عشق سینما،مثل داوود گشایش کار نیکو

بيش از 30 سال، محبوس در اتاقي كوچك در سینما سیلورسیتی سابق و فرهنگ کنونی کنار آپارات زندگي كرده و به آهنگ يكنواخت اش دلخوش بود.

عشق سینما،مثل داوود گشایش کار نیکو|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|سینما

مدیر موزه سینما،کارگردانان،بازیگران و تمام علاقه مندان و کسانی که خود را سینمایی می نامید،داوود گشایش کار نیکو را می شناسید؟! بی خود به ذهن خویش فشار نیاورید تا صاحب این نام دهان پرکن را به یاد آورید، به یاد نخواهید آورد، زیرا او یکی از عاشقان و سینه چاکان واقعی و گمنام سینما بود.

کسی که تصویر بازیگران ، دسترنج کارگردانان و دیگر عوامل فیلم ها را روی پرده نقره ای می تاباند تا تماشاگران به تماشای هنرنمایی شان بنشینند و برای آنان سوت بکشند و کف بزنند.

هیچ کسی برای او کف نزد و سوت نکشید، مگر زمانی که فیلم پاره می شد و تماشاگران عجول، برای دیدن دوباره فیلم، سوت کشیده و ناسزا حواله اش می دادند!

داوود گشایش کار، عاشقی بود که تمام زندگی اش را وقف سینما کرد. در سینمایی که بازیگرانش، حتی حاضر نیستند از یک پله بپرند و طلب بدل می‌کنند، سخاوتمندانه و عاشقانه چشمانش را تقدیم سینما و تماشاگران آن کرد.

داوود گشایش کار هرگز شمشیر به کمر نبست و برای این و آن خط و نشان نکشید تا از سینما غنیمت طلب کند! برای او تنفس در فضای سینما از هر گنج و غنیمتی ارزشمندتر بود.

آنچنان وابسته به سینما بود که روزهای تعطیل و ایام نابینایی نیز، از سر عشق به سینما فرهنگ می آمد و آنجا می نشست.

بیش از ۳۰ سال، محبوس در اتاقی کوچک در سینما سیلورسیتی سابق و فرهنگ کنونی کنار آپارات زندگی کرده و به آهنگ یکنواخت اش دلخوش بود.

داوود گشایش کار،آن قدر به کار خویش و سینمایی که در آن آپارتچی بود، وابستگی و علاقه داشت که طبق وصیت اش پس از طواف در سینما فرهنگ از پارکینگ این سینما تا خانه ابدی بدرقه شد.

با وجود بیش از ۳۰ سال خدمت در سینما، آن قدر گمنام بود که حتی جنازه اش را هم به خانه سینما دعوت نکردند!

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

تابوت اش را نه هیچ یک از مسؤولان سینما لمس کرد، نه کسی از اعضای رده بالای خانه سینما و نه هیچ بازیگر و کارگردانی! در حالی که همه آنان به داوود گشایش کار و کسانی مانند او مدیون بوده، هستند و خواهند بود.

تمامیت خواهی،خودمحوری،خودشیفتگی و گرد و غبار غروری که در فضای سینمای ایران بپا شده،نگذاشته و نمی گذارد تا افرادی مظلوم، گمنام و زحمتکش چون داوود گشایش کار به چشم آیند.

سینما تنها متکی به کارگردان و بازیگر نیست، صدها زحمتکش دیگر باید خون دل بخورند و عرق جبین بریزند تا فیلمی روی پرده سینما برای تماشاگران به نمایش درآید.

موزه سینما به نام سینماگران و اهالی زحمتکش است،اما به کام دیگران !به کام آنانی که عشق و عرقی به سینما ندارند و فقط آن را برای رسیدن به نام و مقام خواسته و می خواهند.

چرا در موزه سینما،نامی از عاشقانی مانند داوود گشایش کار وجود ندارد و خاطره ای از آنان ضبط نشده؟امثال او مردند و موزه سینما که تکلیف و وظیفه اش حفظ تاریخ و خاطرات سینماست،از روز نخست تا امروز،هرگز سراغ این عاشقان و صاحبان اصلی سینما نرفته و نمی رود.

تنها دلیل این است که هرکس مدیر موزه سینما شده،نه عشق و عرقی به سینما داشته و نه اصلا برایش مهم بوده چه افرادی به سینما کمک کرده و تمام زندگی شان را وقف آن کردند.

موزه سینما از روز اول تا امروز،تبدیل به ویلای مدیران شده که در آن گردشی کنند،چایی بنوشند و دوستان خویش را دعوت کنند تا دور هم حالی ببرند!

هیچ معاون یا رییس سازمان سینمایی تاکنون به اهمیت موزه سینما پی نبرده و همیشه یکی از دوستان را بر مسند آنجا نشانده اند تا حقوق بگیرد،اما هیچ کاری نکند!

ده ها مانند داوود کارگشا که گنجینه سینما بودند،مردند و خاطرات شان را نیز بدون اینکه جایی ثبت و ضبط شود با خود به گور بردند، خاطراتی که هر کدام می توانست برگه زرینی باشد از کتاب تاریخ سینمای ایران.

چه کسی پاسخگوی این اشتباهات جبران نشدنی است؟هیچ کس،چون برای کسی سینمای ایران و عاشقانی مانند داوود گشایش کار نیکو مهم نبوده و نیست!

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

66 − 65 =