نمایش رادیوئی به روایت دیگر-۲

۶۴۱۶۹۵-۳۰۰x228

نشانه ها در نمایش رادیویی

یک

او در میان یک جمع می خواست بازی تازه ای را آغاز کند . از همه خواست که چشمان خود را ببندند . به آن ها گفت یک واژه را در نظر بیاورند ” درخت” … واژه درخت در ذهن همه شکلی از یک درخت پدید آورد . او ادامه داد ” درخت سیب ” … اکنون تصاویر تغییر کرد . حالا هر کس در ذهن خود یک درخت سیب داشت ، او اما بازی را تمام نکرد : ” درخت سیب ، با میوه های رسیده ” … همه چیز شکل دیگری به خود گرفت . اکنون سیب های سرخ و سبز و زرد بر شاخه ها روییدن گرفته بود . بازی همچنان ادامه داشت ” درخت سیب ، با میوه های رسیده ، کنار رودخانه ” … ذهن ها دری تازه را گشودند . تصویر گسترش یافت . باز تر شد . هر ذهن رودخانه ای را پای درخت سیب گذاشت . او چنین ادامه داد ” درخت سیب ، با میوه های رسیده ، کنار رودخانه و سبد دخترک ” … حالا انگار تابلویی نقاشی در ذهن تک تک اعضای جمع نقش شده بود . دخترکی که می خواهد سبد خود را از سیب پر کند ؟ دخترکی سبد به دست که دست به سوی پایین ترین میوه ی سیب دراز کرده تا آن را بچیند ؟

او می توانست بازی را همچنان ادامه دهد ، تا هر جا که بخواهد ، اما او چند کلمه ی دیگر بیشتر ادامه نداند ” درخت سیب ، با میوه های رسیده ، کنار رودخانه و سبد دخترک که شکسته بود ” و حالا هر کس در ذهنش تصویری و داستانی ساخت که همچنان پژواک و امتداد داشت .

 

دو

“نشانه شناسی [۱] علمی است که به مطالعه ی نظام های نشانه ای نظیر زبان ها ، رمزگان ها [۲]، نظام های علامتی و غیره می پردازد . “[۳] اما نشانه چه کارکردی دارد ؟ تمثیل بازی درخت سیب را به خاطر بیاورید . در آن جا از طریق نشانه ها ، تصویری در ذهن جمع ساخته شد . چرا که “کارکرد نشانه ، انتقال اندیشه به وسیله ی پیام[۴] است . این امر مستلزم وجود این عناصر است : موضوع یا چیزی که درباره اش سخن گفته شود یا مرجع[۵] ، نشانه ها و بنابراین یک رمزگان ، وسیله ی انتقال ، و البته یک فرستنده [۶]و یک گیرنده[۷] .”[۸]

رمزگان

 

فرستنده                          رسانه    گیرنده

 

 

مرجع

بدین ترتیب نشانه در مرکز یک فرایند ارتباطی قرار می گیرد . فرایندی که از طریق ایجاد نظامی همچون دستور زبان در میان نشانه ها ، به انتقال معنی می پردازد . در این جا پیام ، می تواند هر چیزی باشد ، پیام در واقع آن چیزی است که قصد انتقال آن را داریم ، که از طریق یک فرستنده ، برای یک گیرنده فرستاده می شود . نکته ی اصلی و حیاتی هم همین جاست . پیام بدون مخاطب معنا ندارد . اکنون برای انتقال پیام از طریق فرستنده است که لاجرم باید یک رسانه انتخاب کنیم ، این ممکن است خود زبان باشد و یا هر چیز دیگری که بتواند همچون زبان ، مفهوم را انتقال دهد ، حتی اگر ارتباط با دود توسط سرخپوستان باشد . نکته این جاست که پیام از طریق رسانه به دسته ای از رمزها بدل می شود . یا در واقع به نشانه بدل می شود که دریافت کننده برای آن که پیام را دریافت کند ، باید به رمزگشایی دست بزند . این پیام زمینه ای دارد و به همان زمینه و یا مرجع ، ارجاع می شود .

