گفت و گو با استاد محمود رضاخانی کرمانشاهی نویسنده رمان تحسین برانگیز تگرگ

محمود رضاخانی متولد ۱۳۲۶ در کرمانشاه، محقق، نویسنده، پژوهشگر  که عمده فعالیت وی در زمینه سینما بوده است. در نوجوانی به خاطر علاقه ای که به فعالیت های هنری داشت با مراکز فرهنگی و هنری همکاری خود را آغاز نمود و بعدها فارغ التحصیل رشته سینما از اداره فرهنگ قبل از انقلاب ایران شد. وی در سال ۹۲ موفق به انتشار رمان تاریخی تگرگ شد. رمانی که شاید بتوان گفت در نوع خود کم نظیر است و موجب ظهور یک سبک کلاسیک از آمیختن رخدادهای واقعی به تاریخ باشد. این کتاب توسط پرفسور سید حسن امین، دکتر باقری نسب و برومند شکری محقق و پژوهشگر کرمانشاهی مورد نقد و تحسین قرار گرفت. به همین دلیل گفت و گوئی را با محمود رضاخانی ترتیب داده ایم که تقدیمتان می شود.

جناب استاد محمود رضاخانی لطفا برای ما توضیح دهید از چه زمانی به فکر  نگارش رمان تاریخی تگرگ افتادید؟

محمود رضاخانی: برای پاسخ به این سوال باید اشارات مختصری داشته باشم به بحران های اجتماعی که مصادف با فرار از کتاب و کتابخوانی در جامعه ی کشورمان بود. احساس کردم وسعت آگاهی رسانی در ابعاد مختلف کافی نیست و عناصری در تلاش هستند که با فضای به وجود آمده از اینترنت و شبکه های اجتماعی مردم را از دانستن واقعیت محروم نمایند. و جالب اینجا است که عناصری کمر به تحریف تاریخ بسته اند که در خیلی از دانشگاهها دانشجو تربیت می کنند؛ تریبون های مختلفی در اختیار دارند و از همه مهمتر رسانه های منطقه ای و فرامنطقه ای گسترده ای دارند.

به هر حال در برهه ای قرار گرفته ایم که گسترش تحریف تاریخ و تغییر ارزش ها بدست افرادی کاربلد و کارکشته افتاده است که هدفمند و به وسعت نامحدود سعی در منحرف کردن اذهان عمومی جامعه هستند. باید دانست که این جماعت در حقیقت چیزی را در نظر جامعه تجسم می کنند و در حقیقت خلق می کنند که اصلا وجود نداشته است. یعنی رویا پردازان و تئوریسن های کار کشته ای پشت این قضیه هستند که به خاطر اهداف سیاسی دست به چنین اقداماتی می زنند. اینجا بود که بنده این ضعف را شاید بیش از همه احساس کردم  و به همین خاطر نگارش تگرگ را آغاز نمودم و حدود سه سال نوشتن آن طول کشید.

 فایده نوشتن این اثر در چیست؟

در یک کلام آشکار ساختن حقیقت؛ آن هم واقعیات کتمان شده تاریخ که می تواند در اندیشه نسل جوان تحول ایجاد کند. و اگر ما این بستر واقعی و حقیقی را از تاریخ استخراج نمائیم و در اختیار جوانان قرار دهیم آنها با سنجیدن اعمال افرادی که در خائن بودن یا خدمتگزار بودن آنها در تردید هستند بهتر می توانند به واقعیت پی ببرند.

 آیا فیلمها و سریالهائی که با موضوع تاریخ معاصر ساخته می شوند نمی توانند این بازخورد را داشته باشند؟

فیلمهائی که در این زمینه ساخته شده است چهره ها را آن گونه که بوده اند به ملت معرفی نکرده اند. برای نمونه شناخت امیرکبیر و برخوردهائی که با او شد. نمونه دیگر دلایل جدا شدن سرزمین هائی از ایران در جنگ های ایران و روس که هنوز هم برای بسیاری این قضیه روشن نیست.

