرزا کوچک خان را از ذهن و دل  مردم پاک کنند،اما نتوانستند و نخواهند توانست.

جوانمرد میهن پرستی که حاضر نمی شود اسلحه روی نیروهای ایرانی بکشد تا شاهد پیروی را در آغوش بگیرد،اما جان خود را به خطر انداخته و به جای جنگیدن به دل جنگل می زند تا در نهایت به شهادت برسد،چگونه می توان او را دشمن میهن دانست؟!
شهید میرزا، نادوستان و نامردان خائن را ترک کرد و قصد داشت به دامن شیرزنی شجاع و میهن پرست به نام عظمت خانم فولادلو پناه ببرد که همراه تنها دوست باقیمانده اش که آلمانی بود،نه ایرانی، در برف و سرما گیر افتاد و مظلومانه شهید شد.تنها چیزی که از مایملک دنیا همراه داشت،یک قرآن،مهر نماز و شانه بود!

امروز شهید میرزاکوچک خان با قامتی سترگ در میدان بزرگ شهر رشت و دیگر مناطق گیلان و ایران خودنمایی می کند . مردم هر روز بر مزارش حاضر شده،فاتحه خوانی کرده و اشک می ریزند،اما کسی نمی داند مزار شاه انگلیسی و دشمنان و تهمت زنندگان به میرزا کجاست؟میلیون ها صلوات و فاتحه برای روح میرزا و یارانش فرستاده می شود و همین تعداد،لعن و نفرین نصیب دشمنانش شده و می شود.

این رسم تاریخ است که نام بزرگان،خداپرستان،میهن دوستان و یاران مردم،هیچ گاه از اذهان و دل ها بیرون نرود.
خدا بیامرزد شهید میرزاکوچک خان و دیگر دوستانی که در کنارش شهید شدند و سخت بیازارد تمام دشمنان و تهمت زنندگان او را.
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

22 − = 15