نقد فیلم لاتاری | کاش دوباره بالگرد دنبال حاج کاظم می آمد

شناسنامه فیلم لاتاری

کارگردان : محمد حسین مهدویان
نویسنده : محمد حسین مهدویان، ابراهیم امینی
بازیگران : هادی حجازی فر، ساعد سهیلی، زیبا کرمعلی، حمید فرخ نژاد، نادر سلیمانی، جواد عزتی، علیرضا استادی، مهدی زمین پرداز

 

خلاصه فیلم لاتاری

لاتاری راوی داستان امیرعلی (با بازی ساعد سهیلی) و نوشین (با بازی زیبا کرمعلی) از عاشقی تا مرگ است. نوشین برای جبران بدهی های پدرش و به وعده یک دلال برای کار مدلینگ به دبی میرود و بعد از مدتی خبر فوتش را میاورند و امیرعلی به دبی میرود تا سر از راز مرگ معشوقش دربیاورد.

 

نقد فیلم لاتاری

کلاه از سر برمی دارم به احترام فیلمی که سراسر زیبایی و غرور است. فیلمی که چه در فرم و چه در مضمون در مرز باریک بین دو اتفاق افراط گونه و تفریط وار حرکت می کند و در نهایت لذتی به بیننده می دهد که در کمتر فیلم ایرانی ای آن را سراغ داریم.

دیدن لاتاری به مانند دیدن یک بندباز است که یک مسیر طولانی را طی می کند. قدم به قدم مارا پیش می برد و تا جایی جلو می رود که هر لحظه نگران افتادنش می شویم اما در نهایت وقتی پایش را روی لبه بام برج بلند مقصد می گذارد ما را شعفناک می کند.

لاتاری آژانس شیشه ای این روزهای ماست!

 

لاتاری فیلمی است که امنیت ملی اش را جوانانی تعیین می کنند که قربانی سیاست های غلط سردمداران فاسد دولتی و حکومتی و رانت خواران بی شرافتاقتصادی هستند.

لاتاری فیلمی است که رزمندگانش در خاک خودشان نمازشان شک دار است. لاتاری فیلمی است که حاج کاظمش جسورتر شده است. لاتاری فیلمی است که نمی گذارد عباس هایش قربانی شوند. لاتاری فیلمی است که سینمای ما این روزها باید آن را داشته باشد.

 

داستان فیلم همانند داستان بسیاری از اثرهای موفق جهانی و داخلی از یک فرمول خاص تبعیت می کند. بحرانی پر از ابهام اتفاق می فتد. قهرمانان داستان برای فهم ابهام سراغ ماجرا می روند اما متوجه توطئه ای بسیار وسیع تر می شوند و آن را حل می کنند. شاید تم اصلی داستان انتقام باشد اما هنر لاتاری در تبدیل انتقام به حالتی از جانفشانی اعتقادی آن را ممتاز می کند.

جانفشانی اعتقادی موسی (با بازی هادی حجازی فر) نه از جنس خودخواهی انتحاری های داعشی و جنس استشهادی ادای تکلیف الهی تشیعی بلکه از جنس غیرت انسانی و حفظ امنیت ملی است. موسی میداند که این روزها جهان، همه چیز را میبیند. موسی می داند که تکلیف انسان آگاه چیست. موسی وتران نیست.

موسینماد عینی آینده ایست که باید می شد اما نشد. موسی قهرمان است، قهرمانی که همچنان یک ماشین دارد و برای نیل به هدفش حاضر است از همان هم بگذرد و جامعه ی ما امروز نیازمند چنین قهرمانانی است.

فیلم لاتاری
فیلم لاتاری

ریتم فیلم در قسمت اول کمی کند است و اصطلاحاً دیر راه می افتد. با اینکه قسمت اول فیلم بیشتر از سهمش در فیلم زمان می گیرد اما انگیزه امیرعلی را برای قسمت دوم کاملاً قابل درک می کند.

 

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

رابطه بین امیرعلی و نوشین رابطه باورپذیر و زیبایی از کار درآمده تا جایی که وقتی نوشین میمیرد، ذهن مخاطب به سراغ مدلی قیصرگونه از داستان می رود. اما نکته اینجاست که قیصر فیلم در این روزگار جایش در زندان است.

 

قیصر لاتاری، برادر نوشین (با بازی جواد عزتی) است که به جای پاشنه بالا زدن ، کت چرمی از تن درمی آورد اما به لطف برادران نیروی انتظامی و شاکی خصوصی پسند، دستگیر می شود و به زندان برمی گردد.