سه

سرآغاز نشانه شناسی به فردیناند دو سوسور(۱) باز می گردد . ” به نظر سوسور زبان شناسی بخشی از علم همگانی نشانه شناسی است . ” [۹]سوسور می پندارد که علمی کلی وجود دارد که مسائل نشانه شناسی را پاسخ می دهد و همین علم می تواند زبان شناسی را هم در بر گیرد . خوب که دقت کنیم می بینیم که هسته ی مرکزی و نقطه ی آغاز بسیار مهم سوسور که همان نشانه است ، به خودی خود در برگیرنده ی ارتباطی بسیار مهم است . ارتباطی که در نگاهی فلسفی اصولا سازنده ی ارتباط ذهن با هر چیز دیگری اعم از ذهن و غیر ذهن است و به عبارتی نشانه به نحوی ارتباط ذهن با هستی را توضیح می دهد . آن هم به شکلی کاملا ساده ! “به نظر سوسور هر نشانه ی زبانی استوار است بر قرارداد . واژگان درخت ، arbreوtree سه نشانه ی زبانی در سه زبان متفاوت هستند که برای یک پدیدار و یا یک معنای خاص به کار می روند . این سه لفظ متفاوتند . اما از یک مفهوم یا مصداق خبر می دهند . هر یک از این سه واژه یک دال [۱۰]است و سازنده ی تصویری ذهنی که مدلول[۱۱] نامیده می شود . “[۱۲] این جا دو مفهوم عمده و مشخص رخ می نماید ، یکی دال و دیگری مدلول و نشانه از دیدگاه سوسور از این دو جزء تشکیل شده است و به عبارتی نشانه همانا ارتباط میان دال و مدلول است .

اگر به تمثیل بازی ابتدای این بخش برگردیم در خواهیم یافت که بازی ای که انجام شد بازی تصاویری ذهنی است که پی در پی و بی توقف از راه توالی نشانه ها در ذهن مهمانان پدید می آید و تمام واژه هایی که در یک ساختار نظام مند به نام جمله گرد هم می ایند دال و تمام تصاویری که از این رهگذر ایجاد می شود مدلول هستند .

نشانه [۱۳]

 

 

 

” نشانه کلیتی است ناشی از پیوند بین دال و مدلول . رابطه ی بین دال و مدلول را اصطلاحا دلالت [۱۴] می نامند . و رابطه در نمودار سوسوری با پیکان نشان داده شده است . علاوه بر این پیکان ها ، خط افقی در این نمودار دیده می شود که دو عنصر درونی نشانه را از هم جدا می کند . ” [۱۵]

سوسور معتقد است که وقتی من واژه ی درخت را به کار می برم ، مفهومی از آن را در ذهن تو می نشانم ، بنابراین من دال به کار برده ام ، برای مدلولی در ذهن تو ، در واقع سوسور معتقد است که این ارتباطی روانشناختی برای پیوند ذهن هاست . هر چندکه بابک احمدی اشاره دارد که سوسور آن چنان منظور خود را از روانشناختی بودن نشانه مشخص نکرده است . [۱۶] اما نکته ی مسلم در این میان جنبه ی قراردادی بودن نشانه است . ” در واقع ، رمزپردازی مبتنی است بر توافق میان کاربران نشانه که رابطه ی میان دال و مدلول را پذیرفته اند و در کاربرد نشانه آن را لحاظ می کنند . “[۱۷]

