کدام دوستی، کدام محبت و کدام حال خوب؟!

مدت هاست که از وزیر و وکیل و مدیر گرفته تا یک فرد عادی،همه از محبت و دوستی حرف می زنند،اما چرا به آن عمل نمی شود؟اگر عمل می شد اوضاع این گونه بود؟

کدام دوستی، کدام محبت و کدام حال خوب؟!|سرزمین هنر|سیدرضا اورنگ|سینما

در جشن کانون کارگردانان سینما عنوان شد:‌ سینماگران امروز بیش از هر زمان دیگر به دوستی، محبت، اتحاد صنفی و حال خوب نیاز دارند.

دوستی، محبت و حال خوب از ابعاد درونی انسان هستند و به عواطف او ربط دارند.بنابراین تا زمانی که بروز عینی پیدا نکنند و مابه ازای بیرونی نداشته باشند،به چشم کسی نیامده و نمی آید.

آدمی باید شکلی بیرونی از دوستی و محبت فرد یا افرادی را ببیند و با تمام وجود حس کند تا درکی از آنها داشته باشد.در ظاهر همه یکدیگر را دوست دارند و اهل محبت کردن هستند و حال خوب به هم تعارف می کنند،آیا در باطن هم چنین است؟

آیا اگر به شخص یا اشخاصی بگوییم دوست ات داریم و به تو محبت می ورزیم،کافی است و تاثیرگذار؟تنها کسی می تواند حرف از دوستی،محبت و حال خوب بزند که خودش چنین باشد و با تمام وجود و بدون ریا، دوستی و محبت خود را به دیگران اثبات کرده باشد.

اینکه ما مدام در رسانه ها و مراسم مختلف شعار دوستی و محبت سر بدهیم و از حال خوب بگوییم،اما به آن عمل نکنیم،چه فایده ای دارد؟

مدت هاست که از وزیر و وکیل و مدیر گرفته تا یک فرد عادی،همه از محبت و دوستی حرف می زنند،اما چرا به آن عمل نمی شود؟اگر عمل می شد اوضاع این گونه بود؟

عجیب است که در مملکت ما،از بالا تا پایین همه برای ابراز محبت،دوستی،کار خوب و حتی کار اقتصادی و اجتماعی از فعل مضارع استفاده کرده و به زمانی اشاره می کنند که هنوز نیامده و نخواهد آمد!

نگاهی به تیتر رسانه ها و سخن سخنرانان همه چیز را ثابت می کند:به زودی خودکفا می شویم،قیمت ها پایین می آید،شهرها را آباد می کنیم،محرومیت زدایی می کنیم،سینمای ایران را احیا می کنیم،به تئاتر رونق می دهیم و هزاران وعده ای که معلوم نیست عملی بشود یا نشود که بسیاری عملی نشده و نخواهد شد!بسیار کم دیده یا شنیده شده که مسوول یا غیرمسوولی بگوید که این کار را انجام دادیم!

سینمایی ساحتی است که سینماگران هدایت آن را دردست دارند.هر اتفاق خوشایند یا ناخوشایندی که در این حیطه بیفتد،مسوولیت آن با اهالی سینماست.اگر همه اهالی سینما دوست هم بودند و به یکدیگر محبت داشتند و حال هم را خوب می کردند،اوضاع سینمای ایران به این آشفتگی بود؟!

وقتی سینمایی ها دل و زبان شان با هم یکی نباشد،مسلم است که مدیران دولتی و غیر دولتی از این نقطه ضعف استفاده کرده و بخواهند در همه امور سینما دخالت کنند.

آیا در کانون کارگردانان سینما و دیگر صنوف خانه سینما،همه چیز بر وفق مراد است؟ همه دوست هستند و دست محبت به سوی یکدیگر دراز می کنند؟آیا به واقع چنین است؟آیا کارگردانان و دیگر سینماگران بیکاری که مدت هاست گوشه خانه افتاده و تلاش شان برای کسب معاش نتیجه نمی دهد،پیامد محبت و دوستی است؟!

اگر در بین تمام اعضای صنوف خانه سینما،محبت،دوستی و همدلی حاکم بود،هم، حال خودشان همیشه خوب بود و هم حال سینما.آیا اکنون چنین است؟اگر چنین است ،چرا مدام خبر می رسد که در فلان صنف اعضای اش با یکدیگر دچار اختلافات شدید هستند؟آیا با محبت و دوستی نمی شود این اختلافات را از بین برد یا کم کرد؟چرا تاکنون از بین نرفته است؟

مطمئنا برای رفع مشکلات،فقط تک تک اعضای صنوف هستند که می توانند با همدلی و محبت و سعه صدر آنها را رفع کنند.

هرکسی مدیر خانه سینما باشد،به تنهایی نمی تواند بار تمام مشکلات را بر دوش کشیده و آنها را از میان بردارد.پس نباید تمام کاسه و کوزه ها را سر یک نفر شکست.

تمام عوامل سینما،از تهیه کننده و کارگردان گرفته تا بازیگر،بخش مهمی از شهرت و موفقیت خود را مدیون رسانه ها،به خصوص منتقدان کاربلد و دلسوز هستند،بنابراین باید و در همه وقت احترام آنان را نگه دارند.

آیا باید با منتقدانی که دل شان برای سینما می تپد،تعامل کرد یا تقابل پیش گرفت؟باید دست دوستی به سمت شان دراز کرد یا شمشیر به دست گرفت و در هوا چرخاند؟باید با آنان دور یک میز نشست ، تشریک مساعی کرده و موارد اختلاف برانگیز را بردارند یا چماق شکایت در دست بگیرند؟شکایاتی که در اکثر مواقع،علی رغم تلاش وکیلان شان،دادگاه حکم به برائت منتقدان داده است.

مطمئنا منتقدانی که موی خود را در این راه سپید کرده اند،می دانند چگونه بنویسند و چه بگویند که بهانه به دست شاکیان صاحب وکیل ندهند.گاهی نیر برای ترساندن منتقدان چنین می کنند که در مورد باتجربه ها بی اثر است،چون چیزی برای ترسیدن ندارند،نه مالی از این راه جمع کرده اند که نگران از دست دادن اش باشند و نه دنبال پست و مقام بوده اند.

پس باید با همه،به خصوص منتقدان دلسوز و کاربلد،تعامل کرد و از در دوستی با کلید محبت وارد شد تا حال همه خوب شود.

مسوولان این جشن کانون کارگردانان و دیگر جشن ها پاسخ دهند که چند نفر از منتقدان دلسوز،کاربلد و بی کینه را به این گونه جشن ها دعوت کرده اند؟هیچ کدام را،در صورتی که به علت قلت این نوع منتقدان، همه آنان را می شناختند و می شناسند.

برای این آنان را دعوت نکردند،چون به جای تعامل با آنان به تقابل برخاسته اند!

امیدواریم روزی شعارهای دوستی و محبت،رخت واقعیت بر تن کرده و همه دست در یک کاسه برند تا حال همه خوب شود.

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

8 + = 18