با در جریان قرار گرفتن موسی و پیگیری های مداومش برای استفاده از رابطه های پرقدرتش در سیستم اداره کشور ( همانطور که می گوید من رفتم کنار چون فک می کردم دوستام هستند) و ناامید شدن از آنها (به مانند ناامید شدن حاج حیدر در بادیگارد) و تصمیم او برای واردشدن به ماجرا، مجددا بیننده به سراغ مدل ذهنی فیلم Taken و برایان میلز می رود اما فیلمنامه مهدویان با ظرافت هایی روبروست که مطابق با واقعیت و ذهن بیننده است و باز هم مسیری متفاوت را طی می کند.

پس وقتی مرتضی (با بازی حمید فرخ نژاد) را در دبی و پارکینگ هتل می بیند از درگیری ذهنش با تطابق با واقعیت سؤالی مطرح نمی کند اما جالب است که همین مرتضی دید وسیع تری برای امیرعلی و موسی ایجاد میکند و چشمشان را بازتر می کند. موسی دقیقاً آنجاست که خودش را برای ادای تکلیفش متقاعد می کند و می پذیرد حالا که امروز آن چیزی که روزی برایش جان دادند، منحرف شده و تمام همرزمانش را در درون خود استحاله کرده است پس او نیز همان کاری را می کند که می فهمد.

لاتاری
لاتاری

زمانی که موسی به امیرعلی می گوید ” فردا کاری می کنیم که صداش کل این شهر رو بگیره” بیننده تردیدی ندارد که موسی تصمیم به قتل هلال بن حمد(شاهزاده ای از نوشین و دست نخورده بودنش خوشش آمده) گرفته اما باز هم پایان فیلم برایش پر از شگفتی است.

کار موسی از جنس عملیات تروریستی و انتحاری و استشهادی نیست. او بن حمد را می کشد به دوربین نگاه می کند و جنازه را تا لابی هتل می کشاند تا حرف اصلی اش را بزند و اینجا جایی است که کارگردان هنرش را به رخ می کشد و پیام فیلمش را در قالب فرم بیان می کند و آن نشان دادن این کار در رسانه است.

برای موسی فرقی ندارد آن آدم هلال به حمد باشد یا هر ناکس دیگری بلکه او میخواهد رسانه حرف او را به همه جا برساند تا همه حرف او را بشنوند که کسی که به ناموس ایرانی چشم طمع داشته باشد در خانه خودش کشته خواهد شد و نشان داد این صحنه در تلوزیون معنی اش اینست که موسی کار خود را انجام داده است.

موسی به خوبی پیامش را رسانده است. پیامی که او ،آنرا ضامن امنیت ملی می داند. موسی می داند که اگر تهدید نکنی هیچ تضمینی برای خود نخریده ای پس او قاضی می شود و حکمی که سیستم های دست و پاگیر حکومتی قادر به اجرای آن نیست اجرا می کند.

فیلم لاتاری
فیلم لاتاری

مهدویان با لاتاری نشان داد که سینمای ایران بعد از مدتها کارگردان صاحب سبک دیگری به خود دیده است. او خوب فیلمنامه می نویسد و قصه اش را سرراست تعریف می کند. فیلم برداری خاص خودش را دارد. شخصیت پردازی را خوب بلد است و کاراکترهای داستانش را خوب می شناساند. او بلد است قهرمان بسازد واین کار را به خوبی انجام می دهد.

لاتاری مهدویان روی خط باریکی از سقوط فرم فیلمش به یک تکرار از سویی و غیرقابل باور بودن از سوی دیگر حرکت می کند و از  سقوط مضمونی فیلمش به

ورطه سفارشی شدن از یک سو و ناهمگون بودن با یک فکر باثبات همه فهم از سوی دیگر جلوگیری می کند و فیلمش را در نقطه ای کاملا به جا و درست به پایان می رساند.

در پایان باید گفت لاتاری از آن تک مضراب های زیبای سینمای ایران است که یک ایرانی با تمام وجود آن را درک می کند. کاراکترهایش را می فهمد و با آنها هم ذات پنداری می کند. لحظه به لحظه آنها را تحسین می کند و حرف هایش را هرچند محدود اما از زبان آنها بر روی پرده سینما می شنود. بیننده میداند که می شود هزاران فیلم از هزاران موسی ساخت که قهرمانی اش را نه در آن سوی مرزها بلکه در خاک همین کشور دید.