چهار

چارلز سندرس پیرس(۲) ، زمینه هایی پدید آورد تا پیش بینی سوسور مبنی بر این که نشانه شناسی از زبان شناسی فراتر می رود به حقیقت بپیوندد . هر چند که پیرس امریکایی بود و چندان از فعالیت های سوسور اطلاع نداشت . آن چه که دستاوردهای پیرس را مهم می سازد ، یکی نگاهی است که به کارکرد نشانه و به عبارتی نگاهی است که به تعریف نشانه دارد و دیگری تقسیم بندی ای است که از نشانه ارائه می دهد . ” نشانه چیزی است که برای کسی در مناسبتی خاص به عنوانی خاص نشان چیز دیگری باشد . خطابش به کسی است . یعنی در ذهن آن کس ، نشانه ای معادل و چه بسا کاملتر می سازد . این نشانه ی دوم را من مورد تاویلی نشانه ی نخست می نامم . این نشانه از چیزی خبر می دهد ، از موضوع خود ، اما در تمامی مناسباتش چنین نمی کند ، بل در ارجاع به ایده ای خاص که من آن را مبنای نشانه ای خوانده ام از موضوعش خبر می دهد ” [۱۸]

برای پیرس نشانه سه جنبه ی مهم و اساسی دارد . یکی representamen که فرزان سجودی آن را نمود[۱۹] و بابک احمدی آن را مبنا[۲۰] نامیده اند ، دیگری object که همان موضوع است و بخش سوم interpretant که فرزان سجودی آن را تفسیر [۲۱]و بابک احمدی آن را مورد تاویلی [۲۲]نامیده است . در یک مثال ساده ” چراغ قرمز راهنمایی که سر چهار راه قرار دارد نمود (مبنا) است ، توقف خودروها ، موضوع آن است و این که چراغ قرمز به معنی آن است که خودروها باید متوقف شوند تفسیر(موردتاویلی) آن است . ” [۲۳] اما این تمام ماجرا نیست . موضوع ممکن است کمی پیچیده تر باشد . در انتهای همین فصل به این پیچیدگی خواهیم پرداخت .

اما پیرس سه دسته نشانه را از یکدیگر متمایز می کند . این سه دسته ی متمایز و مجزا عبارتند از شمایل [۲۴] ، نمایه [۲۵] و نماد[۲۶] .

پیرس در توصیف شمایل چنین توضیح می دهد ” شمایل نشانه ای است که صرفا به واسطه ی ویژگی های خودش به چیزی که بر آن دلالت می کند ارجاع می دهد . ” [۲۷] بنا بر این تعریف ” شمایل نشانه ای است استوار بر شباهت میان دال و مدلول ” [۲۸]مانند نقاشی های فیگوراتیو و عکس که خود پیرس به آن ها اشاره می کند . ” یعنی دال از برخی جهات (شکل ظاهری ، صدا ، احساس، و یا بو) مشابه مدلول است … عکس ، کاریکاتور ، ماکت ، نام آواها ، استعاره ها، کاربرد صداهای واقعی در موسیقی ، جلوه های صوتی در نمایش های رادیویی و… ” [۲۹]

اما نمایه ، چیز دیگری است . پیرس نمایه را اینطور توضیح می دهد ” نمایه نشانه ای است که به موجب آن که به واقع از موضوعش متاثر می شود ، به آن موضوع دلالت می کند” [۳۰] یعنی این که ما با وضعیتی علت و معلولی مواجهیم ، همچون دود که نشان از وجود آتش است و یا تابلویی نقاشی که به ما اجازه می دهد پس زمینه ی اجتماعی آن را بشناسیم . ” اگر پژوهش نشانه های نمایه ای را موضوع نشانه شناسی بدانیم ، امکان دارد که تمامی دانش انسانی موضوع نشانه شناسی قرار گیرد ” [۳۱] بنابراین ” نشانه های طبیعی ( دود، رعد ، جای پا ، پژواک ، صدا، بوهای غیر ترکیبی و طعم ها) نشانگان پزشکی ( درد، ضربان قلب، خارش) ابزارهای اندازه گیری (بادنما، دماسنج ، ساعت و مشابه آن) و مواردی چون عکس ، فیلم ، نمای ویدیویی یا تلویزیونی ، صدای ضیط شده ، روی نوار …”[۳۲] از مصداق های نمایه هستند . اما دسته بندی دیگر را نماد گفته اند که پیرس آن را این طور توصیف کرده است ” نماد نشانه ای است که به موجب یک قاعده – معمولا تداعی افکار عام – بر موضوعش دلالت می کند ، بارزترین نمونه ی نماد ، نشانه ی زبانی است .” [۳۳] در این جا ما با همان موضوعی مواجهیم که سوسور هم به آن اشاره کرده است ” این جا رابطه ی میان دال و مدلول استوار بر قرار داد است ” [۳۴] و به عبارت دیگر ” این رابطه را باید یاد گرفت … علامت های مرس ، چراغ های راهنمایی ، پرچم های ملی و مشابه آن …” [۳۵]

