تهیه کننده عاقل و دل فیلمساز

 «بازمانده» هم یک کار سفارشی بود ولی کار دلمان بود. یعنی باورش داشتیم و رفتیم و ساختیم. ولی در حقش خیلی جفا کردند. الان به کسی اینهارو میگم باور نمی کنند.الان همان فیلم سفارشی میتواند گوشه ی از دانش بصری سینمای ما باشد.امیدوارم کسانی که در این سینما کار می کنند سعی کنند آن جوری که دلشان می خواهد فیلم بسازند و سفارش دهنده ها هم عاقل باشند.

دهمین نشست مدرسه ملی سینما اختصاص به امنیت بازار سینمای ایران داشت. در این نشست که با حضور«علیرضا داودنژاد»(کارگردان)و«منوچهر محمدی»تهیه کننده با سابقه و چند تن دیگر از تهیه کنندگان سینما برگزار شد، به راهکارهای ثبات و امنیت سرمایه گزاری در سینما پرداخته شد.

«منوچهر محمدی» با اشاره به پژوهش ارائه شده در ابتدای جلسه، گفت: در پژوهش گفته شد که سینمای ایران  داخل بورس برود. من می گویم به شوخی شبیه است ایشان اگر قوانین بورس ایران را مطالعه می کردند و می رفتند توی بورس که چه آداب و ترتیب اجرایی دارد، متوجه می شدند که سینمای ایران از در وزارت ارشاد به سختی داخل می شود چگونه می تواند از در تالار شیشه ای بورس وارد شود. این بحثها ممکن است آدرس قشنگ بدهد ولی واقعیت خارجی ندارد.

تهیه کننده «مارمولک» افزود: یک تفاوت اساسی بین سینما و سایر حوزه ها وجود دارد که ما در آنجا چیزی بعنوان اموال منقول و غیرمنقول داریم در حالی که ما در سینما چیزی بعنوان مالکیت بر حقوق داریم و می دانیم یک اثر بعد از ۲۵ الی ۳۰ سال به اموال عمومی در می آید. مثلا کارخانه ایرانخودرو الی ابد نمی تواند در اختیار عموم در بیاید ولی یک فیلم بعد از مدتی جزء اموال عمومی به حساب می آید یا یک کتاب شعر و رمان هم همین وضعیت برایش پیش می آید. بهتر است این پژوهشها یک پایی در زمین داشته باشد.

تهیه کننده «طلا و مس» بیان داشت: امنیت در تولید و توزیع و نمایش در سینمای ایران طبیعتا بخشی از یک اقتصاد بزرگتر است که ما به آن اقتصاد کلان کشور می گوییم. در بین ۱۸۰کشور، ما در زمینه شفافیت مالی و اقتصادی رتبه های آخر را داریم. شما از یک صف نانوایی حساب کن که شما توی صف ایستاده اید، یکی از راه می رسه یه سلام به نانوا میکنه و نان میگیره و میره تا اینکه شما یه کارخانه بزنید و متوجه این مصیبت عظما شوید! پاره ای از این دردها در سینمای ایران غیرقابل علاج است.

تهیه کننده «میم مثل مادر» ادامه داد: هزینه تولید خیلی رشد داشته است. وقتی شما یک فیلم می سازید بخشی از آن دستمزدها هستند. بخش دیگرش مربوط به چیزهای دیگر است. وقتی قیمت مبل و صندلی، ماشین، اجاره ملک بالا می رود، در تهیه فیلم هم همین اتفاق می افتد.

