آرام ودلنشین مثل نفس گرم

آرام ودلنشین مثل نفس گرم

علیرضا دباغ

سریال نفس گرم ،سه شنبه شب ۲۳ آذرماه همانگونه که زیبا آغاز شد زیبا هم به پایان رسید.

کارساخت این مجموعه که از اردیبهشت ماه امسال درتهران کلید خورد بدون سروصدا وجنجال های معمول تا پائیز ادامه یافت و پخش آن هم بدون تبلیغات پرسروصدا یا بهتر بگویم ،بدون سروصدا آغاز شد . پخش همان قسمتهای اول سریال کافی بود  که بینندگان اهل نظر متوجه موضوع جذاب وسوژه بکری شوند که بر صفحه تلویزیون خودنمائی می کرد.

«ملیحه» زن میانسال از قشر مرفه جامعه است که یک طبقه ازخانه خود را به حسینیه ای تبدیل کرده است که در آن به خانمها درس اخلاق می دهد. حاج مرتضی همسر او که به تازگی از سفرکربلا برگشته است می خواهد مطلب مهمی را با اودرمیان بگذارد اما براثر یک سانحه رانندگی به شدت مجروح می شود وبه کما می رود.ملیحه که از اعتمادبه نفس بسیاری برخورداراست علی رغم بدخلقی ها وطعنه های خواهر شوهرش که نسبت به وی کینه دیرینه ای دارد ،دائم بربالین حاج مرتضی مشغول ذکر ودعا است که براثر یک اتفاق متوجه راز بزرگ زندگی خصوصی همسرش می شود واین راز چیزی نیست جز ازدواج مجدد وی با زنی در کاشان ! پرستار حاجی ( ترانه )که خود به یک بیماری کمیاب مبتلاست و در ابتدا  به دعا و مناجات ملیحه با بی اعتقادی نگاه می کند کم کم متوجه تأثیر روند بهبود حاج مرتضی می شود که آن را براثر اذکار و گفتگوهای محبت آمیز ملیحه با همسر بیهوشش می داند. درحالی که روند هوشیاری حاج مرتضی درحال پیشرفت است،ملیحه پس از ملاقات با هووی خود(ناهید) دچار ناراحتی می شود واین بار بر بالین حاج مرتضی حاضر می شود و به شدت از وی گلایه می کند درهمین اثنا پرستار متوجه به هم خوردن ضربان قلب بیمار می شود اما کار ازکار گذشته و مرتضی فوت می کند.

ملیحه که با شناخت متفاوتی از شخصیت خویش مواجه می شود ، تصمیم به تعطیلی حسینیه ای می گیرد که دیگر رونق سابق را ندارد ومراجعانش را ازدست داده است. از این پس پیچیدگی های گوناگون و ماجراهای تو درتوی سریال او را به سفری در درون می کشاند که حاصلش تزکیه ای است که برای بازگشت دوباره او به منبر وعظ لازم وضروری است.

۴۷۸۷۶

همین خلاصه داستان  ما را دربرابر سوژه جالبی قرار می دهد که تاکنون در تلویزیون به آن توجه نشده است و آن هم زنان واعظ یا به عبارت مردمی «خانمهای مجلسی» است.نشستن برمنبر و وعظ وخطابه ویژگیهای خاص خود را دارد.کسی که دیگران را به رعایت اخلاق دعوت می نماید باید راههای بسیاری را در زندگانی خویش پشت سر گذاشته باشد ودر کوران حوادث آبدیده شود تا بداند آیا خود می تواند آنچه را که خوانده است وبه راحتی به زبان می آورد و مردم را به انجام آن فرا می خواند از عهده خودش به عنوان یک انسان ساخته است یا نه؟در ادبیات ما داستانهای پند آموزی از مردان دینمداری بیان شده است که در عمل نمی توانند چیزی را که به دیگران  توصیه کرده اند از حلم وتقوی خودشان انجام دهند.داستان «شیخ صنعان » از جمله مشهورترین این داستانهاست .