پنج

سینما ، موسیقی ، زبان و ادبیات از جهت چگونگی به کار بردن نظام های نشانه شناسی با یکدیگر تفاوت های بنیادی دارند . تزوتان تودورف(۳) در کتاب بوطیقای ساخت گرا نظام های مرتبه ی اول [۳۶] و نظام های ثانویه[۳۷] را تعریف می کند و ادبیات را مربوط به دسته ی دوم قلمداد می کند ” ادبیات یک نظام نمادین مرتبه اول نیست ( آن گونه که نقاشی می تواند باشد یا زبان ، از جهتی هست) بلکه نظامی ثانوی است ، چرا که از نظامی موجود یعنی زبان به عنوان ماده ی اولیه خود سود می جوید ” [۳۸] نکته این جاست که دسته ای از نظام های نشانه ای همچون زبان ، موسیقی ، نقاشی و یا احتمالا مجسمه سازی از نظام های دیگری استفاده نمی کنند . اما ادبیات و به شکل شدید تر سینما ، تاتر و تلویزیون برای بنیان گذاشتن نظام نشانه ای خود از چندین نظام دیگر سود می جویند . تاتر را در نظر بیاورید که چگونه ادبیات ، موسیقی ، رقص ، نقاشی و … را در هم می آمیزد و به شکلی پیچیده تر سینما و تلویزیون هم به همین حالت است .

رادیو و به عبارتی نمایش رادیویی ، هر چند به هر حال جزو نظام های ثانویه هستند . اما بر خلاف تاتر ، سینما ، تلویزیون و مانند این ها ، حد اقل به لحاظ شکل ، نظام های نشانه ای یکسان را به کار می گیرند . نمایش رادیویی مجموعه ی نظام های صوتی را به کار می گیرد . همچون زبان و موسیقی و این را در کل می توان به چند دسته تقسیم کرد : کلام ، موسیقی ، سروصدا و منفی این سه گروه ، یعنی سکوت …

آن چه که پیش روی ماست این است که چگونه نمایش به شکل صوتی امکان پذیر است ؟ بخشی از پاسخ این سوال را این جا می توانیم بدهیم ، یعنی از راه تحلیل نشانه شناسی .

هنگامی که پیش روی مخاطب ، رفتار و عمل به جای گفتار می نشیند و به عبارتی عمل بر روی صحنه جاری می شود با پدیده ای به نام نمایش روبرو هستیم ، بنابراین ذات نمایش فرایندی بصری است و رادیو البته رسانه ای کور و غیر بصری محسوب می شود ، پس چگونه است که می توان عمل را از این طریق انتقال داد ؟

