غزلی شورانگیز از حسین منزوی درمنقبت امام حسین(ع)
ای خون اصیلت به شتکها ز غدیران افشانده شرفها به بلندای دلیران
جاری شده از کرب و بلا آمده و آنگاه آمیخته با خون سیاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزهی تکثیر ترکید بر آیینهی خورشید ضمیران
ای جوهر سرداری سرهای بریده وی اصل نمیرندگی نسل نمیران
خرگاه تو میسوخت در اندیشهی… تاریخ هر بار که آتش زده شد بیشهی شیران
آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران
و آن روز که با بیرقی از یک سر بیتن تا شام شدی قافلهسالار اسیران
تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند باید که ز خون تو بنوشند کویران
تا اندکی از حق سخن را بگزارند باید که ز خونت بنگارند دبیران
حد تو رثا نیست عزای تو حماسه است ای کاسته شأن تو از این معرکهگیران
حسین منزوی
او در یکم مهر سال ۱۳۲۵ در شهر زنجان و خانوادهای فرهنگی زاده شد. پدرش محمد نام داشت و به آذری شعر میسرود. حسین در زادگاه خود دوران دبستان و دبیرستان را سپری کرد و پس از اخذ دیپلم از دبیرستان صدرجهان زنجان، در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. سپس این رشته را رها کرد و به جامعهشناسی روی آورد اما این رشته را نیز ناتمام گذاشت. وی بعدها در سال ۱۳۵۸ با گذراندن واحدهای باقیمانده توانست مدرک کارشناسی خود را بگیرد.
نخستین دفتر شعرش حنجره زخمی تغزل در سال ۱۳۵۰ با همکاری انتشارات بامداد به چاپ رسید و با این مجموعه به عنوان بهترین شاعر جوان دوره شعر فروغ برگزیده شد. سپس وارد رادیو و تلویزیون ملی ایران شد و در گروه ادب امروز در کنار نادر نادرپور شروع به فعالیت کرد. وی در زمان فعالیتش در رادیو، مسئولیت نویسندگی و اجرای برنامههایی چون کتاب روز، یک شعر و یک شاعر، شعر ما و شاعران ما، آیینه و ترازو، کمربند سبز و آیینه آدینه را به عهده داشت . وی چندی نیز مسئول صفحه شعر مجله ادبی رودکی بود.
حسین منزوی در سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد، عمر این ازدواج چندان طولانی نبود و در سال ۱۳۶۰ به جدایی انجامید. حاصل این ازدواج دختری به نام غزل است.
حسین منزوی دستی هم در ترانهسرایی داشت، منزوی در ترانههایش هم به مانند اشعارش نگاه و توجه اصلیش به عشق است و به قول خودش عشق هویت اصلی آثارش است. پس از انقلاب در سال نخست انتشار مجله سروش نیز با این مجله و به عنوان مسئول صفحه شعر همکاری داشت. در سالهای پایانی عمر به زادگاه خود بازگشت و تا زمان مرگ در این شهر باقیماند.
وی سرانجام در روز شانزدهم اردیبهشت سال ۱۳۸۳ بر اثر نارسایی قلبی و ریوی و پس از یک عمل جراحی طولانی در بیمارستان رجایی تهران درگذشت