نمایشگاه کتاب تهران تجربه ای که گویی اولین دوره است که برگزار می شود
گزارش احتصاصی سرزمین هنر از سی و سومین نمایشگاه بین الملی کتاب تهران
نمایشگاه سی و سوم تجربهی فرهنگیای که هر بار گویی اولین دوره است که برگزار میشود | منصوره صالحی | سرزمین هنر | کتاب |نمابشگاه کتاب تهران بعد از چند تجربهی برگزاری در شهر آفتاب، امسال به رسم گذشته بعد از توقف برگزاریِ دوساله، به دلیل پاندمی کرونا؛ بار دیگر در مصلای تهران برگزار شد.
من منصورهصالحی، گزارشگر سایتهنرلند؛ به عنوان شهروند و شاگرد به همراه استادم “آقای بهمن حمیدی” ویراستار و شاهنامهشناس، برای دیدار از نمایشگاه و تهیه چند عنوان کتاب و شرکت در نشست انجمن ویراستاران به مصلی رفتیم.
ورود به نمایشگاه کتاب تهران
یکی از عزیزان با خودرویِ شخصیاش ما را همراهی میکرد. اولین و چشمزنندهترین مورد، خودروهای سرگردانِ پشت درهای ورودی به مصلی بود. درهای بسته، نگهبانهای خسته از گلایه و دلخوری رانندهها، بیاطلاع از چگونگی ورود و شرح شرایط استفاده از پارکینگها. ردیفی از اتوبوسهای پارکشده کنار خیابان دیدیم و رانندهی اصفهانی که بسیار ناراحت بود و گلایه داشت که به سختی اینجا را پیدا کرده است.
از دور زدنهای مکرر و کشمکش لفظی و خواهش و تمنا از پلیس برای ماندن کنار اتوبان تا ساعت چهارونیم که دانشجوهای علوم پزشکی اصفهان، از دیدار نمایشگاه برگردند، البته بدون استراحت و پیشبینی تمهیدات لازم.
نه برای دیدارکنندگان تهرانی از نمایشگاه که با خودروی شخصی آمده بودند و نه برای مشتاقانِ کتاب که از شهرهای دیگر در حوالی نمایشگاه کتاب تهران هروله میرفتند،شرایط مناسبی نبود.
وقتی نگهبانها به پارکینگ یک ارجاع میدادند، رانندهای به من گفت نروید جای خالی ندارد، من ده بار دور خیابان ساختمان مصلی دور زدهام و سرگردانم. به ورودی پارکینگ یک رسیدیم و تکرار ماجرا.
پیاده شدم و به کیوسک نگهبانی ورودی پارکینگ رفتم و اعلام کردم که استادم کیست، علاوه بر جایگاه ادبی و سهمی که در اعتلای ادبیات معاصر دارند که بر روی سیصد، اثر چه تالیف چه ویرایش آثار تالیفی مهم ادبی و تاریخی کار کردهاند، این رفتار آبرومندانه و در شان ادبیات و استادان محترم و کم بدیل نیست و علاوه بر آن شرایط جسمی استاد طوری نیست که بخواهیم زمان طولانی پیاده رویکنیم.
خوش اقبال بودم یکی دونفر متوجه شدند و گفتند کنار در جای مناسبی بایستیم و به محض خالی شدن جای پارک بتوانیم به ورودی یک وارد شویم.
برگشتم داخل ماشین و بعد از چند دقیقه که شاهد بگومگوی رانندهها با نگهبانان و کادر پلیس راهنمایی بودیم امکان ورود به پارکینگ مهیا شد، و البته پارکینگ رایگان نبود و ورودیه داشت و استفاده از پارکینگ قسمت هر کسی هم نمیشد.
شبستان مصلی و غرفه های نمایشگاه
القصه که خودرو را پارک کردیم و به سمت ساختمان راه افتادیم. ماشینهای مخصوص جابهجایی بازدیدکنندگان در مسیر نمایشگاه بودند اما به نظر میآمد که کافی نیستند و مردم در صف ایستاده بودند.
از یکی از این جابهجا کنندهها(خودروی تردد نمایشگاهی)خواستم که بایستد تا استاد سوار شود و مواجه شدم با اعتراض یک شهروند بدون توجه به اینکه چرا من این درخواست را از راننده داشتهام و قضاوت و دلیل ایشان دور از نگاه انسانی و معترضانه بود برای این که چرا خواهش کردیم نزدیک استاد توقف کند و استاد سوار شده است.
ظاهرا” رویدادهای فرهنگی در کشور ما محفلی برای برونریزیِ رفتارهای غیرفرهنگی است، آنهم به دلایل گوناگون که بایستی کارشناسان حوزه فرهنگ و علوم اجتماعی و مردم شناسان، به آن بپردازند و در این مقوله نمیگنجد.
به هر روی وارد ساختمان نمایشگاه کتاب تهران شدیم و غرفهها.
بیسلیقگی در دکوراسیون غرفهها و چیدن کتابها و ارائهی آنها مشهود بود.
در سالن اختصاصی کتاب کودک، سرگردانی بیشتر بود.
تعدادی غرفهها هنوز پلاک نداشتند و پس زمینه بعضی غرفهها آجرهای بندکشی با سیمان سیاه وسرد، که ته ماندهی جان و حس ادبی انسان را میمکید.
