سهم یک زن از زندگی | نقد کتاب سهم من نوشته پرینوش صنیعی

نقد کتاب

 

رمان سهم من نوشته پرینوش صنیعی داستان زندگی دختری به نام معصومه است که در اوج ماجراهای سیاسی تاریخ ایران روایت میشود. این رمان ابتدا در ایران اجازه چاپ نگرفت , شاید به این دلیل که به تضادهای جامعه مدرن ایران در مقابل جامعه سنتی پرداخته بود. اما بلافاصله پس از چاپ , اگرچه تم خاکستری و غم آلودی داشت ,مورد استقبال قرار گرفت.

رمان سهم من داستان زندگی دختری است به نام”معصومه” از یک خانواده به اصطلاح مذهبی و متعصب است که با پدرومادرش از قم به تهران مهاجرت می کند , او که دانش آموزی ساعی و پر تلاش است در دوره راهنمایی عاشق جوان داروخانه چی می شود و با کمک دوستش با او نامه نگاری میکند,و برای اصلاح “رسوایی” دست از تحصیل می کشد و تن به ازدواج اجباری می دهد.

او با “حمید” که به اصطلاح روشنفکر و مبارز است ازدواج میکند تا دست به ازدواج بدتری نزند.تصمیم عجولانه ای که با سماجت پدر و با پادرمیانی زن همسایه انجام می پذیرند و همین ابتدای ماجرا “سهم معصومه” را از زندگی اش و از زندگی زنان جامعه در دوره اش به روشنی نشان در می یابیم.

اوج داستان زمانی اتفاق می افتد که می فهمیم همسر معصومه یک مخالف سیاسی است و این امر در تضاد با

سنتهای خانواده معصومه است.

اگرچه برادر معصومه از آن دست افرادی ریاکاری است که در تمام مذاهب, از مذهب به نفع خویش استفاده می کنند و همین اتفاق در ذهن خواننده

چالشی ایجاد می کند.

همان قدر که حمید کمونیست انسان خوبی نیست محمود و مقدس مآبی های افراطی اش آزار دهنده است!

سهم من پرینوش صنیعی- زندگی معصومه

معصومه با داشتن سه فرزند , هنگامی که همسرش را اعدام می کنند به ناگاه در می یابد حالا که بیش از هرلحظه به کمک اطرافیان نیاز دارد, باید روی پای خود بایستد.

او مشغول به کاری می شود و زندگی را به سختی می گذارند اما معصومه جوان و بیوه از ترس دیگران اجازه ازدواج مجدد نخواهد داشت و بار زندگی

خود و سه فرزندش را متهم است که تنها به دوش بکشد.

“سهم مردانگی” هم بر دوش معصومه می افتد

او فرزندانی دارد که علیرغم اینکه شاهد تلاش روز افزون مادر برای حفظ زندگی هستند, علیرغم اینکه در جامعه مدرنتری پرورش یافته اند, ولی قدر شناس فداکاری های او نیستند زیرا یک مادر و یک زن در جامعه سنتی ایران محکوم به فداکاری است ,چون به او وعده داده شده است بهشت زیر پای مادران است.

این فداکاری و از خود گذشتگی تمام “سهم یک زن” از زندگی اوست.

در داستان خواهیم دید فرزند بزرگتر معصومه قربانی بازی سیاسی ای شده است که پدر آن شرکت کرده بود. محروم از تحصیل و کار و … و تنها راه را در آن می بیند تا از کشور مهاجرت کند , شاید دور از وطن به خواسته و آرزوهایش دست پیدا کند و تا حدی به آنها می رسد اما به چه قیمتی؟

حالا معصومه که خود قربانی جبر جامعه است, فرزند خویش را قربانی بعدی می داند. “سهم قربانی بودن” که از مادر به ارث رسیده است.

فرزند دوم در زمان جنگ به سربازی فراخوانده می شود ناچار به دفاع مقدسی می شود که از اساس هیچ اعتقادی به آن ندارد. “مسعود” مادری دین زده و پدری کمونیست دارد, برادرش بی هیچ علت درستی ناچار به پناهندگی شده است اما مسعود آزاده جنگ تحمیلی است. بنابراین از مزایایی برخوردار می شود که ایثارگران و آزادگان واقعی از آن چشم پوشیده اند. فرصت طلبی آن چیزی است که مسعود از دایی اش به خوبی آموخته است.

تظاهر به ظواهر دین در تمام زندگی مسعود رخنه کرده است آنچنان که مادرش را متحیر می کند. 

“سهم معصومه ” از فرزندان ذکورش هم جز دوری و تظاهر نیست.

در پایان داستان معصومه با عشق قدیمی اش , همان پسر داروخانه دار ملاقات می کند, داستان عشق قدیمی زنده می شود. اکنون هر سه فرزند معصومه متأهل هستند ولی اجازه ازدواج مجدد به مادر را در این سن و سال نمی دهند.

” خانم جون همیشه می گفت:

سهم هرکسی از قبل مشخصه, براش کنار می ذارن, اگه آسمون به زمین بیاد هم عوض نمی شه.

اغلب فکر میکنم سهم من از زندگی چی بود؟

آیا اصلاً سهم مشخص و مستقلی داشتم؟

یا جزیی بودم از  سهم مردان زندگیم که برای باورها, ایده آل ها یا هدفهاشون, هرکدام به نوعی مرا به قربانگاه بردند…”

دختر, زن , مادر در جامعه و فرهنگ ایران قدیم از حقی برخوردار نیست , مگر آنکه پدر, برادر, همسر به او اجازه بدهند. شاید دلیل پر طرفدار شدن کتاب “سهم من” همین نگاه بی پرده به وضعیت زنان در جامعه باشد. جامعه ای آنچنان که باید و شاید به حقوق اسلامی یک زن احترام نمیگذارند و از دین به همان پوسته ظاهر آن بسنده کرده است.

این داستان فقط نشان دهنده ظلم و ستمی نیست که بر زنان رفته است بلکه نشان دهنده تعصبات بی پایه , جهل, بدعت گذاری های دینی و

تبعیضهای جنسیتی نیز هست.

آنچه از شخصیت معصومه به ذهن متبادر می شود زنی است که با چنگ و دندان از حقوق اش دفاع میکند از تمام آنچه که “سهم اوست” ولی اجازه دست یابی به آن را ندارد.

اما این اتفاق آن چیزی نیست که فقط در شرق روی دهد, بی شک در جوامع پیشرفته هم زنان به تمام حقوقی که دارند و شایسه آن هستند دست نیافته اند.

“سهم من” نوشته پرینوش صنیعی در سال ۱۳۸۱ در انتشارات ” رزوبهان” به چاپ دوم رسید .

چاپ بیست و پنجم آن نوروز ۱۳۹۲ روانه بازار شد. این کتاب در سال ۲۰۱۰برنده جایزه “بوکاچو” از ایتالیا شد.

غزل قربانپور

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

2 + 6 =