جشنواره جهانی فجر، راهی برای اعتلای هنر مستقل یا تلاشی برای جبهه سازی هنری

گزارش اختصاصی سرزمین هنر از سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر

سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر در حالی سالی دیگر را آغاز کرد که مهمانان مختلفی از سراسر جهان در این جشنواره حضور داشتند و با اتکای بیشتری بر ظرفیت داخلی سینمای ایران و حضور حداکثری هنرمندان داخلی در قالب های مختلف جشنواره، توانسته است جذابیت سلبریتی محور مرسوم و مورد انتظار چنین جشنواره هایی را ایجاد کند و رونق رسانه ای بیشتری به این جشنواره بخشیده است.

رویه مدیریتی

این رویه ی مدیریتی در اجرای خوب جشنواره در کنار فرم اقماری گونه و بخش بخش شده ی جشنواره برای جذب مخاطب خاص هر بخش در کنار نظم نسبی در شکل زمانبندی برنامه ها، یک فرم استاندارد و قابل قبول از جشنواره جهانی فیلم ارائه داده که قابل تحسین است و حتما باید دست مریزاد به مسئولان اجرای این جشنواره گفت.
اما تمام این مسائل بدون شک زمانی مورد توجه قرار می گیرد که خود جشنواره در محتوا حرفی برای گفتن داشته باشد و یا بهتر بگوییم که بتواند از نظر محتوایی یک اتمسفر و فضا ایجاد کند و در واقع سنگی باشد در دریای هنری جهان که موجهایش تا فرسنگ ها آن طرف تر برسد و اینجاست که میتوان این سوال را مطرح کرد که آیا جشنواره جهانی فیلم فجر آیا توانسته و یا میتواند چنین کاری انجام دهد؟!

اعتبار جشنواره های جهانی به چیست؟

خوانندگان این مطلب قطعاً با نگارنده موافق خواهند بود که به طور مثال تمام اعتبار جشنواره ای مثل جشنواره کن به نخل ها و فرش قرمزش نیست بلکه به فضایی است که جشنواره کن حتی به عنوان یک جشنواره کاملا دولتی و با سیاست های گهگاه رادیکالش میتواند ایجاد کند. این مسئله درباره ی جشنواره های دیگر نقاط جهان هم صادق است. و باید دید که آیا جشنواره فجر توانسته است در ایجاد این فضا موفق باشد یا خیر؟!

ذکر این نکته ضروریست که بدون شک اصل و اساس جذابیت چنین گفتمان هایی در ورای جشنواره های بزرگ سینمایی به نوعی مانیفست فکری غالب بر جهان و حامی های فراوانش است که نمود این فلسفه های غالب جهانی در جشنواره ها به بهره برداری میرسد و قطعاً درست است که جشنواره های غربی دقیقاً به این دلیل مهم مورد استقبال بیشتری هستند که امروزه تفکر غرب، فکر غالب و قوی جهانیست( منظور از تفکر غرب نه یک مفهوم به هم پیوسته مستقل و بدون خلل بلکه برایند عملی ای از تفکرهای مختلف، سیاستهای سردمداران و قدرت های ایجاد فرهنگ از طرف آنهاست) اما میتوان برای خود جشنواره در ایجاد یک فضا با استراتژی های مشخص هم سهمی قائل شد و در این نوشته به این مسائل پرداخته می شود.

چگونه می توان جشنواره جهانی را تقویت کرد؟

به نظر نگارنده مهمترین رویکردی که منجر به ایجاد یک فضا و در نهایت قوت یک جشنواره میشود بدون شک داشتن یک تفکر مستقل و ثابت و ترویج آن در قالب فرهنگ و هنر است. به طور مثال اگر یک جشنواره ی غربی در طول سالها با مدیریت ثابت یک موضوع مبتلا به جوامع مختلف به نام همجنس گرایی و حمایت از آن را در چتر حمایتی خود قرار میدهد، ناخودآگاه مقدار زیادی از فعالیت های فرهنگی و هنری نقاط مختلف جهان را به خود جذب میکند حتی اگر سازنده چنین آثاری در کشوری مثل ایران در محدودیت های بسیار جدی برای ساخت چنین آثاری باشد. و شاید بیراه نباشد که بگوییم غربی ها صرفاً با یک منشور نه چندان منسجم از جهت محتوایی مثل مسائل موسوم به حقوق بشر به خوبی این ایده های حداقلی و ثابت را ترویج و از سویی جذب کرده اند اما این اتفاق در کشور ما و جشنواره ای که متولی آن است کاملاً بی برنامه و آشفته است.

این آشفتگی در درجه اول متوجه سیاست گذاری ها و ناکارامدی های غیرمتخصصان چه در محتوا و چه در مضمون فرهنگی چنین جشنواره هایی است. جامعه فرهنگی ای که هزار متولی دارد طبیعی است که نتواند یک استرتژی مشخص هم داشته باشد. آشفتگی ای که خود را در ابتدای راه این جشنواره ها در فرم و همچنان در مضمون خودنمایی میکرد. سیستم مدیریتی بسیار ضعیف که هیچگاه کاری جز آمارسازی و اسم های زیبا، کار جدی ای انجام نداده تا پس از سی و شش سال از عمرش اعتباری کسب کند و تازه مجبور است در سال های اخیر به مدد طالب زاده ها و پول های حمایتی، الیور استون بیاورد برای اعتبار جشنواره اش و همچنان به این نیندیشد که میتوانست کاری بکند و میتواند کاری بکند که الیور استون هایی نه این مقدار تبلیغاتی و الکساندر ساخته بلکه با دغدغه های واقعی، خودشان به شوق یک جشنواره مهم به سویش بشتابند.

جشنواره ای که هنوز نمی داند می خواهد چه چیزی را تبلیغ کند و یا از چه قشری حمایت کند و یا چه فرهنگی را ترویج کند مجبور است به دنبال افراد در این کشور و آن کشور بدود. جشنواره ای که از درون جامعه ای در می آید که ذره ای مشترکات بین مخاطبش با جامعه سینمایی خودش نیز وجود ندارد، دچار سردرگمی ای در افکار میشود که از درونش ملغمه ای با جزیره های گهگاه درخشان درمیاد اما همچنان برای آن جزیره ها نیز اعتباری نمی شود.
بدون شک جشنواره جهانی فجر آن روز جشنواره ی درخوری خواهد شد که بداند چه میخواهد و بداند چه کاری باید بکند تا به آنچه می خواهد برسد. تا به امروز که متولیان فرهنگی این جامعه چهل سال چیزهایی را که نمی دانستند چیست را با روش هایی که نمی دانستند چه نتیجه ای دارد اجرا کرده اند که جشنواره های فجر نیز جزئی از آن است.

این مطلب ادامه دارد

علی منصوری ۳۱/۱/۹۷

ممکن است شما دوست داشته باشید

نظرات بسته شده است.