خانم غیاثمند، شما را با رمان لذت انتقام می شناسیم، در حالی که در رشته فنی درس خوانده اید.چطور شد که از مهندسی تکنولوژی نرم افزار به ادبیات و شعر و داستان روی آوردید؟
علاقهی من به ادبیات و شعر و داستان از زمانی که در دوران ابتدایی بودم، آغاز شده بود. همیشه با نوشتن داستانهای کوتاه در دفترچههای کوچک و شعرهایی که بیشتر ریتم شعر داشت تا اینکه شعر باشد، به نویسنده شدن و شاعر شدن فکر میکردم. انتخاب پدرم برای آینده تحصیلی من، رشته مهندسی بود و انتخاب مادر، پزشکی. این بود که تصمیم گرفتم شغلی را انتخاب کنم که در کنار آن بتوانم در زمینه هنر فعالیت داشته باشم که هم خودم راضی باشم هم قدردان زحمتها و خواستههای خانواده باشم.
هنوز هم در زمینه ی شعر و ترانه فعالیت دارید؟
بله. یک مجموعه ترانهی دیگر بعد از شبهای تنهایی در سال ۱۳۸۶ آماده کرده بودم که متأسفانه آن را به هیچ نشری برای چاپ ارائه ندادهام. بعد از چاپ رمان «لذت انتقام» و شروع رمان«دوباره نگاهم کن»که سه سال طول کشید تا آن را به اتمام برسانم، دو سال است که شعر سپید مینویسم و از آنها به طرز اعجابآوری در رمانهایم استفاده میکنم.
در مورد رمان اولتان برایمان بگوئید . “لذت انتقام” در چه ژانری و با چه رویکردی نوشته شده؟
«لذت انتقام» از رمانهای عامهپسند و مناسب رده سنی نوجوانان و جوانانی است که دنیای کوچک خودشان را با دنیای بیرون مقایسه میکنند و متاسفانه در اثر اختلاف و شکافی که بین واقعیت و خواستهها وجود دارد، دچار چالش میشوند. زمانی بود که دختران جوان در سن پایین ازدواج میکردند و در دوران عقد به دلایل مختلفی که به شدت تحت تاثیر خامی و بیتجربگیشان بود، از همسران جوانشان جدا میشدند. این مسئله باعث شد از زندگی دختری که از عزت نفس پایین و شخصیتی ضعیف و وابسته برخوردار است، داستانی بنویسم و اتفاقاتی را جلوی پایش بگذارم تا یاد بگیرد زندگی فراتر از دنیای کوچک و بستهای است که تصور میکند. هدف من رشد کردن دختری بود که فکر میکرد میتواند با ازدواج با فردی مناسب جاهای خالی زندگیاش را پر کند؛ اما با پا گذاشتن در دنیای فردی دیگر، شکست میخورد و همه چیز دست به دست هم میدهد تا این دختر با ترسهایش روبهرو شود و از نقاط ضعفش پلی برای بینشی عمیقتر به زندگی و تغییر دیدگاههای بچگانهاش بسازد.
رمان دوم شما به تازگی به چاپ رسیده. این رمان هم در همان سبک کتاب قبلی¬تان است؟
شخصیت قصهی دوباره نگاهم کن، شخصیت رشدیافتهای از شخصیت لذت انتقام است با اتفاقات و سبکی متفاوت. هدف من از نوشتن رمان، رشد شخصیت و مدیریت بحران شخصیتهاست. زنانی که از زندگیشان رنج میبرند و به نوعی در حل مسائل و مشکلاتی که برایشان پیش آمده، احساس درماندگی میکنند. اینبار از زندگی زن جوان و مطلقهای گفتهام که در زندگی دومش بین تعویض و تعمیر دست و پا میزند و نمیتواند زندگیاش را که با یک پنهانکاری دچار چالش شده، به سرانجام برساند. این رمان فقط از لحاظ عامهپسند بودن و اجتماعی بودناش میتواند در سبک رمان لذت انتقام قرار بگیرد.
از ویراستاری بگوئید. چطور شد وارد این حوزه ی کاری شدید؟
از ویژگیهای تحصیل در رشتهی روانشناسی، ریزبینی و دقت در مسائلی است که به چشم هر کسی نمیآید. ویراستاری شغلی بود که در زمان خاصی برای من انتخاب شد. علاقهی شدیدم به نویسندگی و رمانخوانی باعث شد تبدیل به ویراستاری شوم که علاوه بر خواندن اجباری رمان با ژانرهای متفاوت، درست نوشتن و درست خواندن را یاد بگیرم. در حال حاضر ویراستاری سرگرمی و شغل مورد علاقهی من است؛ انگار که این همه سال تحصیل کردهام، کتاب خواندهام؛ نوشتهام و شغل عوض کردهام تا یک روز به ویراستاری برسم.
نقش یک ویراستار در بهبود یک اثر را چقدر می¬دانید؟
از نظر من هر کتابی هر چهقدر با قلمی توانا و سوژهای خاص نوشته شده باشد، اگر از لحاظ ویراستاری مشکل داشته باشد، ارزش خواندن ندارد. جملهها تاثیرشان را روی افراد میگذارند. داستانها میتوانند تکراری باشند؛ اما با قلمی توانمند نوشته شده باشند و این قلم توانمند زمانی میتواند روح و روان افراد در قلقلک دهد که نگاه خواننده به جای محتوا به غلطهای املایی و دستوری و نارساخوانی متن جلب نشود. هستند کتابهایی از این قبیل که تنها به دلیل ویراستاری نادرست از ارزش افتادهاند و از درجهی کیفیتشان کاسته شده است.
پذیرش کار اول یک نویسنده از طرف انتشارات، همیشه با مشکلاتی مواجه بوده. شما هم برای رمان اولتان درگیر این مسائل بودید؟
بله. مشکلی که اکثر نشرها با نویسندههای تازهکار دارند، گمنامی آنهاست. این که متنهایشان را جدی نمیگیرند و به چشم یک نویسندهی به اصطلاح کتاب اولی به آنها نگاه میکنند. نشرهایی بودند که حتی متن را فقط به دلیلی که ذکر کردم، نمونهخوانی نکردهاند و چون نگران بازگشت سرمایهشان بودند، ترجیح میدادند با نویسندهای که بازخورد کاری آن را در بازار دیدهاند، کار کنند که خوشبختانه بعد از پذیرش لذت انتقام در انتشارات، این مشکل برطرف شد. هنوز هم ناشرهایی هستند که به نویسندههای تازهکار بها دهند.
کار جدید در دست چاپ یا نگارش دارید؟
بله رمان جدیدی در دست نگارش دارم که طرح اولیه و فصلهای آغازین آن را نوشتهام. داستانی متفاوت از دو داستان قبلی و باز هم انتخابی از سوژهای که در دنیای امروز همهگیر شده است.
کلام آخر متین غیاثمند:
ماشین نویسندگی نباشیم. نویسنده بودن به فقط نوشتن نیست. به نوشتن دنیای کوچکی که در اطراف ماست، نیست. به قضاوتهایی که در داستان به دیگران تحمیل میکنیم، نیست و خواهشم از نویسندهها اینه که به هر قیمتی نویسنده نباشند. بیاییم در داستانهایی که مینویسیم، حرفی برای گفتن و ساختن داشته باشیم.