فیلم کوتاه ابرهای کومولوس | اشکهای غم و اشکهای شوق
ابرهای کومولوس
فیلم کوتاه ابرهای کومولوس | محبوبه کیایی| سرزمین هنر | بخش سینما | داستان کوتاه اشک های غم و شوقی که می خواهند تبدیل به ابرهای کومولوس شوند
شناسنامه فیلم:
نام فیلم: ابرهای کومولوس
کارگردان: رضا کوه پور
محصول:۱۳۹۷ ایران
مدت فیلم:۲۰ دقیقه ۴۷ ثانیه
دیپلم افتخار بهترین فیلم از جشنواره ی فیلم کوتاه آنلاین
راه یابی به شانزدهمین جشن تصویر خیال
راه یابی به هفتمین جشنواره فیلم کوتاه
راه یابی به مرحله نیمه نهایی جشنواره فیلم های کوتاه سانفرانسیسکو آمریکا
نگاهی به فیلم ابرهای کومولوس
نخستین پلان فیلم با یک مدیوم کلوزآپ آغاز می شود و یک مونولوگ که عدد ۸۸۸ را چند بار تکرار می کند و بلافاصله این مونولوگ تبدیل به دیالوگ می شود و یک کلوز آپ وارونه که نوآوری تصویری و دیدگاه تازه ای را به نمایش می گذارد.
فیلم کوتاه ابرهای کومولوس با یک ایده سازی خلاقانه خود را به ادبیات مینی مال نزدیک می کند، همه چیز در فیلم ساده و خلاصه است. چنانچه می بینیم تعداد شخصیت ها محدود و شخصیت پردازی در آن وجود ندارد و آنچه این فیلم را جذاب می کند؛ همان دو شیشه ی کوچک اشک غم و شوق است و فیلم را از نظر ایده پردازی در مسیر موفقی قرار می دهد.
در فیلم ابرهای کومولوس هیچ کس به طور دقیق و مشخص نمی داند که چرا گریه می کند. بررسی ها نشان داده اشک ریختن نشان دهنده ی بی پناه بودن و نداشتن ابزاری برای دفاع از خود است و اشک های یک انسان به سه نوع واکنشی، بنیادی و احساسی تقسیم می شود. اشک های انسان ها بسیار منحصر به فرد هستند و اشک های نوع احساسی حاوی سطح بالاتری از هورمون های استرس نسبت به دیگر اشک ها هستند. گریه کردن یک پاسخ به طیف گسترده ای از احساسات است و باعث می شود تا احساسات شدید تخلیه شوند.
هر چیزی در یک فیلم کوتاه موفق باید در جای خودش الزامی و حیاتی باشد، برای مثال همین کنار هم بودن دو شیشه اشک غم و شوق و تبخیر شدن آن ها و تبدیل شدنشان به ابرهای کومولوس که از محبوب ترین نوع ابر ها هستند و کسانی که به آسمان زیاد خیره می شوند و سعی می کنند از شکل تکه های ابر سر در بیاورند با این نوع ابر آشنایی بیشتری دارند.
ابرهای کومولوس ساختار گل کلمی دارند و سطح بالای آنها حالت گنبدی دارد. وقتی پراکنده اند نشانه هوای خوب است و وقتی انسجام دارند نشانه ی شرایط اقلیمی بسیار بد است. طول عمر ابرهای کومولوس کمتر از یک ساعت است و در اصل بخار آب در ارتفاع سبب تشکیل آنها می شود. و چنانچه در یکی از دیالوگ های زیبای فیلم می شنویم که یکی از کارکترهای اصلی فیلم می گوید: حتی بخار چایی هم روی ابرهای کومولوس تاثیر دارد.
تقابلهایی که در فعلوانفعالی پویای یک فیلم کوتاه یکدیگر را به تعادل میرسانند عبارتند از:
۱. تمرکز برشخصیت و تعامل شخصیت.
