آزاده نامداری و مرگ مفاجا !

خبری که همه را شوکه کرد

آزاده نامداری و مرگ مفاجا ! | سیدرضا اورنگ| سرزمین هنر | تلویزیون | نگاهی به خبر تلخ نوروز ۱۴۰۰، درگذشت محمد ابوالحسنی و آزاده نامداری |

مرگ همیشه تلخ و سخت است و غیرقابل پیش بینی و پیشگیری. مرگ،مرگ است و پیر و جوان ندارد.روزانه هزاران نفر در سنین مختلف روی در نقاب خاک می کشند و جز مزاری و خاطره ای،اثری از آثارشان باقی نمی ماند.

وقتی فردی در خانواده ای فوت می کند،بدون نگاه به سن و سال،همه عزادار شده و رخت سیاه بر تن می کنند،اما باید پذیرفت که مرگ جوان بسیار سخت تر است.برای همین است که والدین متوفی در فراقش بر سر و سینه زده و زلف پریشان می کنند.

در ایام کرونایی بسیار از مردم ایران زمین در خفا درگذشتند و مظلومانه به خاک سپرده شدند،حتی فامیل و دوستان نیز نتوانستند برای عرض تسلیت به منزل تازه درگذشته بروند. مراسمی هم وجود نداشت تا به خانواده های داغدار تسلی دهند.

از محمد ابوالحسنی تا آزاده نامداری

در عرصه،هنر،ادب،سینما و تلویزیون نیز بسیاری از مردان و زنان اسیر چنگال کرونا شده و جان به جان آفرین تسلیم کردند که آخرین آنان محمد ابوالحسنی تهیه کننده کاربلد تلویزیون بود.
در شامگاه روزی که خبر فوت این تهیه کننده دست به دست می شد و سیل تسلیت ها سرازیر بود،خبری تکان دهنده همه را در بهت و ناباوری فرو برد:

جنازه آزاده نامداری در آپارتمانش کشف شد!

خبر بسیار تالم آور و حزن انگیز بود و هست،نه به این خاطر که یک مجری سابق از دنیا رفته است،بلکه بیشتر به دلیل اینکه یک بانوی جوان صید صیاد اجل شده است.
آزاده نامداری در زمانی که در صداوسیما فعالیت داشت، پر کار بود و بی حاشیه، اما یک اتفاق، یعنی ازدواج با یک مجری دیگر او را وارد حاشیه کرد.دنبال مقصر نیستیم و نخواهیم بود، چون در زندگی زناشویی هرکسی ممکن است از این اتفاقات رخ داده یا خواهد داد.

گرداب حاشیه

متأسفانه اخبار این درگیری خانوادگی رسانه ای شد و از همین جا بود که این مجری جوان در گرداب حاشیه افتاد. مدت ها بعد از این اتفاق که وی ازدواج مجدد داشت و صاحب فرزندی نیز شده بود، هنجارشکنان و بی آبروهایی که برای آبروی مردم ارزشی قائل نبوده و نیستند و همواره در کمین هستند تا با حیثیت انسان ها بازی کنند،عکس و فیلم بی حجاب این مجری را که در کنار خانواده اش بود ،در کسری از ثانیه در تمام دنیا و ایران انتشار دادند.

عده ای نیز ناآگاهانه و آگاهانه، این موضوع را بهانه قرار دادند و با انواع تهمت ها و متلک ها، او را تحت فشار قرار دادند.

این فشارها آن قدر گسترده و سنگین بود که آزاده نامداری از روی استیصال،دلایلی برای کشف حجاب خود منتشر کرد که کار را سخت تر کرد.همین بهانه تازه ای بود که بیش از پیش به او بتازند و با تمسخرهای بی وقفه،زندگی را برای او و خانواده اش تبدیل به جهنم کنند.کمتر کسی یا سازمانی از وی حمایت کرد تا مرهمی بر جراحت این مجری زخم خورده باشد.

تنهایی بدون حامی

صداوسیما باید در آن مقطع خاص از مجری خود حمایت قاطع می کرد و او را سریع روی آنتن می برد. آزاده نامداری از لحاظ قانونی جرمی مرتکب نشده بود تا مستحق تنبیه باشد.

وی پس از بازگشت به ایران در برخی از محافل و مراسم حضور یافت تا موقعیت خویش را تثبیت کند،اما فضای آلوده ای که در جامعه برای او به وجود آورده بودند،کم کم این مجری جوان را به حاشیه سوق داد.
حجاب در جمهوری اسلامی قانون است،خواه ناخواه همه مجبور هستند از آن تمکین کنند.این قانون برای حضور در اجتماع و محل کار است،در زندگی خصوصی چنین اجباری وجود ندارد،زیرا حریم شخصی است و این حریم،سخت محترم است.
آزاده نامداری قانون حجاب را نقض نکرده بود،حتی اگر آن را باور نداشت. در هیچ جای قانون نیز بندی وجود ندارد که کشف حجاب در خارج از کشور و حریم خصوصی را جرم بداند.

بی شک مرحومه آزاده نامداری نیز در این ماجرا مقصر بود،اما تقصیرکار اصلی کسی است که عکس و فیلم خصوصی او را در بین عموم منتشر کرده. انگشت اتهام همه به سوی این مجری جوان گرفته شد،اما هیچ کس بر گناهکار اصلی نتاخت و او را به باد انتقاد نگرفت،چرا؟!

مسأله ای به نام ریاکاری اجباری

مدیران تلویزیون هم در این ماجرا مقصر هستند،زیرا باید اشتباه مجری خود را ندیده می گرفتند و مانند سابق او را مقابل دوربین می بردند.

اکنون نیز برخی از مجریان در صداوسیما مشغول به کار هستند که چادر و مقنعه را یک پوشش اداری می دانند و خارج از حیطه کاری خویش،گونه ای دیگر می پوشند،زیرا حریم شخصی با محیط کار متفاوت است.
متاسفانه ریاکاری اجباری در سطح گسترده ای در بعضی از سازمان ها دیده می شود که مسبب اصلی آن،مدیرانی هستند که کاتولیک تر از پاپ شده و فراتر از چارچوب قانونی به کارمندان خود تکلیف می کنند.

همین باعث شده که برخی برای حفظ موقعیت یا رسیدن به مدارج بالا،کاری را انجام دهند که قلبا به آن اعتقاد ندارند. آزاده نامداری به هر دلیلی که به مرگ مفاجا دچار شده باشد، مصیبتی است دردناک که مردم نیز باید در این غم با خانواده او شریک باشند.

ممکن است شما دوست داشته باشید
1 نظر
  1. عارف می گوید

    اون مرشد و راهبری که دچار تحول درونی ایشون شده بود و اون موج سوارانی که این تحول درونی ایشان را مصادره کردندو باید پاسخگو باشند

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

7 + 2 =