خیال انگیزی که رادیو را به ادبیات و شعر نزدیک می کند ، شاید بخش کوچکی از پاسخ باشد . باز هم به تمثیل ابتدای این بخش بازگردیم ، آن جا که کلمات بازگو می شوند و در ذهن مهمانان ، تصویری را می سازند ، و همچنین دانستیم که اصولا ساختار نشانه که همان ارتباط دال و ودلول است بر همین اساس یعنی ساخته شدن تصاویر در ذهن تعریف می شود ، بنابراین بی راه نیست آن هنگام که کلمات بدون وجه بصری جریان می یابند ، ذهن به سرعت به ساختن تصاویر دست بزند ، همان که در زندگی روزمره ، هنگام خواندن کتاب و یا شنیدن موسیقی رخ می دهد . اندرو کرایسل(۴) در کتاب درک رادیو تحلیلی جالب از نقش و کاربرد بیان کلمات دارد ، آنچنان که نحوه ی بیان کمات را از سطح متن نوشتاری فراتر می برد و با پیش کشیدن مفهوم اجرا ، گسترش احساس و دریافت را مورد توجه قرار می دهد ” کلمه های رادیو ، اجبارا همیشه شفاهی و گفتاری هستند . اکنون باید به این نکته توجه کرد که از لحاظ نشانه شناسی ، کلمه در رادیو رمز دو – دویی[۳۹](است) و یا دو رمز دارد : یکی خود کلمه که نماد و سمبل چیزی است که ارائه می شود و دیگری صدایی که این کلمه را ادا می کند و شاخص شخص و یا خصلت ها و ویژگی های گوینده ی آن است . ” [۴۰] در واقع اجرا به کلمه جان می دهد . ” معنی و مفهوم روندی ایستا و جامد نیست ، بلکه بسیار سیال و انعطاف پذیر است که همراه با بافت کلمه و پیش فرض هایی که داریم ، تغییر می کند و این موضوعی است که علمای نشانه شناسی ، به آن کاملا نپرداخته اند .همان طور که گفته شد ، صدا می تواند در یک سطح ، شاخص[۴۱] خود فرد باشد ( خود گوینده) یا در یک سطح ، شاخص یک شخصیت باشد(یک روستایی ساده ، یک زن و …) و در سطحی دیگر شاخص یک برنامه ، فرستنده و حتی یک ملت باشد . این دو سطح آخر را می توان به مثابه نمونه هایی دانست که در علم نشانه شناسی به آن معنی بسط داده شده [۴۲]می گویند ” [۴۳] برای نزدیک شدن به این ویژگی بار دیگر باید به پیرس برگردیم که می گفت یک نشانه که ارائه می شود ، تصویری را در ذهن تو پدید می آورد که خود به خود تصویر چیز دیگری است و این زنجیره ای بی پایان از نشانه ها را پدید می آورد . شنیدن یک نمایش رادیویی همچون همه ی آثار هنری دیگری ما را درگیر و گرفتار این حلقه و زنجیره ی نشانه ها می کند که پی در پی در ذهنمان دچار تغییر وتحول هستند . هر نشانه ، نشانه ای دیگر و هر معنا ، معنای یدیگر را پدید می آورد . شنیدن رودخانه ی جاری کلمات که با جلوه های صوتی همراه هستند ، مکان ، زمان ، حرکت ، شخصیت ، ویژگی های حسی شخصیت ، حالات بدن او ، لباس ، چیزی که می خورد و می نوشد و … این زنجیره ای است که لحظه ای ذهن را رها نمی کند . اگر یادمان باشد ، پیرس در هر نشانه سه جزء تشخیص داده بود ، مبنا ، مورد تاویلی و موضوع ، تداوم مورد تاویلی بود که نشانه هایی را پی در پی در ذهن تداعی می کرد . یعنی معنای هر نشانه ، خود نشانه ای دیگر است . بازیگر واژه ی ترس را زیر لب و آرام بیان می کند ، معنای آن می تواند این باشد که شخصیتی که ارائه می شود آرام و خونسرد است ، این خونسردی می تواند نشان دهد که او به راحتی از میدان به در نمی رود و همین هم خود معناهای دیگری دارد که در ساختار نمایش و نظامی که با آن مواجهیم البته ابعاد و اشکال دیگری هم به خود می گیرد .

به هر تقدیر نشانه ها درنمایش رادیویی ، در هر سه شکل نماد ، نمایه و شمایل به کار گرفته می شوند . مجموعه ی نشانه های مربوط به زبان ، یعنی کلمات و اجرای آن همان نشانه های نمادین هستند که البته موسیقی هم در این میان ممکن است وجهی نمادین پیدا کند ، چون موسیقی با نظام نشانه ای مربوط به خود در نمایش و کلا در رادیو حضور پیدا می کند . اما مجموعه ی جلوه های صوتی و همچنین موسیقی به عنوان یکی از ابزارهای صحنه ، مجموعه ای از شمایل ها و نمادهایی هستند که در رادیو کاربرد دارند . هر چند که اجرای کلمات ، چنان چه از کرایسل نقل کردیم ، خود می تواند وجهی شمایلی و همچنین نمایه ای به خود بگیرد .