در روزگاری به سر می بریم که مداحان و واعظان طبقه ممتازی در جامعه به دست آورده اند و در بسیاری از مسائل اجتماعی و حتی سیاسی فعالانه شرکت می کنند ومردم را نیز به رویه خویش دعوت می کنند .در چنین فضای اجتماعی رسانه ملی با  ذکاوت کارگردانی چون «محمد مهدی عسکر پور»  و ظرافت خامه نویسنده ای مانند «طلا معتضدی» دست به اقدام بزرگی می زند و آن خلق اثری است که بر بخشی از زندگی یک « خانم مجلسی » متمرکز می شود و بر اهمیت تزکیه در انجام نقش تربیتی این قشر ازجامعه انگشت اشاره می گذارد.

اغلب شخصیت های داستان در فیلمنامه به خوبی مورد پردازش قرار گرفته اند البته برخی از کاراکترها نیز دچار اشکال در شخصیت پردازی هستند.شخصیتهائی مثل مقصودی و بهرام ازاین جمله هستند که به حدکافی منطقی به نظر نمی رسند . مقصودی که عمری است در خانواده حاجی مرتضی زندگی کرده است ،ودربرخورد با مونس (همسرش) بسیار احتیاط به خرج می دهد و ترسوست ، چگونه جرأت خیانت در مسائل مالی این خانواده را پیدا می کند؟ وبهرام را به درگیری با اسماعیل (پسرخوانده حاج مرتضی )می کشاند؟یا بهرام که این قدر احساسی به ماجرای برادرش حساسیت نشان می دهد واحساساتی است چرا نسبت به همسر و خانواده خودش اینقدرتندخو وپرخاشگر است؟آیا او فقط برای یتیم برادرش نگران است یا به نوعی انتظارات دیگری از فروغ (همسر برادر مرحومش)دارد؟

البته این کاستیهای شخصیت پردازی با بازی خوب بازیگران حرفه ای مثل محمد عمرانی و رحیم نوروزی و محمودپاک نیت تاحدودی پوشش داده می شوند ودر مجموع می توان کلیت فیلمنامه را قابل قبول دانست .پیوند نوشته خوب و کارگردانی مناسب ،همراه با تیز بینی تهیه کننده و کارگردان درتشخیص سوژه ای مناسب از یک پدیده حساس اجتماعی با آمیزه ای از اعتقادات دینی ومذهبی این اثر دراماتیک را برجسته ساخته است.

رعایت اصول دراماتیک در این داستان وماجراهای تو درتو از عشق ترانه واسماعیل تا ناکامی های ناهید ومادربزرگش لایه های مختلف درام را شکل داده است،درعوض پرداختن غیر ضروری وافراطی به سکانسهائی مانند تدفین حاجی مرتضی با نشان دادن جزئیات مراسم قبر ولحد بیننده حس ارتباطی میان بیننده و اثر دراماتیک را به شدت کاهش می دهد.

داشتن زن دوم  یا خیانت به همسر در داستانهای فیلمها وسریالهای این روزها مد شده است اما ازدواج مجدد برای مرد نسبتا سالمندی که همسری متدین و اندیشمند اما نازا و نابارور دارد ، امری است که علاوه بر ایجادتمایز در نوع نگاه به مسأله تعدد زوجات، زمینه آزمایش اصلی شخصیت اصلی داستان به عنوان یک خانم واعظ و یک معلم اخلاق اسلامی را به وجود می آورد،هرچند ضعف شخصیت پردازی در کاراکتر حاجی مرتضی به شدت خودنمائی می کند وعلت ازدواج مجدد وی درهاله ای ازابهام قرار گرفته است.

توجه صحیح به نقش زن درجامعه میان انبوه برنامه های مرد سالارانه و بازیهای درخشان بازیگرانی همچون مرجانه گلچین و مریم بوبانی ازدیگرنقاط مثبت سریال بوده است.

اما ازهمه اینها مهمتر ، اقدام تحسین برانگیز شبکه اول سیما در پرداختن به این موضوع است که یک مداح یا یک واعظ و منبری هم مانند هرانسان دیگری جایز الخطاست ، و آنچه باعث پذیرش توبه وانابه به درگاه خداست درک این خطا ها از سوی انسان خطاکار ،استغفار و سعی در جبران  خطاها واحسان وتزکیه نفس است.همانطور که ملیحه ۵ سال در این مسیر قدم برداشت ،تا شاید بتواند باردیگر برمنبر درس اخلاق تکیه بزند.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

− 6 = 3