davoodnejad

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

در ادامه «علیرضا داودنژاد» تشریح کرد: دو تا دوربین خریدم و رفتم فیلم «مرهم» رو ساختم و آمدم در دفترم آن را مونتاژ کردم. باز هم نتوانستم و فیلمم زمین خورد. توی جشنواره اون بلا سرش اومد و توی اکران هم داستانش متفاوت بود. بعدش به این نتیجه رسیدم که برم دو تا دوربین کوچکتر بخرم که فیلم «کلاس هنرپیشگی» رو ساختم و این دفعه در لپتاپ و توی کوه مونتاژش کردم. دیدم باز هم نمیتونم فیلم بسازم. این دفعه رفتم یه موبایل برداشتم و فیلمم رو ساختم و اکران کردم. یعنی اینو می خواهم بگویم که فناوری دارد در برابر محدودیت ها غلبه می کند و این محدودیت و ممانعت هایی که دولت ها وضع می کنند، مانند اینکه اجازه تاسیس کمپانی فیلمسازی رو نمی دهند یا حتی ممانعت هایی که خود کمپانی ها وضع می کنند و مناسبات سنتی سرمایه گزاری تولید و توزیع بطور کلی دارد منقرض می شود.

در پایان نشست خبرنگار «هنرلند» سوالی را درباره امنیت بازار سینمای ایران از «منوچهر محمدی» مطرح کرد:

نظر شما درباره ورود پول و سرمایه از منابع نامعلوم و یا مربوط به جاهایی خارج از حوزه سینما، چیست؟

ما اگر بخواهیم برویم سراغ بحث ارزشی، قضیه شکل دیگری پیدا می کند. ولی اون چیزی که در دنیا بهش رسیدن، جلوگیری از رسیدن پولهای سیاه بکنند. خوشبختانه سیستم نظام اقتصادی کشور و نظام مالیاتی در این زمینه دائم به سمت شفافیت پیش می رود. قبلا فارابی حتی الکل برای پاک کردن گریم هم به ما می داد. سهمیه ش یک بطری بود. چون احتمال مصرف آن را در جاهای دیگر می دادند. تا بقیه لوازم از نگاتیو، پوزتیو و… البته حمایت ها، هم نقدی و هم غیر نقدی بود و تقریبا معادل ۵۰% هزینه های فیلم بود. آرام آرام اینها شروع شد به کم شدن و کمرنگ شدن. من نزدیک ۱۵ سال است پایم را داخل آن زیرزمین نذاشتم و نرفتم، نمی خوام بگم افتخار می کنم. چیزی به من داده نشده که بخوام برم. مثلا اگه کسی صدایم می کرد و می گفت این سناریوی «طلا و مس» رو اینجوری و اونجوری کن بهتر میشه، حتما گوش می کردم ولی اونجا کسی نبود به من حرفی بزنه. اقتصاد سینما(بعد از انقلاب) اینجوری شروع شده است.اخیرا هم دیدم مد شده این بنده های خدا را(مدیران سینمایی دهه ۶۰) خیلی تخطئه می کنند. ولی به واقع ارشاد و فارابی اون زمان نقش تهیه کننده هد رو بازی می کردند. اما قطعا دوستان این جمله رو از آقای «بهشتی» شنیدن که می گفت به امید روزی که بنیاد فارابی نباشد. اما دست اندازهای سیاسی مثل جنگ مانع می شد و این حرکت خیلی کند پیش می رفت.

من معتقدم فقط از پولهای کثیف باید جلوگیری کرد و الا هیچ اشکالی ندارد که دولت بیاید سرمایه گزاری کند. اما کارفرمای عاقل اینکه بگذارد فیلمساز فیلم دلش را بسازد، ولو سفارشی باشد.

من اینو توی برنامه «جیرانی» هم گفتم. از من پرسید نظرت درباره تهیه کننده دولتی و غیردولتی چیه؟ منم ازش سوال کردم: «بازمانده» چه جور فیلمیه؟ گفت:یکی از آثار ماندگار و فاخر و از این جور حرفا!

«بازمانده» هم یه کار سفارشی بود ولی کار دلمون بود. یعنی باورش داشتیم و رفتیم و ساختیم. ولی در حقش خیلی جفا کردن. الان به کسی اینارو میگم باور نمی کنه.الان همون فیلم سفارشی میتونه گوشه ی از دانش بصری سینمای ما باشد.امیدوارم کسانی که در این سینما کار می کنن سعی کنند آن جوری که دلشان می خواهد فیلم بسازند و سفارش دهنده ها هم عاقل باشند.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

− 1 = 1