صدای جیرجیرک در دل شب در یک نمایش رادیویی ، یک نشانه ی شمایلی است ، چرا که یکی از وجوه شب همین صدای جیرجیرک هاست ، اما می تواند نمایه ای هم باشد ، چرا که در یک شب خلوت می توان صدای جیرجیرک ها را شنید ، پس احتمالا پاسی از شب گذشته است . نشانه از این رهگذر وجهی دوتایی پیدا می کند . هر چندکه برخی نشانه ها شاید بیشتر یکی از این وجوه را داشته باشند ، مثلا صدای دستگاه تنفس در یک صحنه ، بیشتر گویای آن است که ماسک اکسیژن بر چهره ی بیمار است و بیشتر وجهی نمایه ای پیدا می کند و یا صدای همهه ی بازار که نشان دهنده ی همان مکان است و این هم وجهی نمایه ای است و از سوی دیگر صدای باد و یا به کار بردن صدای حیوانات بیشتر وجهی شمایلی دارد .

تا این جا جایگاه نشانه ها در نمایش رادیویی را تبیین کردیم . این که نشانه ها همه از جنس صوت هستند و هر سه صورت نماد ، نمایه و شمایل در آن قابل تشخیص است ، ضمن این که نشانه ها می توانند وضعیتی دو گانه به خود بگیرند . در کنار این ، اجرا ، کلمه را از آنچه که هست فراتر می برد و معناهای تازه ای بر دوش آن می گذارد و سبب ایجاد سلسله ای از نشانه ها می شود که توجیه گر وجه خیال انگیری نمایش رادیویی است .

حالا اگر صدا را از یک فیلم سینمایی جدا کنیم ، بسیاری از ویژگی هایی را که در بالا به آن اشاره شد با خودش دارد ، پس چه چیزی صدای یک فیلم سینمایی و یا صدای ضبط شده ی یک نمایش را از نمایش رادیویی مجزا و مستقل می کند ؟ و به نشانه ها در نمایش رادیویی هویت و استقلال خودشان را می دهد ؟

