کی رفته ای زدل…

درگذشت استاد ابوالحسن نجفی ، در روزگار ما ازجمله صدمه هائی است که به سادگی جبران نمی شود .هرچند از شمار دوچشم یک تن کم،اما  به راستی باید گفت از شمار خرد هزاران بیش……هنرلند این ضایع اسفناک را به خانواده محترم،شاگردان ودوستداران ایشان به خصوص ادیبان وفرهنگیان عزیز تسلیت عرض می نماید.به همین مناسبت یادداشت اختصاصی استاد ارجمند «سرکارخانم ماهدادتوکلی» را که از شاگردان استاد نجفی به شمار می روند تقدیم می نمائیم

زندگى ادامه دارد نه فقط براى آنها که قلبشان مى تپد .انان که باایستادن تپش قلب هاى بزرگشان به خاک مى سپاریمشان ازمازنده ترند.معناى زندگى انان ارزش هایى ست که داشته اند وبه انان که مانده اند سپرده اند.
با ان زندگى همیشه تازه وجوان،یادها،خاطره هاومیراث دانش وفرهنگى که به جهان ارزانىداشته ،استادابوالحسن نجفى راحاضروناظردرکنارمان داریم. زیستن بااثارش یعنى زندگى با او .
اواسط دهه ى پنجاه براى اولین باردیدمش. استاد سیدحسینى ازهم نسلان ودوستان اوبه خانه ى استادنجفى بردمان. مثل آشنایان سالیان پذیرایمان شد،باهمان بى پیرایگى و آرامش روحى و رفتاریش.
سال هاى بسیار گذشته است به خاطرم مانده است که ازهردرى سخن گفتیم وگفتندوماشنیدیم. قبلا نسل اول مترجمین اثارى ازنویسندگان فرانسوى راترجمه کرده بودند وماخواندهبودیم وبعدترترجمه هاى بى چون وچراى ایشان را.وتفاوت بسیاربود علت راپرسیدم گفتندمن باانکه دردانشکده زبان هاى خارجى درس مى خواندم بسیار ازاساتیدادب فارسىهمچون دکتر خانلرى،همایى،نفیسى ودیگران تاثیرپذیرفتم و دغدغه ادب وزبان فارسى را
ازهمان زمان داشتم. ودرکناران زبان شناسى ودانش تخصصى ،انهم با شیوه هاى نوینموردعلاقه وتوجه ام بود.
کارکردن براى شناخت زبان درست فارسى ازهمان ابتداازعلایق ایشان بودمى گفتندبسیارى ازمشکلات زبان رامى توان بامراجعه به فرهنگ نامه ها وکتب معتبر برطرف کردامادراین میان پرسش هاى دیگرى پیش مى ایدکه بایدباتحقیق وتفحص وبرابرنهادو بهمقتضاى زمان دریافت واین رمززبانشناسى نوین است. وازیادداشت ها وتحقیقاتشان براى درست نوشتن فارسى گفتند. اولین ترجمه ایشان اززبان فرانسه “بچه هاى کوچک قرن “از کریستیان روشفور بود(١٣۴۴)که پس از آمدن به ایران درانتشارات نیل به چاپ رساندند(ایشان این انتشارات را قبل ازسفرشان به پاریس با «ال رسول »و تنى چند پایه گذارى کرده بودند).