صدای اعتراض حاج کاظم های آژانس شیشه ای امروز ابعاد وسیع تری پیدا کرده است و حاج حیدرهای بادیگارد و موسی های لاتاری آن را با “کشتی آب گرفته” و حسرت “قرار نبود این بشه” افسوس می کنند و متأسفانه دیگر خبری از هلی کوپتر آژانس شیشه ای نیست که ای کاش بود …

علی منصوری ۱۵/۱۱/۹۶

ممکن است شما دوست داشته باشید
4 نظرات
  1. معصوم می گوید

    ترویج تهدید و خشونت بدون مرجع قانونی رو نمیشه به حساب حفظ امنیت ملی گذاشت.شخصیت های این فیلم همگی انسان های بی فکر هستند که تصمیم هاشون نه از روی عقل ،که از روی احساسات و خشم و ندانم کاریه
    دختر یهو میره دوبی که پولدار شه.پدر اجازه میده دخترش بره.پسر میره انتقام بگیره به سبک فیلم های هالیوودی
    بدتر از همه حاج کاظم که معلوم نیست به چه دلیل عقلشو داده دست پسره راه میفته دنبالش
    نهایتا یک اثر ضعیف و خام .یا تقلیدی کودکانه از تیکن ۱ رو میبینیم .بدون در نظر گرفتن اینکه در فرهنگ ما چنین انتقام گرفتن و قتل بدون محاکمه مذمومه
    پیام اخلاقی فیلم برای فرهنگ ما میتونست توجه بیشتر خانواده به جوانان . حل مشکلاتشون.آگاهی از خطرات اعتماد نابجا باشه که متاسفانه یک فیلم ضدارزش ساخته شده
    برای چه کسی شرایط مهیاست بره خارج از کشور انتقام دخترای فروخته شده رو بگیره؟
    چند نفر از دخترایی که میرن خبر ندارن واسه چی میرن؟ ماشین مدل بالا میاد دنبالشون.میگه ببرمت دوبی .واقعا نمیفهمه چه خبره؟
    سرنوشت اون پسر و حاج کاظم بعد از اون حادثه چی میشه تو خاک دوبی؟
    بهتر نبود پدر یکم غیرت به خرج میداد اجازه نمیداد دخترش بره . که اونا مجبور نشن اون حجم از غیرت رو صرف قتل و انتقام کنن؟

    در نهایت برای من مخاطب که فیلم ماجرای نیمروز رو دیدم.دیدن لاتاری ناامید کننده بود واقعا
    حیف که کارگردان چنین اثرهای خوبی بخواد با سواستفاده از احساسات ملی به هر قیمتی دیده بشه

  2. محمد حسین زارع می گوید

    منتقد گرامی
    نقد به شدت احساسی شما راخواندم و چند سوال طرح میکنم و پیش میروم
    ایا قیصر و قیصر های سینمای فیلم فارسی قبل از انقلاب ۵۷ خوب هستند یا بد ؟
    ایا قیصر ها همگی مایوس از اجرای عدالت توسط سیستم فاسد حاکم بودند و یک تنه به جنگ همه بدی ها میرفتند و می کشتند و نعره مستانه از پیروزی میکشیدند یا نه ؟
    ایا هنوز در کشوری که ۴۰ سال از انقلابش میگذرد امیدی به عدالت اجتماعی از سیستم حاکم هست یا نه ؟
    پس قیصر ها در داستان های سال ۹۶ چه میکنند و چرا زنده شده اند؟ !!

    بزرگوار ، بهتر است به جای بهره برداری جناحی، تکلیف خودتان را معلوم کنید

    فیلم نکته های بسیار زیاد دیگری هم داشت که منتقد گرامی خیلی سریع از ان رد شده
    سیستم بانکی و اقتصادی فاسد و ورشکسته ای که برادر را زندانی کرده و پدر را دست فروش و خواهر ۲۰ ساله را مجبور به مهاجرت به دوبی کرده چرا اصلا مورد توجه منتقد قرار نگرفته و فقط رگ های متورم گردن حاج موسی و نعره مقابل دوربین ها مقبول افتاده است

    برادر عزیز
    عشقی که مبنای داستان قرار گرفته بر حسب عرف و شرع ، عشقی حرام است چون حتی پدر پسر به خواستگاری نرفته و پدر دختر مطلقا موافق نیست ان هم در مناطق میانی و به اصلاح جنوب شهر که چنین روابطی را نکوهیده میدانند و قابل پذیرش برای اکثریت شان نسیتند
    پس شما را چه شده که عشقی حرام را مبنای داستان غرور انگیز قرار داده اید و غیرت قیصر عاشق را ستایش میکنید
    برادر عزیز ، عشقی حرام که مبنای جرم است و طرفین عشق را مجرم مینامند در نظام حکومتی را نیابد ظرف غرور قهرمان خود قرار دهید