” شنونده رادیو چطور تشخیص می دهد که معنی سر و صداها و یا صداپردازی ها چیست ؟ … (وضعیتی وجود دارد که ) از آن به عنوان یک نوع سیستم میانجی و ارتباطی از علائم صدا یا علائم مربوط به صدا یاد می کنند که هم فرستنده و هم گیرنده (شنونده) به طور قراردادی پذیرفته اند و می دانند که هر صدا معرف چه چیزی است …” [۴۴]در این جا نقل قولی آمده است از دیدگاهی که درک موقعیت صدا را گونه ای انتخاب می داند . یعنی نوعی قرارداد انتخابی و نه اتفاقی ، در واقع این دیدگاه بر آن است که صدا جایگزین چیزهایی است که می بینیم و به همین خاطر به قرارداد بدل می شود، اما در این میان تکلیف کسانی که این قراردادها را نمی شناسند چه می شود ؟ و اگر آن ها نمی شناسند ، پس چگونه می توانند با آن ارتباط برقرار کنند ؟ کرایسل در پاسخ به این پرسش ، بر نکته ای مهم و راهگشا انگشت می گذارد ” در نحوه ی ادراکی که ما از جهان داریم، صدا خودش یک خاصیت طبیعی دارد ، حتی اگر متعلق به چیزهایی باشد که اکثرا ما آن را با چشم می بینیم ، صدا بر خلاف کلمه چیزی نیست که ما آن را جانشین چیزی کنیم. ” [۴۵] . در واقع این جا تاکید بر این نکته است که شناخت ما از جهان پیرامون صرفا بر اساس تصویر نیست ، بلکه ما بسیاری از پدیده ها را بر اساس صدایشان ممکن است درک کنیم و بر این اساس است که نمی توان به طور مطلق گفت که در نمایش رادیویی صدا می آید و معادل تصویر می شود ، بلکه در نمایش رادیویی ، آن چه اتفاق می افتد روند جابجایی رمز است . اگر بخواهیم دقیق تر توضیح بدهیم ، باید به تصویر بیندیشیم ، به هر تصویری ، فرض کنید که یک فیلم صامت دوران اولیه ی سینما را نگاه می کنید و یا یک عکس را می نگرید … شما با یک نظام تصویری مواجهید ، نظامی که هنوز صدا به آن اضافه نشده است . خب چه اتفاقی می افتد ؟ آیا چیزناشناخته ای وجــود دارد ؟ درواقع شما همه چیز را با دیدن می شناسید . حالا بگذارید مثال را کمی پیچیده تر کنیم ، می خواهم یک فیلم کاملا مشخص را مثال بزنم فیلم ” سرقت بزرگ قطار” ساخته ی ادوین اس پورتر (۵) از اولین فیلم های مهم تاریخ سینما که به نحوی خالق مفهوم تدوین فیلم بود . در این فیلم نماهایی از شلیک تفنگ را شاهدیم ، همچنین نماهایی از حرکت قطار و همچنین یورتمه رفتن اسب ها و در تمام این ها صدا حضور ندارد ، نکته ی حیرت انگیز و قابل توجه این است که نبود صدا ، مخصوصا در لحظه ی شلیک و کشته شدن ، گونه ای کنش و عمل ناقص را به نمایش گذاشته است و حتی افتادن ها به نظر ناگهانی و مصنوعی است ، این همان موردی است که بازنمایی یک ویژگی و رفتار با صدا کامل می شود و به نحوی صدا باید مفسر و توضیح دهنده ی آن باشد، در واقع در این جا صدا مکملی است که به کمک تصویر می آید ، یعنی نمایش مبتنی بر تصویر در بسیاری مقاطع نیازمند نظام اصوات است تا آن را کامل کند .

اکنون با این دیدگاه به دنیای صدا قدم می گذاریم . فرض کنید نوار صوتی یک فیلم سینمایی را می شنویم ، صحنه ای که دو نفر در یک نی زار راه می روند . صحبت های آن ها درباره ی مقر دشمن ، نحوه ی شناسایی و چگونگی حمله به آن ها است ، در حالی که در طول این مدت صدای خش خش کشیده شدن لباس ها به نی ها لحظه ای قطع نمی شود . ما به عنوان شنونده هیچ شناختی از مکان ، زمان ، وضعیت اشخاص نمایش و چگونگی حرکتشان نداریم و به همین خاطر صدای نی زار بسیار آزار دهنده است . این جا توضیح و تفسیری لازم است تا بتواند به ما بگوید که این صداها برای چیست ، ما که تصویر در اختیار نداریم – پس نظامی که به یاری ما می آید ، زبان و کلمه ها است . ” طبیعی ترین و بارزترین شیوه ی نمود یک شی که در تاتر(نمایش) هم امکان آن وجود دارد ، دیدن آن شی است . اما در رادیو این کار باید به طریقی دیگر و به روشی ثانویه عرضه شود ، یعنی صدای آن شی باید شنیده شود . حال اگر این کار غیر ممکن و یا خیلی سخت باشد ، باید آن شی را از طریق یک نشانه و یا نشانه های مصنوعی و قراردادی (یعنی سمبل ها و نشانه هایی که کلمه نامیده می شوند) نشان داد و عرضه کرد . ما به این روند جا به جا کردن رمز (از بصری به کلامی ) می گوییم . ” [۴۶]

به کار بردن نشانه های شنیداری در نمایش رادیویی ، مستقل از تصویر رخ می دهد . نشانه های شنیداری زندگی مستقل خود را دارند و برای حضورشان باید به وجه شنیداری جهان توجـه داشت ، وجهی که از تصویر بر نمی خیزد ، بلکه به عنوان صدا ، شکل مستقل خود را دارد . به همین خاطر است که نمایش رادیویی از نظر حضور نشانه ها و چگونگی کاربرد ، شکلی مستقل و مجزا است .

