به بزرگی بهمن!
به بزرگی بهمن!
سوگواره ای بیاد استاد بهمن زرین پور
او را میشناسم . از کلاسهای بازیگری مکتب خانه هنر .ایشان اگر حافظه ام یاری دهد پنل تحلیل متن را تدریس میکردند و سرکار خانم سولماز زرین پور مبانی سلفژ. چند جلسه ای بیشتر بخاطر مشغله اماده کردن سریال هتل پیاده رو نتوانستیم از ایشان بهرمند شویم . ولی در همان چند جلسه تاثیر خود را گذاشت .
اولین جلسه کلاس با دور خانی نمایشنامه سیزیف و مرگ شروع شد واو به نکاتی اشاره کرد که در اخر جلسه ، دور خانی ما نسبتا قابل قبول بود.و این نبود مگر به لطف تجارب ارزنده ایشان در رادیو و…..
می گویند کار نیکو کردن از پر کردن است وایشان
بازیگر ، کارگردان ، فیلنامه نویس و…..
.دیالوگ نویس قهار و قلندری بود .بسیار دود چراغ خورده بود و اشاراتی که مینمود از جنس تجربه بود نه از جنس….
آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم احساس سوختن به تماشا نمیشود
و او …
نه دنبال القاب بود و نه بازیگر روابط و قواعد پیچیده و تو در توی دنیای امروز
در یک کلام از جنس هنر بود.
هنوز صفیر جملاتش را که در کارگاه تحلیل متن و کارگردانی صحبت میکرد در گوشم مانده . مثلا می فرمود :وقتی تو یه دیالوگ شما به طرف مقابل میگی بعد از ظهر میبینمت ، قبل از اینکه شما دوربین و ببری تو لوکیشن تماشاچی رفته تو اون خونه نشسته و منتظره بقیه مجاراست و از شما پیشی گرفته .
استاد سمندریان نقل قولی می فرمودند:
وقتی صدای ناقوس عزا از کلیسا شنیده میشود و مردم برای عرض تسلیت به کلیسا می روند در واقع آن صدای ناقوس برای شماست و به شما هشدار میدهد که به پایان خط نزدیک میشود.و ما چه شور بختیم که این صدا را میشنویم و این عزیزان ، این قافله سالاران عرصه هنر از میان مان بار سفر میبندند و میروند.
استاد بهمن زرین پور از میان ما رفت وما را سوگوار کرد.
اما ، اما هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
تسلیت ، تسلیت به خانواده هنری استاد ،
سرکار خانم مینا جعفرزاده و سولماز زرین پور و جامعه هنری ایران زمین
عارف بنایی