فهماندن تاریخ واقعی آن هم به اندیشه نسلی که تاریخ را از تصاویر سینما و تلویزیون می بینند کار بسیار آسانی است. کما اینکه تکنولوژی امروز جهان با همین هنر توانسته است خود را با نظم خارق العاده ای وفق دهد. اما اگر در کشور ما این اتفاق نیفتاده است پیش از همه چیز به خاطر این بوده است که در چنین نمایشهائی به لحاظ تحقیق و پژوهش ضعف داشته اند و  همین بد جلوه دادن تاریخ، ضربات جبران ناپذیری به جامعه وارد کرده است که همه ما به خوبی از آن آگاه هستیم و بنده هم قصد ندارم در این مورد بیش از این صحبت کنم.

 آیا تگرگ توانسته است این مفاهیمی که به آن اشاره می کنید به مخاطب منتقل نماید؟

به جرأت می توانم ادعا کنم که تگرگ مجموعه ای از روشنگری است. درست است که این کتاب را  ظرف سه  سال نوشتم ولی باید اعتراف کنم نتیجه پنجاه سال پژوهش و تحقیقی بود که به واسطه علاقه و ارتباط با افرادی که یکجورهائی سرنوشتشان به این قصه گره خورده بود پیشتر زمینه آن به وجود آمده بود. خوب به یاد دارم برای بهره گرفتن از گفته های شان ساعتها پای حرف و درد دل با ارزش آنها می نشستم. سخنانی که در هیچ کتاب و مکتوبی نمی توان پیدا نمود. و

من در سال ۱۳۸۸ طی مدت سه سال بخشی از آن چه که به تاریخ معاصر مربوط بود را با زبانی ساده نگاشتم و نام تگرگ را برایش انتخاب کردم. یعنی از بین رفتن نم نم باران حیاتبخش به دست وزش طوفان سهمگین با ایجاد تگرگ و بارش آن بر شکوفه ها و دست آخر ویرانی ثمره ی دست زحمتکشان و بعد ذوب شدن تگرگ ساخته ی دست طوفان سهمگین پیش چشم دردمندان.

 اگر درست حدس زده باشم شما فلسفه تشکیل تگرگ را به مجموعه ای از عناصر جامعه ربط داده اید. آیا این طور است؟

بله دقیقا همین طور است. طوفانی که تگرگ را برای ویرانی به وجود می آورد و  تا او شکوفه های زندگی را از بین ببرد و بعد خود نیز نابود و ذوب می شود.

 سوالی که شاید برای مخاطبین تگرگ به جود بیاید این است که تگرگ به خوبی تصویر سازی می کند. شما چگونه توانسته اید این ذهنیت را ایجاد نمائید؟

به طبع ایجاد تصویر در ذهن خواننده رسالت مهمی است که باید یک نویسنده به آن اهتمام بورزد. از طرفی چون سینما خوانده ام و مدام در کنار هر فعالیتی به خاطر همان علاقه ای که ذکر کردم از تاریخ دور نبوده ام همیشه آرزو داشتم که تاریخ حقیقی را آمیخته با یک قصه واقعی در هم بیامیزم و فکر می کنم بخشی از این تصویر سازی یکی به خاطر تجربه سینما و دیگری به دلیل رخدادهای واقعی قصه است که برای مخاطب غریبه نیست. در هر صورت امیدوارم که مورد پسند واقع شده باشد و توانسته است در جهت اعتلای حقیقت قدمی هر چند اندک برداشته باشد.

 اگر در پایان صحبتی دارید بفرمائید؟

محمود رضاخانی: هدف من روشنگری و پدیدار کردن حقایق و مستندات گذشته بود. آشکار کردن کتمان شده های تاریخ پر ازدرد و رنج ملت ایران به ویژه مردمان مناطق مرزی کشور از آذربایجان تا جنوب کشور تا آبهای خلیج فارس و از همه مهمتر شناساندن سلحشوران نامدار و گمنام ایران که در همه نقاط کشور و در این مقطع تاریخ وجود داشته اند و در راه آزادی ملت جان خود را فدا نموده اند.  تلاش کنیم با مرور گذشته آینده خود را با هوشیاری و هوشمندی دریابیم. باشد که این نسل هم سبب افتخار آیندگان باشند.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

− 1 = 9