[۱] – semiologie

[۲] Code

  • گیرو ، پی یر – نشانه شناسی – ترجمه محمد نبوی . تهران – نشر آگه – ۱۳۸۰- چ اول – ص ۱۳[۳]

[۴] -message

[۵] -reference

[۶] -sender

[۷] -receiver

– همان – ص ۱۴[۸]

– احمدی ، بابک – از نشانه های تصویری تا متن – تهران – نشر مرکز . ۱۳۷۱ – ج اول- ص۱۳ [۹]

[۱۰] -signifiant

[۱۱] -signifie

-احمدی بابک – ساختار و تاویل متن – نشر مرکز – تهران – ۱۳۷۰- ج اول – چ اول- ص ۱۵ [۱۲]

– سجودی فرزان – نشانه شناسی کاربردی – ص ۲۲[۱۳]

[۱۴] -signification

[۱۵] – سجودی ، فرزان – نشانه شناسی کاربردی – نشر قصه – تهران – ۱۳۸۲- چ اول- ص ۲۲

[۱۶] – احمدی بابک . ساختار و تاویل متن – ص ۱۵

[۱۷] – گیرو، پی یر- ص ۴۲

[۱۸] – احمدی ، بابک – از نشانه های تصویری تا متن – ص ۳۵

[۱۹] – نشانه شناسی کاربردی – ص ۳۰

[۲۰] – از نشانه های تصویری تا متن – ص ۳۵

[۲۱] – نشانه شناسی کاربردی – ص ۳۰

[۲۲] – از نشانه های تصویری تا متن – ص ۳۵

[۲۳] – سجودی فرزان – نشانه شناسی کاربردی – ص ۳۰

[۲۴] – icon

[۲۵] index

[۲۶] – symbol

[۲۷] – الام ، کر – نشانه شناسی تاتر و درام – ت فرزان سجودی – نشز قطره – تهران – ۱۳۸۱- چ اول – ص ۳۲

[۲۸] – احمدی ، بابک – ساختار و تاویل متن . ص ۲۴

[۲۹] – سجودی فرزان – ص ۳۳

[۳۰] – الام ، کر – ص ۳۲

[۳۱] – احمدی بابک – ساختار و تاویل متن – ص ۲۷

[۳۲] – سجودی فرزان – ص ۳۴

[۳۳] – آلام ، کر – ص ۳۵

[۳۴] – احمدی ، بابک – ساختار و تاویل متن – ص ۲۸

[۳۵] – سجودی ، فرزان – نشانه شناسی کاربردی – ص ۳۳

[۳۶] -primaire

[۳۷] -secondaire

[۳۸] – تودورف ، تزوتان – بوطیقای ساخت گرا – ت محمد نبوی – نشر آگه – تهران – ۱۳۷۹- چ اول

[۳۹] – binary-code

[۴۰] – کرایسل، اندرو- درک رادیو – ت معصومه عصام- تحقیق و توسعه صدا – تهران – ۱۳۸۱- چ اول – ص ۶۶،۶۷

[۴۱] – در کتاب درک رادیو ، مقابل واژه index که همان نمایه است ، واژه شاخص گذارده شده و در این پاراگراف هم اشاره به این است که چگونه اجرای کلمات وضعیت نمایه ای دارند .

[۴۲] – extended signification

[۴۳] – کرایسل ، اندرو – ص ۶۷، ۶۸

[۴۴] – کرایسل ، اندرو- ص ۲۳۵

[۴۵] – همان – ص ۲۳۶

[۴۶] – همان – ص ۲۳۸، ۲۳۹

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 61 = 71