عاشقان تشنه لب می‌میرند

مرا در میان صحرا دفن کنید. بر مزارم هیچ نشانه‌ای مگذارید. می‌خواهم، همان‌گونه که غریب زیستم، غریبانه بمیرم و قبرم در غربت بماند. این را بگفت و بمرد.

عاشقان تشنه لب می‌میرند|سیدرضا اورنگ|سرزمین هنر|ادبیات

شکارچی تا بن دندان مسلح، شکار را هدف گرفت. انگشت خود را روی ماشه نهاد. قبل از اینکه ماشه را بچکاند آهو متوجه شد و پا به فرار گذاشت.

شکارچی چند شلیک ناموفق داشت. بچه آهو همچنان در بیابان بی‌پناه، یک نفس می‌دوید. شکارچی نیز به دنبال اش. هوای گرم و مسیر طولانی هر دو را از نفس انداخته بود، اما هیچ‌کدام از حرکت باز نماندند.

آهو خود را به تپه‌ای کوتاه رساند و آرام روی آن ایستاد. نفس‌هایش از شدت دویدن به شماره افتاده بود، اما ترسی به دل نداشت.

شکارچی هر لحظه نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد، اما آهو قرار را بر فرار ترجیح داد. صیاد مقابل صید ایستاد، نفسی تازه کرد. سپس شکار  را هدف گرفت، اما هر چه ماشه را فشار داد شلیک نکرد.

چند بار اسحله مرگبار را چک کرد، تفنگ ایرادی نداشت، اما قدرت شلیک از آن سلب شده بود. خواست جلوتر رفته، آهو را در دستان خود اسیر کند، اما پای رفتن نیز نداشت. تلاش او بی‌فایده بود. انگار پایش در قیر فرو رفته. آهو با طمأنینه خاصی از تپه پایین آمد و خرامان از شکارچی دور شد.

روز بعد و روزهای دیگر نیز با شکارهای متفاوت این اتفاق افتاد. شکارچی مستاصل شده بود. درصدد برآمد تا راز این مهم را کشف کند. خود را به روستایی که در آن نزدیکی بود رساند. اهالی روستا او را به سوی پیردیر رهنمون کردند.

شکارچی مقابل پیر زانو زد و ماجرا را تعریف کرد.

پیر اندکی سکوت پیشه کرد ، سپس گفت: سال‌ها پیش جوانی از نفس افتاده خود را به اینجا رساند، نه نای ماندن داشت و نه پای رفتن.

جوانی بود خوش‌سیما که آفتاب صورتش را خراش داده بود. کاسه‌ای آب به لبان ترک‌ خورده‌اش نزدیک کردم.

با دست آب را پس زد و گفت: عاشقان تشنه لب می‌میرند. مرا شوق عشق به این بیابان کشانده است. هرکجا که عشق گفت باید رفت. وصیت من به شما این است: مرا در میان صحرا دفن کنید. بر مزارم هیچ نشانه‌ای مگذارید. می‌خواهم، همان‌گونه که غریب زیستم، غریبانه بمیرم و قبرم در غربت بماند. این را بگفت و بمرد.

آن تپه‌ای که دیدی قبر این عاشق غریب است. آنجا مأمن همه مظلومان است. بالای آن تپه کوتاه برای همه محل امن است، چه انسان و چه حیوان.

 

 

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

17 − = 14