به نظر میآمد کتابها مهمانان ناخواندهای بودند که با شوک برگزار کنندگان روبهرو شده بودند و از منظر یک شهروند که تخصص چیدمان و ارائه نمایشگاهی ندارم، اما درک حسی و زیبایی شناسی من ایجاب میکرد زودتر از شبستان بیرون بروم…
گفتگو با «مجید پور اسماعیل»
در شبستان مصلی با «مجید پور اسماعیل» کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، عضوپیوستهی انجمن صنفی ویراستاران و دبیر انجمن ادبی دوستداران شاهنامۀ مازندران- بابل و ویراستار همکار با انتشاراتِ نگاه، موج و کتاب کولهپشتی، گفتوگویی دربارهی سی و سومین نمایشگاه کتاب تهران داشتم که، خلاصهای از این گفتوگو را برایتان نقل میکنم.
” به قدری از ضعفهای نمایشگاه گفتیم و تأثیر نداشت که خسته شدیم از گفتن اما چشم باز هم میگوییم شاید از قلم شما کارگر افتاد.
نمایشگاه اگر به صورت راهروهای مرتب و پیوسته بود برای دیدار کننده و خریدار کتاب بسیار راحتتر بود تا به این شکل که تعدادی غرفهها در عرض و تعدادی در طول باشند. به عبارتی غرفهبندی امسال نوبر بود.
غرفههای کوچک دو متری، سه متری که در شأن ناشران نبودند.
یا موردی که برای خود من پیش آمد چادر کارنامۀ نشر را که برای اجرای برنامههای جانبی تعبیه شده بود را بهسختی پیدا کردم چون تابلوِ راهنما و شناسایی نداشت، وقتی مینویسند ورودیِ فلان ، مکان تردد همیشگی و شناختهشدهای نیست، علیالخصوص برای مهمانان، که بشود صِرف دانستن یک اسم، آن ورودی را پیدا کرد.
نقشهای گذاشتهاند که خودِ نقشهخوانی تخصص میخواهد برای بازدید کنندهای که ممکن است معلم بازنشستهای باشد و عینک همراه نداشته باشد! چطور باید نشانی را پیدا کند؟ از سرگردانیِ بسیاری از مراجعان میشد دریافت که مشکل پیدا کردن غرفهها مشکل یکی دو نفر نیست.
وقتی به چادر کارنامهی نشر برای حضور در برنامۀ انجمن صنفی ویراستاران رسیدم دیدم علیرغم داشتنِ مجوز برای برگزاری نشست صدای بسیار بلند بلندگویی که موسیقی و ویژهبرنامه پخش میکرد مزاحم این نشست بود. دستکم هنگام صدور مجوز باید به همزمانی اجرای برنامهها توجه داشت یا اقدامات لازم را پیش بینیکرد که در یک سالن صدای بلند بلندگوی عمومی ویژهبرنامهای که در گوشهای از سالن اجرا میشود را تحتالشعاع قرار ندهد.
یک موضوع ساده و بدیهی هم این که، باید در نمایشگاه کتاب تهران امکان تهیهی غذا باشد. غرفههایی که بودند بسیار شلوغ بود و پاسخگوی حجم تقاضاها نبودند.
بهعلاوه برای یک امر فرهنگی نباید مردم در زیر آفتاب یا باد و باران در صفهای طولانی تهیه یک ساندویچ یا یک بطری نوشیدنی بایستند.
نکتۀ دیگری که اصلا به غن توجه نشده بود نبود نوشیدنی گرم بود، هیچ امکانی برای تهیهی نوشیدنیِ گرم نبود، ممکن است برای مسئولان وپرسنل نمایشگاه این امکان فراهم بوده باشد اما عموم مردم و دیدارکنندگان از نمایشگاه چه کنند؟
نمیشود گفت، مردم و مهمانان نمایشگاه از صبح تا عصر نیازی به نوشیدن یک لیوان چای یا قهوه گرم ندارند، بههرحال ما ایرانی هستیم و فرهنگ غذایی خاص خودمان را داریم.”
بخش بین الملل نمایشگاه کتاب تهران
بخش بینالملل نمایشگاه، در نیم طبقه شبستان اصلی مصلی با طی شدن سی و چهار پله! به دلیل جای تقریبا” نامناسب ناشران بین المللی و عدم اطلاع رسانی کافی، کم تردد بود اما غرفهی کره جنوبی به دلیل حضور سفیر”یون کانگ هیون” شلوغ بود و زبان آموزان کرهایِ جوانی که از طریق دعوت مجازی در اینستاگرام از حضور سفیر مطلع شده بودند در غرفه حضور داشتند.
انتهای نیم طبقه شبستان بعد از غرفهها، در سالن برگزاری علمیفرهنگی نشست انجمن صنفی ویراستاران با سخنرانی دکتر جواد رسولی آغاز شد.
و در ادامه با سخنرانان دکتر مهناز مقدسی و لیلا اثناعشری و تجلیل از برگزیدگان انجمن تا ساعت پانزده ادامه یافت.
سی و سه دوره هم برای آنچه که میباید، کافی نبود.
نمایشگاه هر روز از ساعت ۱۰ تا ساعت ۲۰ ادامه دارد و تا سیو یکم اردیبهشت ادامه خواهد داشت.