«جیران» میتوانست نقطه اوج حسن فتحی باشد،اما نشد!
«جیران» میتوانست نقطه اوج حسن فتحی و آغازی دوباره بر رشد ژانر تاریخی باشد، اگر این قدر بی جلا نبود.
«جیران» میتوانست نقطه اوج حسن فتحی باشد،اما نشد!|سرزمین هنر|سینما|مهرداد شهبازی
سریال «جیران» به عنوان تازهترین سریال تاریخی حسن فتحی در شبکه خانگی عرضه شده است. حسن فتحی در تاریخی سازی تجربیات مختلفی دارد ، از «پهلوانان نمیمیرند» و «روشن تر از خاموشی» و «شب دهم» گرفته تا «مدار صفر درجه» و «شهرزاد».
آنچه قاطبه آثار تاریخی حسن فتحی را شکل میدهد، رگه های ملودرام و طرح مباحث عاشقانهای است که یک سر آن به روابط دختر-پسری ختم می شود که بد هم نیست.
عشق را اسطرلاب اسرار خوانده اند و هرچقدر از عشق و عاشقی بگویند و ببینیم یا بشنویم باز هم پتانسیل جذب مخاطب دارد ،اگر هر بار با زبان تازهای داستانی عاشقانه روایت شود.
افتراق «جیران» با سریال های عاشقانه درست در همین جاست، چون داستان عاشقانه سریال ابدا با زبان تازه روایت نمی شود و انگاری داریم صفحه پاورقی یک مجله سبک زندگی از نوع زرد و بی مخاطب امروزی را برای هزارمین بار میخوانیم. زردنگاری، نه اینکه بد باشد، ولی وقتی زردنگاری میکنی و مدعای کار فاخر داری، معلوم است که قافیه را باختهای.
از حسن فتحی انتظار میرفت رگه های تعلیق آمیز داستان عاشقانه خود را چنان پیچ و خمی دهد که لااقل تا نیمه دستش رو نشود، نه اینکه از همان اوان سریال، فضای مجازی پر شود از مخاطبانی که از تکراری بودن خط قصه مینالند.
«جیران» فقط مشکل عقبافتادگی لحن ندارد و از منظر فرم نیز اثر فاقد دستاوردی است. درست است که کلی هزینه کرده اند برای طراحی صحنه و لباس و گریم و اجاره لوکیشن، ولی وقتی اندرونی و بیرونی قاجار، کپی برابر اصل مختصات زندگی سلطان سلیمان در حریم سلطان شده، معلوم است که هدف گذاری غلط بوده.
این همه کتاب و عکس و نوشته درباره قجر و قجرزادگان وجود دارد، یعنی نمیشد برای فضاسازی دربار، «جیران» سراغ همین مستندات برود؟ چرا نرفت؟ نکند آقایان با دیدگاه یک دهه قبل و زمان شکوفایی سریال های ترک، اقدام به ساخت نسخه ایرانی همان تاریخسازی ترکها کردهاند؟!
از بازیها چیزی نگوییم بهتر است ،چون تقریبا به غیر از امیر جعفری که با استنباط شخصی توانسته میرزاآقاخان نوری را جانبخشی کند و مریلا زارعی که برخلاف اغراق های این سال هایش، این بار بی اضافه کاری در حال تجسم بخشیدن به مهدعلیاست، مابقی بازیگران اصلا نقش را درک هم نکرده اند، چه برسد به بازی.
«جیران» میتوانست نقطه اوج حسن فتحی و آغازی دوباره بر رشد ژانر تاریخی باشد، اگر این قدر بی جلا نبود. سریالی که نه جلای داستانی دارد و نه جلای فرمی و نه جلای یکپارچه بازیگری! حدش همان حد پاورقیهای هزاران بار تکرار شده مجلات زرد بی مخاطب این روزگار-و نه پاورقی های مخاطب پسند دهه های قبل است- اصلا چرا باید نام یکی مثل حسن فتحی را بر تارک خود داشته باشد؟!
سوال بنیادی تر اینکه، چرا حسن فتحی سراغ ناصرالدین شاه رفته؟ او که بعد از این همه سال، عطش تاریخی سازی به سبک معمول را نباید داشته باشد؟ حداقل اش این بود که می رفت خواجه تاجدار ذبیحالله منصوری را اقتباس میکرد و تصویری ارائه می داد از آغامحمدخان که اگر نبود امثال ناصرالدین شاه هم نبودند!