همه چیز از یک شوخی مدرسه ای شروع شد…

مصاحبه با فرزین پارسی کیا قسمت اول

مصاحبه با فرزین پارسی کیا را  از شروع فعالیت ادبی شروع می کنیم .آقای پارسی کیا چه شد که به وادی نوشتن پا گذاشتید؟

همه چیز از یک شوخی مدرسه‌ای شروع شد. در اولین سال دبیرستان، وقتی بیشتر از چهارده سال نداشتم، با دوستی همراه شدم که شبیه به خودم در خانواده‌ای اهل شعر بزرگ شده بود. در کتابخانه ی منزل ما تقریبا بیشتر آثار شاعران و نویسندگان برجسته‌ی معاصر موجود بود. از نیما و شاملو و فروغ، تا هدایت و جلال یا نصرت رحمانی و بزرگ علوی. این موضوع باعث رفاقت و رقابتی جذاب بین من و همکلاسی‌ام شده بود و ما هر دفعه با آزمایش یکدیگر و خواندن شعری تازه، سطح دانستن همدیگر را در پاسخگویی محک می‌زدیم تا این که برای پیروزی بر دوستم به فکر شبیه سازی و نوشتن شعری کردم و به این طریق ناخواسته پا به دنیای شعر گذاشتم. هر چند در این مسابقه برنده شده بودم اما این آغاز راه بود. در همان سال محمد ایوبی نازنین دبیر ادبیات ما شد. ایوبی از نویسندگان نام‌آشنای جنوب بود و بسیار جدی. من به تشویق همان دوست، اولین شعرم را برای تصحیح به ایشان دادم و استاد ایوبی، بزرگوارنه مرا راهنمایی کرد (یادش گرامی). درست در همان سال‌ها، بخش فرهنگی شهرداری تهران اقدام به برگزاری جلسه‌های شعرخوانی و آموزشی کرد. این مهم فرصتی بود تا نوجوانانی چون من که جایی در محافل ادبی و خصوصی آن زمان نداشتند، محیطی برای ارائه و نقد آثار خود داشته باشند. مجموع این اتفاق‌ها، راه را هموارتر کرد تا مرا به این جنون بکشاند.

فارغ از سبک شعری که می نویسید، خودتان از مخاطب های کدام سبک شعری و خواننده ی شعرهای کدام شاعرها هستید؟

به واقع من با شعر شاملو و نصرت رحمانی شروع کردم و قطعا غولی چون شاملو، بی مانند و مثال زدنی ست. اما به غیر از آن، من شیفته‌ی سعدی، نیما، و باباطاهر هستم. اصلا برای شاعران کلاسیک ایرانی هیچ جایگزینی نیست و شاید ضعف بسیاری از شاعران جوان، همین عدم ارتباط با شعر قدرتمند سده‌های گذشته باشد. باید اذعان داشته باشم با توجه به فعالیتم در روزنامه، هر روز بین بیست تا سی شعر از شاعران جوان و آزادنویس می‌خوانم که در بسیاری از موارد، عدم آشنایی ایشان با سابقه‌ی ادبیات، کاملا مشهود است.

سؤالها را کمی اختصاصی تر بپرسم. فکر می کنید چرا مخاطب شعر، به شاعرهای جوان اعتماد نکرده و از آثار آنها استقبال نمی کند؟

نمی شود گفت استقبال نشده. اما چند عامل در عدم درخشش شاعران و کم شدن مخاطب در این مهم نقش دارد. شاید اولین عامل کثرت آثار باشد. تعداد شاعران و مدعیان شعر به حدی رو به فزونی گذاشته است که از تعداد مخاطب‌های حرفه‌ای شعر بیشتر شده است. همچنین بسیاری از نوشاعران غیرحرفه‌ای، با داشتن موقعیت‌ها و تریبون‌هایی که در اختیارشان هست، پرمخاطب شده و ذهن تنبل و عامه‌پسند بسیاری از همین مخاطب‌ها، با به اشتراک گذاشتن و تکثیر مجدد چنین شعرهای کم مایه و ضعیفی، باعث به سخره گرفته شدن، و یا باعث هم ردیف قرار گرفتن بسیاری از شاعران توانمند با این دست از عرضه کنندگان می‌گردد. شعر ساده‌ انگارانه (نه ساده نویسی) شاید بدترین آفت این روزهای شعر ماست که به شدت رو به بیراهه می‌رود. از موارد دیگر نیاز به دانش بیشتر و حتی پرورش ذهن برای ارتباط با شعر امروز است. با تمام تلاش‌هایی که طی چندین دهه شد، شعر منثور توانست مخاطب عام را مجاب به پذیرش کند اما فکر می کنم داریم عقب گرد می‌کنیم به گونه‌ای که امروزعموم مردم، همان وزن عروضی را پایه¬ی اصلی شعر قبول کرده‌اند و از شعر آزاد گریزانند. این را می‌توان در استقبال خوب مجموعه‌هایی این‌چنین مشاهده کرد.