استاد نجفی فوق لیسانس زبان شناسى را ازدانشگاه سوربن گرفته بودند و بعد ازپایان دوره دکترا هنگامى که باید رساله خود را مى نوشتندبه دلیل پاره اى مسایل به ایران آمدند بااین قصدکه آن را درایران تمام کنند و بازگردند که وقفه افتاد و ماندند و به تدریس وترجمه مشغول شدند.
درسال هاى اولیه بازگشت به ایران به حلقه ادبى جنگ اصفهان پیوستند. درآن دوران که چپ بودن و واردحزب شدن و توجه به ادبیات سوسیالیستى رایج بود ایشان چون نه ادعاىچپ بودن داشتند وحتى ضدحزب ومعتقدبودند که ادبیات سوسیالیستى راه به جایى نمى بردبه کارهاى حرفه اى وتخصصى وترجمه مشغول شدند.
درمیانه سال هاى ۵۵تا۵٧کتاب مبانى زبانشناسى وکاربردان درزبان فارسى رامنتشر کردکه دردوران کاردرمرکز نشردانشگاهى تدریس سه درس “وزن شعرفارسى”،”مبانى زبانشناسى وکاربردان درزبان فارسى”و”امکانات زبان فارسى درترجمه”را به عهده داشتند. وبرپایه همین دانش وشناخت زبان به طوراعم بودکه ترجمه هایى بى نقص ازاثار بزرگان فرانسه راترجمه کردند.
درآن سال ها که مابه دیدارشان رفتیم کتاب هاى “شنبه ویکشنبه کناردریا”ازروبرمرل(١٣۴۶) “کالیگولا”ازآلبرکامو(١٣۴٨)”ادبیات چیست” ازسارتر(١٣۴٨) “استادکاران”و”همان طورکهبوده ایم”ازارتورادامف(١٣۴٩)”گوشه نشینان التونا”و”شیطان وخدا”ازسارتر(١٣۴۵)راترجمهکرده بودند که جوانان و تحصیل کردگان به تمامى خوانده بودندوبانویسندگان ونمایشنامه نویسان به نام فرانسه ان هم باترجمه پالوده وبى نظیرایشان به خوبى آشناشده بودند.
بعدها”عیش ونیستى”ازتیرى مونیه،”خانواده تیبو”ازروژه مارتین دوگار،”نژادوتاریخ” ازلکودلوى استراوس،”ضدخاطرات” ازاندره مالرو هم ازترجمه هاى بى نظیرایشان به چاپ رسید.
علاوه براین ها توجه به ادبیات غنى ایران، توجه عمیق به زبان پارسى ،نقدادبى وزبانشناسى به ویژه زبانشناسى معاصر قدرت وتوانایى دانش استاد رابه سزاتر کرده بود.
بامقالاتش درمجله هایى چون سخن،جنگ اصفهان،بهار،نشردانش مهارت واستادیش را در نقد ادبى ثابت کرد.
اوزبانشناسى حاذق ازنسل اول زبانشناسان ایران درکنار چهره هایى چون خانلرى،باطنى و…دررشد این رشته نوظهور درایران سهمى بسیاردارد.
علاوه برهمه این ها بیش از صدعنوان مقاله دارد درحوزه هاى تخصصى عروض سنتى،نظم فرهنگ هاوفرهنگ نویسى ،دستورزبان،موسیقى شعر،ایین نگارش وویراستارى،اموزش وگسترش زبان خط وادبیات فارسى،ضرب المثل ها،ترجمه،تصحیح ونقدمتون،زبانشناسى غرب،فلسفه وعلوم اجتماعى،تعابیر اصطلاحات رمان ورمان نو،ادبیات جهان،واژگان شناسى،دانش نوین زبانشناسى،مقالاتى درسعدى پژوهى و…
بعدازانقلاب درمرکز نشردانشگاهى،درگروه زبان وادبیات فارسى دانشگاه علامه طباطبایى،عضویت درفرهنگستان زبان وادب پارسى ومدیرگروه ادبیات تطبیقى به کارهاى پرثمرخویش ادامه داد. وصدالبته که بسیارى دیگر ازکارهاى ایشان دراین مقال اندک ازقلم افتاده است ولى نیازى نیست که همگان با آثار و احوال ایشان بیش ازاین ها آگاهند.

ممکن است شما دوست داشته باشید
1 نظر
  1. حمید می گوید

    خدا رحمتشون کنه

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 16 = 26