فریاد زیر آب اهالی تئاتر

فریاد زیر آب اهالی تئاتر | نادر برهانی مرند| تئاتر | سرزمین هنر

باید کارد به استخوان رسیده باشد که اهالی شعورمند گفتگو چاره ای جز اعتراض و نجیبانه فریاد کردن آلام خود در بهارستان پیدا نکرده اند.

در طول دو سال گذشته خاصه از آغاز فصل کرونا، مدیر و مسئول مربوط و نامربوطی نبوده که خانه تئاتر برای رفع مشکلات اشاره شده در مفاد بیانیه ی امروز _ با ارائه ی پیشنهاد و راه کار حتی _ رو در رو به گفتگو ننشسته باشد.

اما  افسوس که _ جز در موارد بسیار اندک _ هیچ کدام این دیدارها به بار ننشسته و اغلب در حد تعارف و وعده و وعید و نهایت چند عکس یادگاری باقی مانده است!.

باری، بیانیه امروز خانه تئاتر با تمامی تلخی اش امیدوارانه هم است.

امید به هنوز شنیده شدن، به هنوز دیده شدن، امید به گشودگی و اصلاح امور.

تئاتر در کورسوی چراغی نیمه جان

 

تجربه های تلخ تاریخ دور و نزدیک این ملک زنهار می دهد همه را از هنگامه هایی که راه های اصلاح مسدود و سویه های امید کور به نظر آمده باشد!

آرزو می کنم مطالبات حداقلی امروز اهل تئاتر به نتایج روشن و پاسخ شایسته و تدبیر داهیانه بیانجامد.

هر چند شخصاً بعید می دانم آن سوی دیوار زیر آن مثلت شیشه ای کسی پیدا شود که فرصت و علاقه ا ی به شنیدن و درک آرمان های این خانواده فهیم داشته باشد.

آن چه هست شناخت سطحی، غلط و تلقی پر از سوتفاهم‌ ریشه دار و تاریخی است که کار را به تجمع و داد خواهی بدین سیاق کشانده است!

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

این سو هم آنان که باید بشنوند یا پنبه در گوش کرده اند، یا غرق در کلاف سر درگم بی برنامگی، گرم روز مره گی هستند.

باز هم ژن خوب و آقازاده ها

 

عده ای برخوردار از ژن خوب و آقازاده و خودی نیز آن سوتر به اسم موسسات و شرکت های فرهنگی رنگارنگ و متعدد و موازی، با وظایف و نشان های هم شکل و هم پوشان،

همچنان گرم بلعیدن بودجه های فرهنگی و احتمالاً رتق و فتق دعواهای زرگری و عموماً مبتذل سیاسی خودشان برای هرچه بیشتر در دست داشتن رانت و قدرت هستند!

شاید یکی از راه های ممکن و نتیجه بخش نمایندگان محترم مجلس در پاسخ شایسته به بیانیه امروز هنرمندان مظلوم تئاتر، تحقیق و تفحص سریع، عادلانه و بررسی دقیق و عمیق و _حتی اگر لازم شد _

تعطیل کردن قاطعانه موسسه هایی باشد که در طول این سال ها قارچ وار رشد کرده اند و متاسفانه بخش اعظمی از بودجه فرهنگ را به خود اختصاص داده اند.

بدون بودجه یعنی هیچ

 

تخصیص ردیف بودجه های به ظاهر قانونی این موسسات، به تئاتر و هنرمندان و اهالی واقعی فرهنگ و هنر پاسخ شجاعانه نمایندگان ملت به رنجنامه امروز اهالی تئاتر می تواند باشد.

اگر اراده و عزمی برای کمک و مدیریت وجود داشته باشد، راه هم گرایی چندان ناهموار نیست.

واقعیت این است که تا نگاه مسئولین و سیاست گذاران فرهنگی به مقوله فرهنگ و تلقی آنها از هنر و کنشگر فرهنگی _ هنری تغییری بنیادین نکند،

در همچنان بر پاشنه بی اعتمادی و فاصله و عدم درک و مفاهمه متقابل چرخیده و مشکلات همچنان روز افزون و انباشته باقی خواهند ماند.

افسوس و صد افسوس که فرهنگ و هنر امروز، زاغچه ای است سر مزرعه که هیچ کس جدی اش نگرفت. خدایا خودت غربت قبیله بی کس ما را دریاب. آمین.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

− 2 = 2