بهترین فیلمهای کوتاه معمولاً از همان ابتدا مشخّص میکنند داستان چهکسی را تعریف میکنند- کیفیتی که به آن میگوییم «تمرکز بر شخصیّت». وقتی تماشاگران بدانند که داستان داستانِ کیست، آنوقت میتوانند با داستان احساس نزدیکی کنند و به طریقی بفهمند چه چیزی در فیلم مهم است. جدا از این، معمولاً تعاملات شخصیّت است که انرژی مورد نیاز برای جذب و جلب توجّه تماشاگر به فیلم را ایجاد میکند و این هم به اندازهی نکتهی قبلی مهم است.
۲. روابط علت و معلولی همان انتخاب.
در بهترین حالت از داستانگویی در فیلم کوتاه، روابط علّت و معلولی از انتخابهایی ناشی میشوند که شخصیّت به عمد میگیرد. آن دسته از شخصیّتهای اصلی که باعث وقوع اتّفاقات میشوند برای تماشاگران جذّابتر است.
۳. ثبات و شگفتی.
در فیلم کوتاه امکان معرفی و شناساندن تدریجی شخصیّت وجود ندارد. وقتی هم شخصیّتی برای مخاطب تعریف شد، معمولاً تا پایان این تعاریف در انطباق با همان تعریف اولیه باقی میمانند. منحنی تغییر شخصیّتی وجود ندارد. در عین حال، تماشاگر اصلاً نباید بتواند حدس بزند که شخصیّتها بعد از این دست به چه کاری میزنند. رفتار شخصیّت باید به همان اندازه که غیرقابلپیشبینی است، باثبات هم باشد.
۴. صدا و تصویر.
فیلمهای کوتاه کمتر استفادهی کافی از این امکان میبرند که رویدادها را به همان اندازه که برای چشم جذابند برای گوش هم شنیدنی کنند؛ یعنی به جای اینکه از صدا فقط به عنوان پسزمینهی شنیداری اتّفاقات استفاده کنند، آن را به جزء اصلی رویداد تبدیل کنند. بگذارید شخصیّتها صدا تولید کنند یا به دنبال شنیدن صدا باشند و اینطوری میان صدا و تصویر فعلوانفعالی پویا به وجود خواهد آمد. برای مثال: همان صدای آغازین فیلم و گفتن عدد ۸۸۸.
۵. شخصیت و شیء.
گاهی در فیلمهای کوتاه به اشیایی که برای شخصیّت معنای خاصّی دارند این امکان داده میشود تا بخشهایی اساسی از داستان را پیش ببرند. برای مثال: شیشه های خالی نوشابه و یا همان دو شیشه اشک غم و شادی.
۶. سادگی و عمق.
به شکلی متناقض، تماشاگرانْ فیلمهای کوتاهی را که داستانهای سادهای میگویند به عنوان تجربهای عمیق از سر میگذرانند. دلیلاش هم این است که این فیلمها فضای خالی کافی برای ورود تماشاگران به درون فیلم، اکتشاف و معناسازی باقی میگذارند. و همچنین، نکته قوت دیگر این فیلم مونولوگ ها ی آن است که با دقت نوشه شده، برای مثال: وقتی دختر جوان به مرد می گوید: قول بده منو اذیت نکنی، در واقع تا وقتی که با هم تو سفریم همینجوری باشی که تا حالا بودی، اذیت نکنی منو. نشان دهنده سادگی بیان فیلم نامه است.
۷. ایجاز و تمامیت.
این همان اصل «کمتر بیشتر است» در داستانگویی فیلم کوتاه است. حذف زوائد و تلخیص از الزامات ایجاد ایجاز چشمگیر در فیلم کوتاه است. در عین حال، وقتی فیلم به پایان میرسد تماشاگر باید احساس کند که فیلم کامل بوده و او را خسته نکرده است. پایان بندی در فیلم کوتاه و فیلمنامه کوتاه مساله ایی است بسیار قابل توجه که نمی شود به راحتی از آن گذشت و در حقیقت یک پایان خوب و درست و بجا یک فیلم را می سازد وبه قولی اگر فیلم یک پایان منطقی داشته باشد می توان گفت که تا حدود زیادی موفق بوده است. چنانچه پایان این فیلم به مخاطب احساس رها بخشی می دهد و از آن یک فیلم بالیاقت می سازد که ارزش دیدن دارد.