چندی است ویدئویی از اقدام سخیف دو جوان خیره سر در انداختن یک کودک کار به سطل زباله، کاممان را تلخ کرده است. با این حال هنرمندان کشورمان متأثر از وضعیت این کودکان دیرزمانی است از رنجی که می بریم می نویسند. یلدا ربیعی نوازنده ی جوان چندی پیش ویدئویی را از رقص یک کودک کار منتشر کرد و رحمان نقی زاده در این باره شعری سرود ببینید و بشنوید و بخوانید آنچه این دو هنرمند در این باره در اینستاگرامشان نوشته و سروده اند.
سماع اندوه
رحمان نقی زاده
شب است
سیرپارگان خوابند
وَ این سرخْجاریِ موّاج
نه خون
شراب است وُ شهدِ آزادی
نگاهِ قاضیکانِ سینهآلوده
بهدودِ سرب بسته وُ تو را نمیبینند
گناه کن…
گناه کن وُ همرقصِ بادها پرواز…
نگاه کن
شب است… تاریک است…
کسی بهبستگیِ دستهای تو نمیخندد
کسی نمیبیند
که بازوانِ کوچکِ تو بهاشک میچرخند
که پشتِ خندهٔ تو
چهحجمْ اندوه است
چهقدر تنهایی…
نمیشنوند سازِ خونگرفتهٔ غم را
شب است وُ سکوت درمیانِ مردگان جاریست…
بهریتمِ گریه بلرزان دستهایت را
سماعِ شالِ تو
شب را قشنگتر کرده
بخند وُ رها کن اسیرْمویت را
برقص
پایکوبی کن
بخوان
داد بزن شعرهای تازهات را وُ
بهشهرِ شبگرفته بگو:
– ایستادگانِ خفتهٔ ترسان
نگاه کنید
صبح نزدیک است…
پن: این شعر اجتماعیست؛ نه چیزی دیگر.
پن: اشکهای ما که جاری شد؛ اگر هنوز سینهتان را غبارِ ملاحظه آلوده نکرده، نگاه کنید و گریه.
و این هم نوشته ی یلدا ربیعی، که این تصاویر را برای اول در اینستاگرامش منتشر کرده بود.
چند بار وقتى شب بود و خیابون ها خلوت تر شده بود توى پیاده روهاى خیابونِ انقلاب تهران بچه هاى کار رو دیده بودم که دارن دورِ هم میرقصن و آواز میخونن، هم آدم ناراحت میشه هم کلى فکر میکنه که چیکار میشه کرد!
نمیدونم تو هم توى اون ها بودى که میرقصیدن یا نه ولى چقدر دارى قشنگ و رَهــا میرقصى♥️
کاش این چراغ قرمز بمونه و تو فقط برقصى…
بواسطه ى محلِ کارم با کودکانِ کار زیاد در ارتباطم، دور و نزدیک باهاشون دوست هستم و همیشه سعى کردم بهشون محبت کنم(نه پول بدم)، باهاشون کنار خیابون ساز زدم، همراهشون فال فروختم ، با همدیگه کلى گپ زدیم و…این بچه ها دنیاشون نسبت به بچه هایى که اطراف ما هستند خیلییییى متفاوت تر هست.
گاهى بزرگ ترین آرزوشون کوچیک ترین نقش رو توى زندگى ما داره!البته اگه بدونن آرزو چى هست…
خلاصه که هواشون رو داشته باشیم ولى نه با دادنِ پول
دیروز داشتیم توى ماشین کارِ جدید همایون و حمید رو گوش میکردیم که دیدمت…