    ضمنا دزدی های میلیاردی مختص همین چند سال اخیر نبوده که حاج موسی دوره های قبل را پاک و مطهر اعلام میکند
    البته اختلاس ها قابل قیاس با شرایط حال نیست ولی به حد کفایت بوده
    فیلم حاصل زحمات گروهی از بازیگران و دست اند کاران سینما هست و قابل ستایش است ولی لطفا از هر کجای ان که خوشتان امد برشی دلخواه بر ندارید و روی ان مانور دهید و همه ۱۱۴ دقیقه را لطفا ببینید

    قانون گریزی و اجرای قانون توسط فرد دقیقا همان بلایی است که اقتصاد مان را به این روز انداخته .
    بازاری های گرامی ( اکثرشان ) به شدت در وضعیت اقتصاد وخیم فعلی مقصر هستند و چه بسا که اکثرا هم خمس و زکات میدهند و مال شان را حلال فرموده و میل میکنند همان سود های باد اورده از نوسانات ارز و طلا و طبق قانون خودشان کسب حلال مینامند و پاک و طاهر لقبش میدهند
    مالی که از بدبخت شدن ده ها هزار کارگر و کارمند و بیکار جامعه حاصل شده
    ببخشید خیلی دور شدم از اصل ماجرا ولی لطفا همه چیز را ببینید

    پیروز باشید

  3. نویسنده می گوید

    سلام
    نقد دلچسبی بود. همونطور که اشاره شد لاتاری فیلمی در حد آژانس شیشه ایه برای همین مثل آژانس شیشه ای زمان میبره تا منتقدان سطحی نگر پیام فیلم رو درک کنن. البته منتقدان اون زمان آژانس شیشه ای افرادی از جنس حاج کاظم بودن اما مخالفین لاتاری کسانی از جنس رضا کیانیان (مأمور مقابل حاج کاظم)
    اتفاقا فیلم در لوای ربط دادن داستان به هلال بن حمد و باند فساد امارات نشین، سنگین ترین نقدها رو به عملکرد فشل دولت و دستگاه‌های مسئول کشور میکنه.
    ضمنا کسانی که انتقام موسی رو تروریستی عنوان میکنن، بد نیست تکلیفشون رو با حکم امام ره درباره سلمان رشدی معلوم کنن. اگه یه ایرانی فردا سلمان رشدی رو کشت این حضرات میخوان فریاد وااسلاما سر بدن؟!!!
    کلام آخر اینکه
    ساختن یک فیلم در پاسخ به رذالت و خباثت شیخ نشین امارات در قبال ایران و دخترانش و جزایرش و اقتصادش و خیلج فارسش، قاعدتا فقط باید مزدوران مواجب بگیر امارات رو پریشان کنه.

  4. ایرانی می گوید

    سلام خسته نباشید به این نقد به سایت
    آقای زارع خیلی خوب جواب درست رو دادین
    عجیب برای من این هست فیلم های پوچ و سیاه نمایی که کارگردان هایی مثل فرهادی میسازن انقدر تشویق میشن و میگن واقعیت هست ولی فیلمی برای نشاندادن مشکلات ‌و کمی اغراق باشه و مرد و زن ایرانی کیف بکنه شمارو ناراحت میکنه ؟!
    معلومه چینین شرایطی هیچ وقت رسم نبوده وامکان انتقام مستقیم نیست چون روابط دیپلماتیک کشور ها اجازه نمیده ولی فیلم القا میکنه حتی دوست پسر این دختر غیرت خودشو داره و به راحتی فراموش نمیکنه نامزدش رو و حرکت حاج موسی که جایی خودش رو داشت ..
    و حرف اخر به دوستان فیلم در همه جای دنیا یک راه اشنایی با هر کشوری هست کشوری مثل امریکا در فیلم قهرمان سازی میکنه و حمله به همه جا حتی در کارتون هاش شاید در واقعیت نباشه ولی فرهنگ سازی میکنه ماهم به دنبال نشون دادن تفکرات اسلامی و غیرت مردمانمون هستیم .
    به قول امام حسین ع .. دین نداری ازاده باش
    یاعلی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

60 − = 50