کتابهای فرزین پارسی کیا
کتابهای فرزین پارسی کیا

این عدم اعتماد، بین ناشر و شاعر هم دیده می شود. نشرها هم گویا به سختی مجموعه شعری را، با پرداخت حق تالیف شاعر به چاپ می رسانند. به نظر شما این کم بینی اثر یک شاعر و عدم اعتماد از کجا نشأت میگیرد؟

به نکته‌ی مهمی اشاره کردید. امروزه چیزی حدود هشتاد درصد کتابهای شعر، با هزینه‌ی مولف چاپ می‌شود و این مساله به خاطر عدم استقبال از خرید کتاب و سرانه ی مطالعه می‌باشد و همچنین به کیفیت پایین آثار و کثرت تولید و عرضه برمی‌گردد. می‌توان گفت برای ناشر، این اتفاق مسبب عدم سرمایه گذاری شده و دیگر انتشار شعر برای نشر مقرون به صرفه نمی‌باشد. عدم نظارت کیفی بر روی کتاب‌ها و صرفا ممیزی بر خط قرمز‌ها، شاید مهم‌ترین دلیل این افزایش بی رویه و پرضرر می‌باشد. من به شخصه بارها با این موارد روبرو شدم مثلاً چندی پیش دوستی مجموعه ی شعر دختر هفده ساله‌اش را به من نشان داد و خواستار انتشار آن شد. به جز ضعف‌های مفرط که در شعرها دیده می‌شد، کتاب پر از غلط‌های دستوری و املایی بود. بعد از راهنمایی و عدم پذیرش من متاسفانه کتاب در کمتر از سه ماه توسط یکی از نشرهای متوسط و فعال در تهران منتشر و عرضه شد.
در این جا لازم میدانم به نکته‌ای اشاره کنم و آن عدم پخش کتاب‌های شعر است. بسیاری از انتشاراتی‌های معتبر حتی بعد از دریافت هزینه نشرِکتابی که از جیب مولف خرج شده باز هم از پخش آن خودداری می‌کنند چون تیراژ بسیاری از این کتاب‌ها به لطف چاپ دیجیتال، صد عدد هم نمی‌شود و می‌توان گفت متاسفانه کتاب شعر وسیله‌ای برای کسب درآمد بعضی از ناشران سودجو شده و این برای قشر فرهیخته‌ی جامعه فاجعه محسوب می‌شود.

تأثیر فضای مجازی را بر فروش و استقبال از یک اثر هنری، به طور خاص مجموعه شعر، چطور می بینید؟

 

فضای مجازی رسانه‌ای ست که می‌توان از آن برای مقاصد بسیاری بهره برد. از دوره‌ی وبلاگ نویسی به بعد، این امکان در اختیار نویسنده‌ها و شاعران قرار گرفت تا بی‌واسطه و بدون سانسور، آثار خود را به مخاطب ارائه دهند. در ابتدای این دوره، یعنی اواخر دهه‌ی هفتاد و اوایل دهه‌ی هشتاد، با توجه به محدود بودن اینترنت و فضای مجازی که عموما در اختیار قشر تحصیل کرده یا دانشجو بود، این فضا رشد کمّی آرام، اما کیفی فوق‌العاده‌ای داشت اما به مرور و بعد از فراگیر شدن اینترنت و موبایل‌های هوشمند، دقیقا بالعکس شد. در این بین بسیاری از شاعران توانستند بر مخاطب‌های مجازی خود بیافزایند. اما نمی‌توان گفت به این طریق می‌شود مخاطب را از مجاز به حقیقت تبدیل کرد. باید گفت فضای مجازی تنها روشی برای ساماندهی و تبلیغ بیشتر است. به تجربه عرض می‌کنم شاید با امکانات فضای مجازی عده‌ای را موقتاً بتوان جذب کرد اما این اتفاق پایدار نخواهد بود.

ادامه دارد…

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 72 = 76